بریدههایی از کتاب پرنده به پرنده
۳٫۸
(۳۷)
آن روز حال پَمی خیلی خوب بود و هیچ مشکلی وجود نداشت غیر از آنکه داشت میمرد.
imalializade
اگر میخواهی بدانی که خداوند چه احساسی نسبت به پول دارد، نگاه کن که آن را به چه کسانی میدهد.
imalializade
خواندن دیالوگی که با لهجه نوشته شده باشد کار بسیار خستهکنندهای است.
imalializade
اگر، برای مثال، دست روی شخصیتی گذاشته باشید که خودتان او را نمیفهمید و به او احساساتی بدهید که خودتان بهحقیقت آن را حس نمیکنید و این کارها را فقط برای آن انجام دادهاید که میخواهید طرحتان کار کنداحتمالاً از آن قِسر درنخواهید رفت. خواننده دیگر به شما اعتماد نخواهد کرد و شاید حتی ناراحت و آزرده شود. اینها بدترین چیزهای ممکنی است که میتواند برای یک خواننده اتفاق بیفتد.
imalializade
درام باید رو به جلو و رو به بالا حرکت کند، وگرنه صندلیهایی که مخاطب روی آنها نشسته بسیار سفت و ناراحت از کار درخواهد آمد!
imalializade
شخصیتها نباید همچون سربازهای پیادهای برای فلان طرح که خیالش را در سر میپرورید عمل کنند.
imalializade
هر کاری میکنید، فقط تظاهر نکنید که بیشتر از خود شخصیتهایتان دربارهٔ آنها میدانید، چون نمیدانید. در برابر آنها گشوده باشید. داریم خالهبازی میکنیم، وقت وقتِ چای است و همهٔ عروسکها هم پشت میز نشستهاند. حالا گوش بسپارید. قضیه به همین سادگی است.
imalializade
شما احتمالاً شخصیتهای داستانیتان را نخواهید شناخت، مگر هفتهها یا ماهها پس از آنکه برای اولینبار شروع به کار کردن با آنها کردهاید.
imalializade
نوشتن رمانهای یأسزده و ناامید هیچ معنایی ندارد.
imalializade
اگر راوی شما کسی باشد که درک و برداشت ویژهاش از اشیا و امور شما را مجذوب میکند، دیگر مهم نخواهد بود که برای مدتی طولانی چیز زیادی در روایت اتفاق نیفتد.
imalializade
سی سال پیش برادر بزرگترم، که آنوقتها ده سالش بود، در تلاش بود که مطلبی دربارهٔ پرندهها بنویسد و برای این کار سه ماه هم وقت داشت. سه ماه گذشته بود و حالا دیگر موعد تحویل کار، که فردای آن روز بود، فرارسیده بود. ما برای گذراندن تعطیلات در کلبهٔ خانوادگیمان در بولیناس بودیم، و برادرم پشت میز آشپزخانه نشسته بود. دورتادورش پُر بود از کاغذ کلاسور، مدادها و کتابهایی دربارهٔ پرندگان که لایشان هم باز نشده بود. در چنین وضعی، درحالیکه بزرگیِ وظیفهٔ پیش رو باعث شده بود خشکش بزند، میدیدی که هر لحظه ممکن است اشکش سرازیر شود. بعد پدرم آمد و کنارش نشست، دستش را دور شانهٔ برادرم انداخت و گفت، «رفیق، پرنده به پرندهـــ دانه به دانه، یک به یک. هر بار فقط دربارهٔ یک پرنده بنویس و تمام.»
imalializade
تقریباً تکتک چیزهایی که امیدوارید انتشار کتابتان برایتان به ارمغان بیاورد خوابوخیال است
imalializade
همهٔ آنچه میدانم آن است که اگر به اندازهٔ کافی پشت میز بنشینم، چیزی اتفاق خواهد افتاد.
imalializade
هرچه را که قسم خوردهاید آن را هرگز به دیّار البشری نخواهید گفت بنویسید.
imalializade
من توانستهام که تقریباً در همهٔ روزهای زندگیام در بزرگسالی کاری انجام بدهم و چیزی بنویسم، آن هم بدون آنکه موفقیت مالی چشمگیری داشته باشم. بااینحال، حاضرم این کار را در هر موقعیت دشوار، در زمانهایی که بهلحاظ وقت و شرایط روحی و روابط انسانی در تنگنا قرار گرفتهام، دوباره و دوباره انجام دهم.
imalializade
در جریان کار خواهید فهمید که عمل نوشتن برای گرفتن پاداشی نیست؛ نوشتنْ خود پاداش خویش است.
imalializade
حجم
۳۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
حجم
۳۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
قیمت:
۱۴۸,۰۰۰
۱۰۳,۶۰۰۳۰%
تومان