بریدههایی از کتاب پرنده به پرنده
۳٫۸
(۳۷)
ذهن من، اگر به خودش و امکاناتی که دارد گذاشته شود، بخش اعظم وقتش را صرف گفتوگو با آدمهایی میکند که حیوحاضر نیستند.
SaNaZ
با خودت عهد کن که کارهایی را به انجام برسانی و تمامشان کنی.
SaNaZ
نوشتن یعنی آنکه رنج کشیدن آدمها را ببینیم و، به تعبیر رابرت اِستون، در بطن آن معنایی پیدا کنیم. اما اگر برای دیگران ارج و احترام قائل نباشید نمیتوانید چنین کاری کنید. اگر به آدمها نگاه کنید و فقط رختهای کثیف یا رختهای نفیس را ببینید، آنگاه درک غلطی از آنها خواهید داشت.
محسن
ای. ال. دکتروف زمانی گفت که «نوشتن یک رمان شبیه راندن یک ماشین در شب است. شما فقط آن مقدار را میتوانید ببینید که چراغهای جلو ماشینتان روشن میکند، بااینحال میتوانید کل سفر را به همین طریق انجام دهید.»
محسن
انتشار کتاب مطلقاً آن چیزی که گفته میشود نیست. اما نوشتن «آن چیزی که گفته میشود» هست.
محسن
«با مخ به زمین خوردن فقط با متمایل شدنِ بیش از حد به جلو اتفاق نمیافتد؛ چهبسا با متمایل شدن بیش از حد به عقب نیز با مخ به زمین بخورید»
++Mojtaba++
سعی میکنم به همهٔ کسانی که امیدوارند اثری از آنها منتشر شود این هشدار را بدهم که انتشار کتاب مطلقاً آن چیزی که گفته میشود نیست. اما نوشتن «آن چیزی که گفته میشود» هست. نوشتنْ چیزهای زیادی برای دادن و بخشیدن و عطا کردن دارد، چیزهای زیادی برای آموزاندن دارد، و نیز چیزهای زیادی برای غافلگیری و شگفتزده کردن.
HaleH.Eb
امید در تاریکی آغاز میشود، آن امید لجوج و سرسختی که میگوید کافی است سر وقت جایی که باید حاضر باشید و بکوشید کار درست را انجام دهید؛ صبحِ روشن برخواهد دمید.
HaleH.Eb
برای نخستینبار کتاب حیران از شادیِ سی. اس. لوئیس را میخواندم و میدیدم که چطور او، با نگریستن در اعماق وجود خودش، همهٔ این چیزها را یافته بود: «باغوحشی از شهوات و هوسها، دیوانهخانهای از آرزوها و تمناها، حرمسرایی از نفرتهای عزیزداشته و نازپرورده.»
راحله
امید نوعی شکیبایی انقلابی است.
راحله
همهٔ آنچه که بهجان میخواستم تعلق یافتن بود؛ همهٔ آنچه که میخواستم پوشیدن رختِ تعلق، بر سر نهادن کلاهِ تعلق، بود.
HaleH.Eb
به پاهایتان نگاه نکنید؛ لازم نیست ببینید که آیا کار را درست انجام میدهید یا خیر. فقط برقصید.
SaNaZ
همانگونه که مالی آیوینس گفته، جنگاوران آزادی همیشه نمیبَرند، اما همیشه برحقاند.
SaNaZ
حقیقت چیزی نیست که بشود آن را روی استیکرها نوشت و پشت ماشینها زد.
SaNaZ
کمالگرایی شکل صُلب و کِنِسی از آرمانگرایی است، درحالیکه خرابکاریها دوست حقیقی هنرمند هستند.
SaNaZ
ABDCE، که بهترتیب از حروف اول این کلمات ساخته شده است: Action (رخداد/ کنش)، Background (پسزمینه)، Development (بسط)، Climax (نقطهٔ اوج) و Ending (پایان).
fatema ahmad
نوشتن شما را برمیانگیزد تا به زندگی، آنطور که نرم و آهسته، یا سراسیمه و پرشتاب، در اطرافتان میگذرد دقیقتر نگاه کنید.
:)
وشتن آدم یاد میگیرد که توجه نشان دهد و یاد میگیرد که حرف دلش را بزند. حالا اگر از من بپرسید که این «حرف دل» چیست میگویم حرف دل یعنی آنکه چیزهایی صبر و قرار را از ما گرفته باشد، بااینحال، و احتمالاً بهعنوان مهمترین نکته، سر یکدیگر فریاد نمیکشیم. در غیر این صورت، همهمان مثل سگهای پیکینیز برای هم پارس میکردیم: «اَه! ببین چطور در کثافت گیر کردم! و همهاش هم تقصیر توست، تو بودی که این کار را کردی...»
niloufar.dh
پدرم دائماً میگفت، «نوشتن را هر روز ساعات و دقایقی انجام بده. آن را طوری انجام بده انگار بخواهی گامهای موسیقی را روی پیانو تمرین کنی. آن را مثل کاری که قبلاً آن را با خودت هماهنگ کردهای و برنامهاش را ریختهای انجام بده. آن را مثل قول شرفی که دادهای و حال باید به آن وفا کنی انجام بده. و با خودت عهد کن که کارهایی را به انجام برسانی و تمامشان کنی.»
niloufar.dh
داشتن یک بچه، یک نوزاد، مثل آن است که بهیکباره بدترین هماتاقی عالم نصیبتان شود
imalializade
حجم
۳۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
حجم
۳۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
قیمت:
۱۴۸,۰۰۰
۱۰۳,۶۰۰۳۰%
تومان