بریدههایی از کتاب انسان در جستوجوی معنا
۴٫۰
(۱۰۱۷)
«ظاهراً بشر محکوم ابدی کشمکش میان دو قطب متضاد پریشانی و اضطراب از یکسو و اندوه و ملال از سوی دیگر است.
Yaser
اینکه بشر در مرحلهٔ اول احتیاج به تعادل یا به اصطلاحِ بیولوژیکی تعادل جانی برای سلامت روان دارد را یک تصور غلط میدانم. چیزی که انسان نیاز دارد مرحلهٔ رهایی از تنش نیست، بلکه تلاش برای انتخاب آزادانهٔ هدفی ارزشمند است. انسان نیاز ندارد که به هر قیمتی از تنش رهایی یابد، بلکه باید به معنای بالقوهای که منتظر کاملشدن به دست اوست پاسخ دهد.
Yaser
تنش میان چیزی که فرد به دست آورده و چیزی که انتظار میرود با آن مواجه شود یا فاصلهٔ بین چیزی که فرد هست و چیزی که به آن تبدیل میشود. اینگونه تنشها در انسان ذاتی هستند و در سلامت ذهن نقش مهمی دارند. پس نباید نگران پریشانی شخص در پیداکردن معنا برای زندگی باشیم.
Yaser
تلاش انسان برای یافتن معنا همیشه متعادلکنندهٔ زندگی نیست و گاهی هم ممکن است تنشزا باشد. هرچند که این تنشها جزئی واجب از سلامت ذهنی است. به جرئت میتوانم بگویم هیچچیز در دنیا به اندازهٔ دانستن معنای زندگی نمیتواند به انسان کمک کند که در بدترین شرایط هم زندگی کند.
Yaser
راه لوگوتراپی کاملاً از روانکاوی جداست و به همین دلیل لوگوتراپی فرد را کسی میپندارد که نگرانی اصلیاش معناجویی در زندگی است نه کسی که بهدنبال خوشیها و ارضای غرایز ابتدایی است یا بهدنبال تطبیق تضادهای شخصیتی خود و نفسش است یا فردی که بهدنبال هماهنگی با جامعه و محیط است.
Yaser
من با این موضوع کاملاً مخالف هستم که جستوجوی فرد برای یافتن معنا در زندگی یا حتی شک و تردید او در یافتن معنا در هر زمینهای موجب بیماری شود یا نتیجهٔ آن باشد.
ناکامی وجود به خودی خود نه بیماری است و نه عامل بیماری. نگرانی یا حتی ناامیدی فرد از ارزشمندبودن زندگیاش یک پریشانی وجودی است و هیچ ارتباطی به بیماری روانی ندارد.
Yaser
مفهوم «وجود» میتواند در سه حالت استفاده شود:
1. خود وجود (بهخصوص حالت وجودی انسان).
2. معنای وجود.
3. تلاش برای پیداکردن معنای واقعی در زندگی شخص که به آن «معناخواهی» میگویند.
Yaser
انسانِ معناجو هم میتواند با ناکامی مواجه شود، که در این مورد لوگوتراپی آن را «ناکامی وجود» مینامد.
Yaser
اکنون اگر کسی راجع به حقیقت گفتهٔ داستایوفسکی از ما سؤال کند که انسان به هر شرایطی عادت میکند، جواب ما این است: «بله. انسان به هر شرایطی عادت میکند، اما نپرسید چگونه.»
Abolfazl Hejazi
هاینترتیب، گذرایی زندگی از معنای آن نمیکاهد، بلکه در ما احساس مسئولیتی در قبال شناخت و انتخاب ما در گذران موقعیت بهوجود میآورد. انسان مدام درگیر انتخاب میان حجم عظیمی از تواناییهایش است و به این فکر میکند که کدامیک نیاز به شکوفایی دارد و کدام محکوم به نابودی است، اینکه کدام انتخاب باید به واقعیت تبدیل شود و برای همیشه همچون ردپایی در شنزار زمان جاودان بماند. در هر لحظه از زندگی انسان باید بین بهتر و بدتر انتخاب کند و تصمیم بگیرد که کدام یک تصویر ماندگاری از او بر جای میگذارد.
زیاد مطمئن نیستم، اما انسان معمولاً در کشتزار زندگی به خوشههای بهجامانده مینگرد تا به انبار توشهٔ گذشته، جایی که همهٔ خوشیها و رنجها و کردارش نهفتهاند.
Nazgol
انسان فقط زندگی نمیکند، بلکه همیشه تصمیم میگیرد معنای وجودش چه خواهد شد و در لحظهای دیگر چه خواهد بود.
به عبارت دیگر هر انسانی این آزادی را دارد که در هر لحظه از زندگی تغییر کند. به همین دلیل ما تنها بهوسیلهٔ چارچوب بزرگی از بررسیهای آماری گروهها میتوانیم آینده را پیشبینی کنیم. اگرچه هر فرد بهشخصه غیرقابل پیشبینی است. مبنای هر پیشبینی با شرایط زیستی، روانی، و اجتماعی ارائه میشود. یکی از مشخصههای اساسی وجودی بشر ظرفیت او برای غلبه و پیشیگرفتن از چنین شرایطی است. در صورت امکان انسان قادر است دنیا را به مکانی بهتر و در صورت لزوم خودش را به بهترین نحو تغییر دهد.
Nazgol
شاید افرادی که عادت به یک زندگی روشنفکرانه داشتند بیشتر عذاب میکشیدند (که اغلب وضع جسمانی ظریفی داشتند)، اما دچار آسیب درونی کمتری نسبت به سایرین میشدند. آنها میتوانستند از محیط وحشتناکی که محاصرهشان کرده بود به زندگی آزاد و معنویِ درونی خود پناه ببرند
Nazgol
«هرگز هدفتان را فقط موفقیت قرار ندهید - هرچه بیشتر هدفتان رسیدن به موفقیت باشد بیشتر از آن دور خواهید شد. موفقیتهایی مانند خوشبختی را نمیتوان دنبال کرد، بلکه باید آن را بهوجود آورد
Yaser
دکتر فرانکل نویسنده و روانپزشک، گاهی اوقات از بیمارانش که شکنجهها و مصیبتهای بزرگ و کوچکی را تحمل کردهاند میپرسد: «چرا خودکشی نمیکنید؟» و معمولاً از پاسخهای آنها میتواند راهحلهایی برای رواندرمانی خویش پیدا کند.
Yaser
اندیشهای در ذهنم نشست، برای اولینبار در زندگیام حقیقتی را دریافتم که شاعران بسیاری آن را به شعر درآوردهاند و اندیشمندان بسیاری آن را غایت فرزانگی نامیدهاند. آن حقیقت این است که عشق والاترین هدفی است که انسان در جستوجوی آن است؛ و آنجا بود که معنای بزرگترین رازی که اشعار و افکار و اعتقادات بشری سعی بر آشکارکردن آن دارند را متوجه شدم: رستگاری بشر در راه عشق و در خود عشق است.
Shakila
«کسی که چرایی برای زندگیکردن دارد، از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
ح. دوست حافظ
دیگر از مرحلهٔ سؤالپرسیدن در مورد اینکه هدف از زندگی چیست عبور کرده بودیم، سؤالی ساده که به ما نشان میدهد زندگی یعنی رسیدن به هدف در طول تلاش برای زندگیای که چیزی بسیار ارزشمندی است.
Dav00d Darigh
چیزی که به شدت نیاز بود یک تغییر اساسی در رفتار و نگرشمان به زندگی بود. ما نهتنها باید به خودمان آموزش میدادیم بلکه به زندانیان ناامید هم باید میفهماندیم که مهم نیست ما چه انتظاری از زندگی داریم بلکه مهم آن است که زندگی چه انتظاری از ما دارد؟
Dav00d Darigh
زندانیان بهجای اینکه سختیها و دشواریهای اردوگاه را فرصتی برای امتحان قدرت درونی خود بدانند، زندگی را جدی نمیگیرند و ارزش آن را تا حد یک زندگی بیارزش که هیچ عاقبتی ندارد پایین میآورند.
Dav00d Darigh
مهربانی و لطافت در تمام اقشار پیدا میشود، حتی در آن دسته از افرادی که به آسانی مورد اتهام ما قرار میگیرند. مرزهای جوامع مختلف با یکدیگر تداخل دارند و ما نباید با تقسیمکردن آنها به دو دستهٔ ظالم و مظلوم کار را برای خودمان ساده کنیم.
Mohammad Ali Zareian
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان