بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انسان در جست‌وجوی معنا | صفحه ۱۱۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب انسان در جست‌وجوی معنا

بریده‌هایی از کتاب انسان در جست‌وجوی معنا

امتیاز:
۴.۰از ۱۰۱۷ رأی
۴٫۰
(۱۰۱۷)
هیچ‌چیز در دنیا وجود ندارد که انسان را از داشتن آزادی حتی به میزان کم منع کند. در بیماران اعصاب و روان هم حتی به میزان خیلی کم و ناچیز آزادی وجود دارد. درواقع روان‌پریشی هرگز دستش به هستهٔ مرکزی شخصیت بیمار نمی‌رسد. یک بیمار روانی که دیگر بهبود نمی‌یابد ممکن است اعتمادبه‌نفس و حس سودمندی‌اش را از دست بدهد، اما درعین‌حال عزت انسانی‌اش را حفظ می‌کند. این چیزی است که آن را ایمان روانپزشکی می‌نامم. بدون آن دیگر روانپزشک‌بودن ارزشی ندارد. به‌خاطر چه کسی روانپزشک باشم؟ به‌خاطر سیستم عصبی که دیگر قابل درمان نیست؟ اگر ارزش بیمار در همین حد بود قطعاً مرگ آسان روش بهتری برای پایان کار بود.
Yaser
آزادی پایان کلمات نیست. آزادی تنها قسمتی از داستان و قسمتی از حقیقت است. اما آزادی جنبهٔ منفی ماجراست و قسمت مثبت آن مسئولیت‌پذیری است. در حقیقت، آزادی در معرض خطر تجزیه‌شدن به خودخواهی است، مگر اینکه در پوستهٔ مسئولیت‌پذیری نمایان شود. به همین دلیل است که مجسمهٔ مسئولیت‌پذیری در ساحل غربی مکمل مجسمهٔ آزادی در ساحل شرقی آمریکاست.
Yaser
آنچه علت اختلالات عصبی به نظر می‌آید، جدای از عوامل شرطی که ممکن است جسمی یا روانی باشند، اغلب علائم آن هستند نه علت آن. علائم خاصی توسط ترس پاسخ داده می‌شوند، ترس آن عوامل را نشانه می‌گیرد، و در عوض آن علائم ترس را تشدید می‌کنند.
Yaser
پزشکی به‌خاطر عرق‌کردن زیاد و ترس از آن به من مراجعه کرد. هرگاه تلاش می‌کرد که عرق نکند، همین ترس و دلهره کافی بود تا بیش از پیش شروع به عرق‌ریختن کند. برای اینکه این قاعده را برهم بزنم به او پیشنهاد کردم هرگاه احساس کرد دارد عرق می‌کند، به‌جای شرمندگی از اطرافیان بخواهد که به عرق‌ریختنِ بیش از حد او توجه کنند. یک هفته بعد برای گزارش نتیجهٔ کار دوباره مراجعه کرد. او گفت هرگاه احساس می‌کرد کسی که با او روبه‌رو می‌شود باعث تعریق بیشتر او خواهد شد این جمله را به خودش می‌گفته: «من تا الان یک لیتر عرق کرده‌ام، حالا می‌خواهم حداقل ده لیتر عرق کنم!» نتیجه این بود، بعد از چهار سال رنج‌بردن از این ترس، تنها بعد از یک جلسه مشاوره و در طول یک هفته توانسته بود خودش را برای همیشه از شر این مشکل رها کند.
Yaser
توجه مفرط یا به اصطلاحِ لوگوتراپی «واکنش مفرط» هم ممکن است باعث اختلال شود. گزارش بالینیِ زیر بیان‌گر منظور من است: خانم جوانی به‌خاطر سردمزاجی به من مراجعه کرد. داستان زندگی‌اش می‌گفت او در کودکی مورد تجاوز پدرش قرار گرفته بود. واضح بود که این اتفاق به تنهایی موجب اختلال در او نشده بود، بلکه مشخص شد اثر جانبی مطالعهٔ کتابی در این‌باره بود که در آن گفته شده بود روزی نتیجه و عوارض این تجربهٔ ناگوار به سراغش خواهد آمد. این اضطراب پیش‌بین باعث شده بود که هم قصد مفرط به اثبات زنانگی خود داشته باشد و هم به‌جای توجه به همسرش توجه افراطی به خودش داشته باشد. همین توجه افراطی کافی بود تا بیمار در تجربهٔ لذت جنسی ناتوان بماند، و به‌جای صمیمانه تسلیم رابطه شدن، رسیدن به اوج لذت هدف قرار گرفته بود. بعد از دورهٔ کوتاهی لوگوتراپی بر روی بیمار، توجه افراطی او از هدفی اشتباه به سویی دیگر منعطف شد تا بتواند معنایی دیگری تولید کند. وقتی تمرکز او برروی هدفی صحیح قرار گرفت، یعنی برروی همسرش، لذت جنسی خودبه‌خود ایجاد شد.
Yaser
درد و رنج همیشه نباید معنا و مفهوم داشته باشند؛ ولی این را می‌خواهم بگویم که معناجویی حتی در شرایطی که رنج و عذاب اجتناب‌ناپذیر هستند هم ممکن است. بی‌دلیل رنج‌بردن نوعی خودآزاری است تا فداکاری.
Yaser
این یکی از اساسی‌ترین تفکرات لوگوتراپی است که هدف انسان افزایش میزان شادمانی و دوری از غم نیست، بلکه باید به دنبال معنایی در زندگی‌اش باشد. به همین دلیل اگر انسان بداند مفهومی در رنج‌هایش نهفته است، با تمام وجود آن را به آغوش خواهد کشید.
Yaser
راه اول یعنی انجام کار و فعالیت داشتن که واضح و آشکار است، اما راه‌های دوم و سوم نیازمند توضیح بیشتر هستند. دومین راه یافتن معنا در زندگی تجربه‌کردن است. تجربه‌کردن چیزهایی مانند خوبی، صداقت، و زیبایی که به‌وسیلهٔ برخورد با طبیعت یا لمس فرهنگ و شاید مواجهه با فردی به روشی خاص مانند عشق‌ورزیدن است.
Yaser
معنای زندگی مدام درحال تغییر است، اما هرگز از وجودداشتن کناره‌گیری نمی‌کند. طبق لوگوتراپی معنای زندگی را به سه روش می‌توان کشف کرد: 1.      با انجام کاری سودمند. 2.      با تجربه‌کردن چیزی یا مواجه‌شدن با شخصی دیگر. 3.      با رفتاری که در مقابل درد و رنج‌های اجتناب‌ناپذیر اتخاذ می‌کنیم.
Yaser
وقتی یک انسان می‌فهمد که سرنوشتش رنج‌کشیدن است، مجبور می‌شود که تحمل عذاب و رنج را به‌عنوان تنها وظیفهٔ خاص خود بپذیرد. او دیگر می‌فهمد که در این دنیا درد و رنج برای هر شخص منحصربه‌فرد و خاص است. هیچ‌کس نمی‌تواند او را از رنج برهاند یا به‌جای او عذاب بکشد، یعنی شرایط خاص او طوری بر سر راهش قرار می‌گیرند که تنها خودش را آزار می‌دهند.
مسلم عباسپور
اینکه هرروز مجبور بودم به این مسائل ناچیز فکر کنم خسته شده بودم و سعی کردم ذهنم را درگیر مسائل مهم‌تری کنم. ناگهان خود را برروی جایگاهی در اتاقی گرم و راحت حین سخنرانی دیدم که در مقابلم مخاطبانی بر روی صندلی‌هایشان جا خوش کرده بودند و با دقت به من گوش می‌دادند و من درحال سخنرانی راجع به روانشناسیِ اردوگاه کار اجباری بودم. تمام چیزهایی که مرا رنجانده و تحت فشار قرار داده بود در آن لحظه به‌صورت عینی درآمد و برایم جنبهٔ علمی پیدا کرد. با این روش توانستم به آن شرایط سخت و محیط غلبه کنم و به آنها به گونه‌ای بنگرم که انگار در گذشته اتفاق افتاده‌اند. من و مشکلاتم هردو فاکتورهایی بودیم که توسط خودم تحت مطالعه و بررسی قرار گرفته بودیم. اسپینوزا در کتاب «اخلاق» می‌گوید: «عواطفِ درحال رنج به محض اینکه تصویر دقیق و روشنی از آنها ترسیم شود، از رنج‌کشیدن باز می‌ایستند.»
مسلم عباسپور
اگر معنایی در زندگی وجود دارد پس باید معنایی هم در رنج باشد، رنج همانند مرگ و سرنوشت قسمت جدانشدنی زندگی است. بدون مرگ و رنج زندگی انسان کامل نمی‌شود. بشر سرنوشت خود را با تمام درد و رنجش می‌پذیرد، حتی در بدترین شرایط فرصتی دوچندان به خود می‌دهد تا معنای عمیق‌تری به زندگی‌اش ببخشد. او می‌تواند شجاع، باوقار و متواضع باقی بماند یا می‌تواند برای حفظ عزت‌نفسش تمام صفات خوب خود را کنار گذاشته و به پست‌ترین چیز تبدیل شود
مسلم عباسپور
زندگی یعنی رنج‌بردن و زنده‌ماندن؛ یعنی یافتن معنا در رنج‌هایی که می‌بریم. اگر در زندگی غایتی وجود دارد، پس باید معنایی در رنج‌کشیدن و مُردن وجود داشته باشد؛ اما هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که آن غایت و معنا چیست. هرکس باید خودش معنای زندگی را پیدا کند و مسئولیت آن را بپذیرد.
مسلم عباسپور
«هرگز هدفتان را فقط موفقیت قرار ندهید - هرچه بیشتر هدفتان رسیدن به موفقیت باشد بیشتر از آن دور خواهید شد. موفقیت‌هایی مانند خوشبختی را نمی‌توان دنبال کرد، بلکه باید آن را به‌وجود آورد؛ خوشبختی اثر جانبیِ تعهد یک انسان به هدفی والاست، یا به عبارت دیگر، خوشبختی محصولِ تسلیم‌شدن در برابر هر معنای ارزشمندی غیر از خود شخص است.
مسلم عباسپور
انسان باید معنای حقیقی زندگی را در دنیای پیرامون خود بیابد، نه در دنیای درونی و ذهنی که یک سیستم بسته است. من این مشخصه را «خودشکوفایی وجود بشر» می‌نامم و بیان‌گر این حقیقت است که انسان‌بودن یعنی هدف‌داشتن و هدایت‌شدن. انسان هرچه بیشتر از خود فراموش کند و خودش را علتی برای خدمت و عشق‌ورزیدن به دیگران بداند، بیشتر به انسانیت نزدیک می‌شود و خود واقعی‌اش را درمی‌یابد. خودِ واقعی ساختن به‌هیچ‌وجه هدفی به‌دست‌آوردنی نیست، زیرا هرچه انسان بیشتر برای به‌دست‌آوردنش تلاش کند بیشتر از آن دور خواهد شد. به عبارت دیگر ساختن خودِ واقعی را می‌توان پیامد خودشکوفایی دانست.
Yaser
یک لوگوتراپیست کمتر از یک روان‌درمانگر معیارهایش را به بیمار تحمیل می‌کند و هرگز به بیمار اجازه نمی‌دهد مسئولیت تصمیم‌گیری را بر دوش پزشک بیندازد. این به خود بیمار بستگی دارد که تصمیم بگیرد هدف زندگی‌اش مسئولیت در برابر جامعه است یا وجدان خودش. بیمارانی هم وجود دارند که نه‌تنها خود را مسئول انجام وظایف می‌دانند، بلکه بر این باورند که این وظایف از سوی خداوند به آنها محول شده است.
Yaser
«طوری زندگی کنید که گویی بار دومی است که به دنیا آمده‌اید و در حال ارتکاب خطاهای زندگی اولتان هستید، پس مراقب رفتارهایتان باشید.
Yaser
از آنجایی که هر موقعیتی در زندگی چالشی جدید پیش پای انسان قرار می‌دهد، پس باید سؤال دربارهٔ معنای زندگی را به خود او برگردانیم. یعنی انسان نباید بپرسد که معنای زندگی او چیست، بلکه باید متوجه شود این خود اوست که باید پاسخ این سؤال را بدهد. اگر بخواهم در یک جمله خلاصه کنم، هر انسانی مورد پرسشِ زندگی قرار می‌گیرد و او با پاسخ به آن پرسش می‌تواند پاسخگوی زندگی خود باشد و تنها از راه مسئولیت‌پذیری است که می‌تواند به آن برسد. بدین‌ترتیب، اساس و گوهر وجود انسان را در مسئولیت‌پذیری می‌داند.
Yaser
هر انسان در زندگی وظیفه و مأموریت ویژه‌ای دارد تا به هدفی که منتظر محقق‌شدن به دست اوست رسیدگی کند. نه خود فرد و نه زندگی‌اش قابل جایگزینی نیستند. در نتیجه وظیفهٔ هر فرد در زندگی همانند فرصت‌هایش خاص و منحصربه‌فرد هستند.
Yaser
معنای زندگی تردید دارم که پزشکی بتواند به‌طورکلی به این سؤال پاسخ دهد. زیرا معنای زندگی از شخص به شخص، از روز به روز، و ساعت به ساعت تغییر می‌کند. چیزی که حائز اهمیت است معنای زندگی به‌طورکلی نیست، بلکه معنای زندگی هر فرد در هر لحظه از زندگی است. برای بیان کلی‌تر این مبحث بهتر است آن را با این سؤال که از یک قهرمان شطرنج پرسیده شده روشن‌تر کنم. «بهترین حرکت مهره در بازی چیست؟» کاملاً مشخص است که حرکت خوب یا بهترین حرکت بدون درنظرگرفتن شرایط بازی و شخصیت حریف معنایی ندارد. همین شرایط برای زندگی انسان هم صدق می‌کند. هیچ‌کس نباید به دنبال معنای مطلق در زندگی باشد.
Yaser

حجم

۱۴۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

حجم

۱۴۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان