به قول مارک تواین، حضرت آدم تنها بشری بود که وقتی چیز خوبی میگفت میدانست هیچکس آن را پیشتر نگفته.
SaNaZ
اگر یک چیز را با اطمینان کامل میدانستم آن بود که اگر میخواهی خدا را به خنده بندازی، به او بگو که برای آینده چه نقشهها داری.
SaNaZ
تقریباً هر نویسندهای که به عمرم شناختهام توانسته است کسی را پیدا کند که همزمان یک دوست و یک منتقد باشد.
SaNaZ
فلانری اُکانر گفته است، هرکس دوران کودکی را سپری کرده باشد مواد و مصالح کافی برای آنکه باقی عمرش را بنویسد دارد
کاربر ۲۰۸۴۰۷۳
من کتابها را مثل آدمی که دارد ویتامین میگیرد میبلعیدم، چون میترسیدم اگر این کار را نکنم همین آدم خودشیفتهٔ شلووِل و میانمایهای که هستم باقی میمانم، و خوابش را ببینم که روزی آدم فکوری بشوم یا حتی کسی بشوم که دیگران جدیاش بگیرند.
zahra.shabestarii
به او گفتم که آراموقرار ندارم، همهجا هستم و هیچجا نیستم، بالا و پائین میشوم، پخشوپلا میشوم، اوج میگیرم، سقوط میکنم، عقب مینشینم، سرگشته و گمشدهام، و در میانهٔ همهٔ این احوال، تلاش میکنم به حسی هرچند گذرا از سکون و آرامشخاطر نیز دست یابم.
SaNaZ
هرقدر هم که مالامال از ایده و احساس باشیم، یک جا ناگزیریم عملاً بنشینیم و بنویسیم.
SaNaZ
اگر میخواهی خدا را به خنده بندازی، به او بگو که برای آینده چه نقشهها داری.
imalializade
اما صِرف خواست و ارادهٔ شما برای اینکه این امور اتفاق بیفتد کافی نیست. مداومت و استقامت و ایمان و کارِ سخت لازم دارد. بنابراین، کار دیگری که میتوانید بکنید آن است که پیش بروید و دستبهکار شوید.
کاربر ۲۰۸۴۰۷۳
انسداد ذهنیِ مبتلابهِ نویسندگان برای شما هم اتفاق خواهد افتاد. شما آن اندکی را که اخیراً نوشتهاید خواهید خواهند و با وضوح کامل خواهید دید که نوشتهتان یک تکه آشغال بهتماممعناست.
imalializade