بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ویولن دیوانه | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ویولن دیوانه

بریده‌هایی از کتاب ویولن دیوانه

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۴از ۲۵ رأی
۳٫۴
(۲۵)
بار سنگینی وبال گردنش بود و آن این‌که از چارپایان سخت می‌ترسید. در حقیقت فقط از بزها می‌ترسید. اما هربار وحشت داشت از این‌که اسب‌ها یا سگ‌ها و گربه‌ها در حقیقت بز باشند که در جلد این جانوران رفته‌اند تا او را گول بزنند. خیالش هرگز از این بابت آسوده نبود و از این ترس جنون‌آمیزش از چارپایان سخت در عذاب بود.
مانی
با خود می‌گفت «گمان نمی‌کنم که در دنیا چیزی آن‌قدر خواستنی باشد که بتواند میل به زندگی را در من بیدار کند.»
مانی
انسان در زندگی گاهی در شرایطی قرار می‌گیرد که معنا و نقشی نمادین دارند و با نشان‌هایی همراه‌اند که باید تفسیر شوند.
مانی
هنر ایزدی است که جا دارد آدم تا دم مرگ به او خدمت کند.
مانی
انسان در زندگی گاهی در شرایطی قرار می‌گیرد که معنا و نقشی نمادین دارند و با نشان‌هایی همراه‌اند که باید تفسیر شوند.
کاربر حسن ملائی شاعر
گونار باز نالید که «نه، مردم نمی‌توانند این چیزها را فراموش کنند. آن‌چه من بودم بیش‌ازحد وحشتناک است. هیچ‌کس نمی‌تواند مرا دوست داشته باشد!» «من عوضِ همه دوستت دارم!» گونار با دیرباوری سر بلند کرد و گفت «تو مرا بوسیدی که من دیگر دیوانه نشوم. بوسه‌ات از دلسوزی بود.» «باز هم می‌بوسمت! با کمال میل!»
Hana
ن وقت جوان ناشناس شروع به نواختن کرد و لبخند اینگرید نورانی‌تر شد و چهره‌اش درخششی عجیب یافت. طوری که خانم بلوم‌گرن خیال کرد که چیزی نمانده است که دختر جوان به پرتوِ آفتاب مبدل شود و به آسمان برود.
Hana
بعدها می‌گفتند که روح آن دو به تعبیری با پیوندی پنهان باهم مربوط است، پیوندی در روح‌شان چنان ریشه‌دار که اندیشهٔ آدمی به آن دسترسی ندارد.
Hana
شخیص این نیز که کسی سالم است یا از افسردگی درمانده، دشوار نیست. کافی است که وقتی از کار روزانه می‌آساید یا پای بخاری نشسته، در چشمانش نگاه کنی. در چشمان یک آدم سالم پرتوِ شیرین‌کامی پیداست. اما در چشمان اینگرید هیچ نور سعادتی دیده نمی‌شد مگر زمانی که رودخانه را می‌دید که از نشیب جنگلْ ترانه‌خوان و رقصان سرازیر است. زیرا همین رودخانه بود که نوید پایان زمستان و باز شدن راه را با خود داشت.
Hana
شخیص این نیز که کسی سالم است یا از افسردگی درمانده، دشوار نیست. کافی است که وقتی از کار روزانه می‌آساید یا پای بخاری نشسته، در چشمانش نگاه کنی. در چشمان یک آدم سالم پرتوِ شیرین‌کامی پیداست. اما در چشمان اینگرید هیچ نور سعادتی دیده نمی‌شد مگر زمانی که رودخانه را می‌دید که از نشیب جنگلْ ترانه‌خوان و رقصان سرازیر است. زیرا همین رودخانه بود که نوید پایان زمستان و باز شدن راه را با خود داشت.
Hana
شخیص این نیز که کسی سالم است یا از افسردگی درمانده، دشوار نیست. کافی است که وقتی از کار روزانه می‌آساید یا پای بخاری نشسته، در چشمانش نگاه کنی. در چشمان یک آدم سالم پرتوِ شیرین‌کامی پیداست. اما در چشمان اینگرید هیچ نور سعادتی دیده نمی‌شد مگر زمانی که رودخانه را می‌دید که از نشیب جنگلْ ترانه‌خوان و رقصان سرازیر است. زیرا همین رودخانه بود که نوید پایان زمستان و باز شدن راه را با خود داشت.
Hana

حجم

۱۱۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

حجم

۱۱۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

قیمت:
۴۱,۵۰۰
۲۰,۷۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد