بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب باشگاه مشت‌زنی فمینیستی | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب باشگاه مشت‌زنی فمینیستی

بریده‌هایی از کتاب باشگاه مشت‌زنی فمینیستی

۳٫۸
(۳۰)
گلویشان را صاف کنند، طنین دهانی بیشتری داشته باشند، کلمات اضافی را کم کنند، از فضا و زبان بدن برای نشان دادن قدرت و افزایش جذابیت استفاده کنند.
:)
گر آواها و کلمات اضافی را کمتر استفاده کنم، قدرت بیشتری را انتقال خواهم داد.
:)
بیل می‌گوید مهم‌ترین کاری که هر فرد می‌تواند برای بهبود روش تعامل خود با دیگران انجام دهد این است که دست از زبان آبکی بردارد. او اضافه می‌کند: «همین زبان آبکی نیمی از زمان جلسات ما را می‌گیرد.»
:)
شاید یکی از رمانتیک‌ترین مکان‌های گریه کردن زیر دوش باشد البته اگر شما در مکانی عمومی گریه‌تان بگیرد، دوش کمک زیادی به شما نخواهد کرد حتی ممکن است بابت نداشتن این امکان همان لحظه راحت‌تر گریه کنید. اصلاً هدف این است که شما راحت گریه کنید و نبودن دوش می‌تواند مثل عکس روی جلد برای آلبوم بدبختی‌هایمان باشد.
:)
از هرچیزی که دربارهٔ گریه‌کردن بود، شروع به یادداشت‌برداری کردم. مردم کجا راحت‌تر گریه می‌کنند؟ وقتی کسی شروع به گریه می‌کند، دیگران به او خیره می‌شوند؟ آیا گریه کردن از نظر اجتماعی پذیرفته شده است؟ تاریخ گریه کردن: (می‌دانستید انسان‌ها تنها گونه‌ای هستند که اشک‌های احساسی می‌ریزند؟) و البته بیشتر بر این مبحث همیشگی تأکید داشته‌ام که آیا برای زنان مناسب است که در محیط کار گریه کنند.
:)
شواهدی دقیق شامل یادداشت‌ها، آمار، ایمیل و غیره داشته باشید تا داستان واقعی رویدادها را بیان کند و به یاد داشته باشید: برخی از این مستندات باید به زمان قبل از حضور شما اشاره کنند (می‌توانیم این را روش کریس کریستی بنامیم: باید قبل از اینکه من به این مقام برسم، وضعیت اینجا را می‌دیدید.) هرچه داده‌های شما عینی‌تر و کمّی‌تر باشند، بهتر می‌توانید در شرایط شکست از آنها برای دفاع از خودتان بهره ببرید. و اگر شکستی از راه رسید، روی راه‌حل‌ها تمرکز کنید: «بله این اتفاق افتاد، دلیلش این است و از این روش هم می‌توانیم برای حل آن استفاده کنیم.»
:)
مسئولیت اشتباهات در کارهایی را بپذیرید که زیر نظر شما بوده‌اند اما مسئولیت کارهای دیگر را قبول نکنید.
:)
کمتر خودت را به فنا بده فکر می‌کنم اینکه با زنان در یک سن خاص رفتارهایی عجیب می‌شود، نوعی تقلید است. هیچ راه ساده‌ای برای از بین بردن سن‌گرایی جنسیتی وجود ندارد و آنچه تأسف‌آور است، این است که سن‌گرایی جنسیتی ریشهٔ عمیقی دارد. اما خبر خوب این است که با بالا رفتن سن، اعتماد و آزادی از راه می‌رسد شاید دلیلش این است که وقتی پیرتر می‌شویم کمتر به آنچه دیگران دربارهٔ ما می‌اندیشند، اهمیت می‌دهیم. و باید این جمله را هم به خودمان یادآور شویم: ما روی شانهٔ زنانی ایستاده‌ایم که قبل از ما آمده‌اند.
:)
همیشه یک یا پنج تصویر از زنی موفق را به‌عنوان الگو در ذهن داشته باشید. بهتر است گذشتهٔ این فرد تا حدودی شبیه به خودتان باشد. نه، لازم نیست یک عکس مچاله از او را هر بار از کیفتان بیرون بیاورید. فقط کافی است اسکرین‌شاتی روی گوشی‌تان داشته باشید و هر بار قبل از رفتن به یک جلسهٔ بزرگ یا درست قبل از یک اتفاق اضطراب‌آور به آن نگاهی بیندازید: این حرکت ساده می‌تواند به زنان کمک کند تا رساتر حرفشان را بزنند و عملکردی مطمئن‌تر داشته باشند.
:)
اگر آن‌طور که شایسته‌اش هستید، از بیرون تعریف و تمجید نمی‌گیرید، خودتان با نوشتن عبارات تأکیدی مثبت، عزت‌نفس و عملکرد خود را افزایش دهید. نوشتن موفقیت‌هایتان روش دیگری است به‌طوری که هرگاه نسبت به خودتان تردید کردید، با نگاه به آنها حالتان بهتر می‌شود. ضروری است که به خودتان یادآور شوید باید به هر شکلی که شده، واگویه‌های منفی را از پا درآورید. دوستم تانیا تار که مربی کسب‌وکار است، می‌گوید: «آن‌همه صدای منفی سر ماه، اجاره‌بهای خانه‌ات را نمی‌پردازد، پس دهنشان را ببند.»
:)
در محیط‌های کاری حتی اگر تماس‌های تلفنی مکرر از طرف زنان دیده شود یا خانم‌ها دور آب‌سردکن باشند، بی‌درنگ «اهل غیبت» و «پرحرف» خوانده می‌شوند.
:)
فرد موردنظر باید بتواند در صورت لزوم دربارهٔ موضوعات کاملاً تخصصی، اظهارنظرهای جدی و کوبنده داشته باشد پس من به‌دنبال پیداکردن دوست نیستم. توجه داشته باشید که شما تنها فرد این گروه نیستید. وقتی نیاز به مشاوره دارم، یعنی همان لحظه باید کسی باشد که مرا راهنمایی کند پس از پذیرش آدم‌هایی که وعدهٔ سرخرمن می‌دهند، معذورم. در دسترس بودن بسیار اهمیت دارد. این خدمات و لطف شما را این‌گونه جبران خواهم کرد که هرجا به من نیاز داشته باشید، در کنارتان خواهم بود. تفاوت بین یک مربی و یک هیئت‌مدیرهٔ شخصی مشاوره در همین است که شما اغلب به یکدیگر مشاورهٔ دوسویه خواهید داد.
:)
به اطراف خود در اداره یا محل کارتان نگاهی بیندازید. چند زن حضور دارند؟ هدف این است که دست‌کم به سه نفر برسید. طبق مباحث روان‌شناسی این تعداد برای اینکه دیدگاه‌های یک زن شنیده شود و عقاید او به‌عنوان عقاید یک انسان استنباط شود نه نمایندهٔ جنسیت زنانه‌اش، ضروری است. به یاد داشته باشید: مردان سفیدپوست فقط ۳۱ درصد جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند. هیچ دلیلی وجود ندارد که مردان اکثریت یک اتاق را تشکیل دهند، پس به هر شیوه‌ای که شده، خواه اطلاع‌رسانی به رئیسان خود، خواه ارسال رزومهٔ دیگر زنان یا تهیهٔ مستندات و دلایلی که نشان دهد یک دفتر کار دارای توازن جنسیتی جای بهتری برای کار کردن است، این پیام را به کارفرمایان خود بدهید که باید برای این مهم کاری کنند.
:)
قبلاً این جمله را در همین کتاب گفته‌ام: زن بودن در دنیای کسب‌وکار به این معناست که باید دوبرابر سخت‌تر و البته بهتر از یک مرد کار کنی تا شاید هم‌سطح با یک مرد دیده شوی. اما زن رنگین‌پوست بودن داستان دیگری دارد. در اینجا دو بارِ جنسیت و نژاد روی شانه‌هایت سنگینی می‌کند و مخالفت‌ها و موانع سه برابر، چهار برابر یا حتی پنج برابر است. مطالعات نشان می‌دهد که زنان سیاه‌پوست، اسپانیایی و آسیایی کوشاتر از زنان اروپایی و آمریکایی هستند، اما به گفتهٔ خودشان در محیط‌های کاری و رقابتی همواره با موانعی سخت‌تر روبه‌رو بوده‌اند. و چگونه می‌توانند این احساس خستگی را از بین ببرند. می‌دانید این موانع قبل از شروع کار یا حتی رسیدن به اداره آغاز می‌شود. مانع اینجاست که زنانی به‌جز نژاد سفیدپوست به‌ویژه زنانی که عنوان آنها در رزومه نشان از سیاه‌پوست بودن دارد باید هشت سال تجربهٔ کاری بیشتر داشته باشند تا بتوانند هنگام درخواست کار و ارسال رزومه، به اندازهٔ زنانی که عنوانشان نشان از سفیدپوست بودن دارد، کارفرمایان را جذب کنند.
:)
درمورد بی‌حرمتی منتقد به شاندا رایمز در نیویورک تایمز خیلی‌ها تمایل داشتند به مقاله بی‌توجهی کنند، اما رایمز ترجیح داد آن را به‌عنوان یک مستند تاریخی ثبت و حفظ کند. او می‌گوید: «در این دنیا که همهٔ ما حس می‌کنیم پر از ویژگی‌های آزادی‌خواهانهٔ جنسیتی هستیم و یک جامعهٔ پسانژادی خلق کرده‌ایم، این مقاله که بسیاری آن را نشانهٔ آزادی‌بیان می‌خوانیم، یادآور خوبی است که در روزگار کنونی هنوز تعصب نژادی و جنسیتی بیداد می‌کند.»
:)
به یاد داشته باشید: هیچ‌کس نمی‌تواند شما را به‌خاطر پیگیری امور اخراج کند به‌ویژه اگر بخشی از شرح وظایف شما پیگیری مسائل باشد. پس اگر کاری نیاز به انجام شدن داشت و شخصی که باید آن کار را انجام می‌داد، زیرآبی می‌رفت، برایش موعد مقرر بگذارید و با صراحت او را از پیامدهای عدم انجام وظیفه‌اش آگاه کنید. اما اگر شما در مقام پیگیری و درخواست کردن نیستید و از اینکه دوباره درخواست خود را مطرح کنید، می‌ترسید در فصل ششم به این موضوع خواهیم پرداخت.
:)
یکی از دستاوردهای سیاسی برجسته در جنبش زنان، این بود که سال ۱۹۲۰ با تصویب اصلاحیهٔ نوزدهم قانون اساسی ایالات متحده زنان آمریکایی حق شرکت در انتخابات را به دست آوردند. اما حتی آن زمان نیز رئیس گروهی که با رأی دادن زنان مخالف بود و از قضا خودش هم زن بود، اشاره کرد که دادن حق رأی به زن‌ها تأیید رسمی غرزدن‌های زنانه و تبدیل کردن آن به یک خط‌مشی ملی است. حتی فکر کردن به این موضوع نیز مضحک است. این نشان می‌دهد که حتی سال‌ها پیش این قالب فکری اشتباه که می‌گوید زنان با غر زدن به خواسته‌هایشان می‌رسند، وجود داشته است. جالب است که یک مرد حق دارد خواسته‌اش را در محل کارش دوباره مطرح کند و همه باور کنند که او واقعاً به چیزی نیاز دارد، اما چند بار پیش آمده که زنی خواسته‌اش را محکم به زبان آورد و به او برچسب غرغرو نزنند؟
:)
خوب بودن هرگز نباید استنباط ما از توانمندی‌های فردی را زیر سؤال ببرد، اما وقتی بحث زنان در میان باشد، تمایل داریم این دو ویژگی را به یکدیگر ربط دهیم. داشتن حد زیادی از یکی به معنای نداشتن دیگری است. پس وقتی یک زن خوب است یا حتی دیگران او را زنی خوب می‌دانند، ما او را فردی کودن، سهل‌گیر و احساسی می‌دانیم و این در حالی است که هیچ اطلاعی از مهارت‌های او نداریم.
:)
تمام ما، بله تمام ما کمی جنسیت‌زدگی داریم. این همان چیزی است که فیلسوفان به آن «تعصب ناخودآگاه» می‌گویند و در وجود همهٔ ما هست. این تعصب ناخودآگاه حاصل میانبرهای شناختی است که مغز ما می‌سازد. خبر خوب این است که اگر این جنسیت‌زدگی درونی را بشناسیم، می‌توانیم آن را بررسی کنیم. پس این‌بار که زنی کوشا و بلندپرواز دیدید و کمی قلقلکتان آمد، از خود بپرسید: «اگر او مرد بود باز هم من چنین احساسی داشتم؟»
:)
منطقهٔ آزاد از کار فیلمنامه‌نویس، شاندا رایمز می‌گوید: «کافی است که خودتان اجازه بدهید و آن‌وقت، کار بیست‌وچهار ساعت در روز و سیصدوشصت‌وپنج روز در سال ادامه خواهد داشت.» پس محدویتی برای خودتان قائل شوید: وقتی از دفتر کار بیرون می‌آیید، زمانش رسیده که دست از خواندن و پاسخ دادن به ایمیل‌ها بردارید. اگر برایتان ممکن است این محدودیت‌ها را برای دیگران مشخص کنید تا آنها از قبل شرایط شما را بدانند. به امضای ایمیل رایمز نگاهی بیندازید. او می‌گوید: لطفاً توجه کنید: پس از ساعت هفت بعدازظهر و در تعطیلات آخر هفته، امکان پاسخ دادن به ایمیل‌ها را ندارم. اگر من رئیستان هستم، توصیه می‌کنم شما هم گوشی کاری‌تان را خاموش کنید.
:)

حجم

۱۰۰۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۱۰۰۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۵۰۰
۳۱,۸۵۰
۳۰%
تومان