بریدههایی از کتاب هرگز به جایی نمیرسد!
۳٫۶
(۶۵)
«اگه میخوای مالومنالی به هم بزنی، باید صاحبِ کسبوکارِ خودت باشی. زندگیت رو بگیر توی دستِ خودت.»
peymaan
قدرتمندترین قدمی که هرکسی میتواند برای تبدیلِ رؤیاهای خود به واقعیت بردارد یک قدم ساده است: فقط باید شروع کنید. تنها راه واقعی برای دانستنِ مناسببودنِ ایدهتان، عملیکردنِ آن است. شما با یک ساعت انجام کار، بیشتر از یک عمر فکرکردن درمورد آن یاد خواهید گرفت.
Faeze
برای لورین که فکر میکرد این ایده هرگز به جایی نمیرسد! اگرچه این ایده را باور نداشتی، مطمئنم همیشه من را باور داشتی.
دوستت دارم.
ـ نویسنده
Amir
او عشق فیلم بود و دلش میخواست به مشتریهایش کمک کند تا فیلمهای محبوبشان را پیدا کنند. این یعنی نهتنها باید چیزی را به آنها میداد که میخواستند، بلکه باید چیزی را به آنها میداد که خودشان هم نمیدانستند میخواهند.
محمد
نکتهای دررابطهبا روزهای طوفانی وجود دارد: شما آنها را لازم دارید. اگر میخواهید از تخممرغتان جوجه بیرون بیاید و پرنده پرواز کند، کمی باد نیاز دارید.
❤️
صدایمان اوج گرفته است، اما عصبانی نیستیم. داریم بحث میکنیم، اما بحثی مؤثر.
همدیگر را درک میکنیم و درعینحال میدانیم طرف مقابل بهشدت درحال مقاومت و ردکردن موضوع است.
او میگوید: «پافشاری تو روی این موضوع اصلاً عاقلانه نیست» و من تقریباً میخندم. میشنوم که مردم پشتسرش او را به اسپاک تشبیه میکنند. فکر نمیکنم منظورشان تعریفوتمجید باشد؛ اما باید اینطور باشد. در جنگ ستارگان، بیشترِ اوقات حق با اسپاک است، درست مثل رید؛ اگر فکر میکند چیزی جواب نخواهد داد، پس حتماً جواب نخواهد داد.
روزبه افشار
فرهنگ آن چیزی نیست که میگویید، بلکه همان کاری است که انجام میدهید.
maryhzd
مؤثرتر این است که ده ایدهٔ بد را آزمایش کنید، بهجای اینکه روزها وقت صرف این کنید که به یک ایدهٔ عالی برسید.
phoenix
در سال ۱۹۹۷، تنها چیزی که میدانستم این بود که میخواهم شرکت خودم را تأسیس کنم و میخواستم کالاهایم را در اینترنت بفروشم. همهاش همین بود.
به نظر عجیب میرسد که یکی از بزرگترین شرکتهای رسانهایِ جهان براساس این دو خواسته تشکیل شده است؛ اما همینطور است.
روزبه افشار
روزی، درحالیکه از پشتِ ذرهبینی که روی چشمِ چپش قرار داشت به قطعات خیره شده بود، نصیحتم کرد: «اگه میخوای مالومنالی به هم بزنی، باید صاحبِ کسبوکارِ خودت باشی. زندگیت رو بگیر توی دستِ خودت.» آن زمان دبیرستانی بودم و بیشترِ توجهم به دخترها یا صخرهنوردی بود. نهایت تلاشم قانعکردن پسرک فروشنده بود که بفهمد من به سن قانونی رسیدهام و میتوانم نوشیدنی بخرم.
مطمئن نبودم که معنای مالومنال را میدانم؛ اما فکر میکردم متوجه منظورش شدهام. با خودم فکر کردم البته، البته، حتماً.
اما بیست سال بعد، در اوایل دههٔ نود، واقعاً متوجه منظورِ پدرم شدم.
روزبه افشار
این داستان دربارهٔ این است که ما چطور از شامپوهای سفارشی به نتفلیکس رسیدیم؛ اما همچنین داستانی دربارهٔ زندگیِ جالبِ یک ایده است: از رؤیا تا مفهوم تا واقعیتِ مشترک و اینکه چطور چیزهایی که در این سفر یاد گرفتیم زندگیمان را تغییر دادند، چیزهایی که ما دو نفر را از مطرحکردنِ ایدهها در ماشین، به افرادِ متعددی رساندند که در بانکها پشتِ رایانهها نشسته بودند و صدها کارمندی که نام شرکتمان را روی نمایشگرِ ارزشِ سهام میدیدند.
یکی از اهداف من از گفتن این داستان، کنارگذاشتن برخی افسانههایی است که خود را به داستانهایی مانند داستان ما مرتبط میکنند و به همین میزان برایم مهم است که بگویم چرا و چگونه چیزهایی که اغلب در ابتدا بهصورت ناخواسته انجام دادیم مؤثر واقع شدند.
روزبه افشار
ایدهٔ نتفلیکس چیزی نبود که در یک لحظه به ما الهام شده باشد. این ایده در یک چشمبههمزدن و بهصورت بینقص، مفید و درست به ذهنِ ما نرسیده بود.
تجلیها نادرند و زمانیکه در داستانهای مرتبط با پیشینه اتفاق میافتند، غالباً بسیار سادهشده یا نادرستاند. ما این داستانها را دوست داریم، چراکه با ایدههای رؤیایی دربارهٔ وحی و نبوغ همترازند. ما انتظار داریم وقتی سیب میافتد، نیوتون زیر درخت سیب نشسته باشد. ما ارشمیدس را در وان حمامش میخواهیم؛ اما حقیقت معمولاً بسیار پیچیدهتر از این حرفهاست.
حقیقت این است که بهازای هر ایدهٔ خوب، هزاران ایدهٔ بد وجود دارند و گاهی تشخیصِ تفاوتشان سخت میشود. کالاهای ورزشی سفارشی، تختههای موجسواریِ شخصی و غذای سگی که منحصراً برای سگ شما تهیه میشود، تمام ایدههایی بود که با رید در میان میگذاشتم. اینها ایدههایی بودند که ساعتها رویشان کار کرده بودم. ایدههایی بودند که فکر میکردم بهتر از چیزیاند که درنهایت پساز چند ماه تحقیق و ساعتها بحث در جلساتِ خانوادگیِ طولانی در رستورانهای مختلف، به نتفلیکس تبدیل شد.
روزبه افشار
قوانین رندولف برای موفقیت
۱. حداقل ٪۱۰ بیشتر از چیزی که از شما خواسته شده است انجام دهید؛
۲. هرگز به هیچکس دربارهٔ چیزهایی که نمیدانید نظری ندهید. بسیار مراقب و منظم باشید؛
۳. همیشه در فرازوفرودها مؤدب و باملاحظه باشید؛
۴. جر نزنید، شکایت نکنید و انتقادهای سازنده و جدی را بپذیرید؛
۵. از تصمیمگیری دربارهٔ اموری که از آنها حقایقی میدانید نترسید؛
۶. درصورت امکان، صلاحیت لازم را به دست بیاورید؛
۷. ذهنی باز اما دیرباور داشته باشید؛
۸. سریع باشید.
رضا قربانی
دلیلِ اینکه ما موزهٔ کوچکی از فروید در کتابخانه داشتیم این نبود که کسی در خانه تحت درمان است؛ دلیلش این بود که دایی زیگی عضوی از خانوادهمان بود. کمی پیچیدهتر از این است. فروید دراصل داییِ پدرم بود
روزبه افشار
هر روز در ماشین ایدههایم را برایش میگویم. قصد دارم قانعش کنم تا به من ملحق شود و در مقامِ سرمایهگذار یا مشاور کمکم کند. میتوانم بگویم تا حدی کنجکاو شده است. او برای بازخورددادن به من رودربایستی ندارد. میتواند بهراحتی هرچیز خوب یا بدی را تشخیص دهد.
و ایدههایی که صبح پشت فرمان میگویم؟ بیشترشان ایدههای بدیاند.
رید این را هم مثل ایدههای دیگرم رد میکند. او گفت: «شدنی نیست، مبتکرانه نیست و هرگز جواب نمیده.»
روزبه افشار
موضوعی که درحینِ نوشتن برایم اهمیت داشت نمایشِ دقیق و کاملاً مشخصِ شخصیتهای تیمِ بنیانگذارِ نتفلیکس بود.
قصد داشتم آنها را همانگونه که بودند به تصویر بکشم و حالوهوای آن زمان را نشان دهم. از همه مهمتر، میخواستم نشان دهم در نتفلیکس با چهچیزهایی مواجه بودیم و موفقیت، باوجود تمام موانعی که پیشرویمان بودند، چه احساسی داشت.
روزبه افشار
از اولین دفعاتی که با رید سوار ماشین شدیم، تقریباً بیست سال میگذرد. آنجا بود که فهمیدم چهچیزهایی را کشف کردهایم که در کاربردهای وسیع، میتوانند بر موفقیتِ پروژهمان تأثیرِ مسقیم بگذارند؛ نه قوانین و نه حتی اصول، بلکه حقایقی که بهسختی پذیرفته شدهاند، مانند بیاعتقادی به بینش ناگهانی.
بهترین ایدهها بهندرت مثل برق به ذهنمان میرسند؛ حتی اگر در ترافیک سنگین پشت کامیونِ شن و ماسه گیر افتاده باشید، به ذهنتان نمیرسند. آنها بهتدریج و آهسته نمایان میشوند، درطول هفتهها و ماهها. درحقیقت، زمانیکه ایدهای در سر دارید، ممکن است تا مدتها متوجهش نشوید.
روزبه افشار
وقتی شانس در میزند، نباید لزوماً در را باز کنید، اما برای اینکه مدیونِ خودتان نباشید، از سوراخِ در نگاه کنید.
Crave
حقیقتاً من دردسر را دوست دارم. دوست دارم هر روز با مشکلات کلنجار بروم و آنها را بررسی و حل کنم.
Faeze
فرهنگ آن چیزی نیست که میگویید، بلکه همان کاری است که انجام میدهید.
صابر
حجم
۳۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۳۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
۲۰,۷۰۰۷۰%
تومان