بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب غریبه‌ای در قصر | طاقچه
کتاب غریبه‌ای در قصر اثر مارک تواین

بریده‌هایی از کتاب غریبه‌ای در قصر

نویسنده:مارک تواین
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۱۱ رأی
۳٫۳
(۱۱)
کسی که تجربهٔ زیادی نداشته باشد و از قوهٔ تفکر هم بی‌بهره باشد سعادتمند بودن یا نبودن ملت را با اندازه‌گیری صرف دستمزدهای رایج می‌سنجد. اگر دستمزدها بالا باشد آن ملت را خوشبخت و اگر دستمزدها پایین باشد آن‌ها را فقیر می‌خواند، اما این اشتباه است. مهم نیست که شما چه‌قدر دستمزد می‌گیرید، مهم این است که چه‌قدر می‌توان با آن خرید کرد. این مسئلهٔ مهمی است و همین است که نشان می‌دهد دستمزد شما در واقع بالاست یا در ظاهر این‌گونه است.
sepid sh
از آن روزهایی بود که آدم دوست دارد نمیرد و زندگی کند.
محمد علی
آن‌چه در این واقعه دردناک بود، رغبتی بود که این مردم ستمدیده به اقدام بی‌رحمانه برضد مردم همطبقهٔ خود و به نفع ظالم مشترک‌شان داشتند.
sepid sh
این مردم ستمدیده هیچ طغیان و خشم و غضبی در برابر ظالمان از خود نشان نمی‌دادند. آن‌ها وارثان و رعایای بی‌حرمتی و بی‌رحمی بودند و هیچ‌چیز جز مهربانی نمی‌توانست باعث تعجب‌شان شود. بله، از این مسئله، حقیقت و عمق بردگی و اسارت این مردم برایم آشکار شد. وجود آن‌ها کاملاً به مردابی از صبر و تسلیم و پذیرش بی‌چون‌وچرای هر چیزی تبدیل شده بود که برای‌شان در زندگی رخ بدهد. قوهٔ تخیل بسیاری از آن‌ها نیز مرده بود. کسی که تا این حد سقوط کند به قعر رسیده است و حد پایین‌تری برایش وجود ندارد.
sepid sh
انسان فقط وقتی از نظر اخلاقی سالم است که ملبس به آن لباس مذهبی شود که رنگ و شکل و اندازه‌اش با ویژگی‌ها و زوایای روحی و قدوقامت او متناسب باشد.
sepid sh
اگر دست من بود انسان را بی‌وجدان می‌آفریدم. وجدان یکی از ناگوارترین چیزهایی است که انسان دارد، اگرچه خوبی‌های زیادی دارد اما به‌هرحال به زحمتش نمی‌ارزد. به‌نظر من بهتر است خوبیِ کمتری داشته باشی و آسایش بیشتر. البته این فقط نظر من است و من هم انسان هستم، شاید دیگران که تجربهٔ کمتری دارند جور دیگری فکر کنند. همه در عقیده‌شان آزادند. عقیدهٔ من این است: سال‌هاست به وجدانم توجه می‌کنم و می‌دانم مشکل و دردسرش برای من از هر چیز دیگری بیشتر است.
Sophie
من از کلیسای متحد و یک‌دست می‌ترسیدم چون قدرت زیادی به دست می‌آورد؛ بالاترین قدرتی که بتوان تصور کرد و چون وقتی این قدرت کم‌کم در دست افراد خودخواه بیفتد، همان‌طور که همیشه افتاده است، به معنی مرگ آزادی انسان و تضعیف افکار است
Sophie
عجیب است که ناراحتی‌های کوچک به‌تدریج رشد می‌کنند و زیاد می‌شوند. ناراحتی‌هایی که در ابتدا اصلاً به آن‌ها فکر نمی‌کردم، حالا شروع شده بودند و بیشتر و بیشتر هم می‌شدند.
Zeinab J
در سکوت و تاریکی، به حقیقت خطری پی بردم که تهدیدم می‌کرد. آگاهی صرف دربارهٔ یک موضوع رنگی ندارد، اما وقتی به حقیقت آن برسید، رنگ می‌گیرد. مثلاً شنیدن داستان مردی که قلبش خنجر خورده با دیدن این صحنه متفاوت است. درک این‌که در خطر مرگ قرار دارم، در سکوت و تاریکی معنی عمیق و عمیق‌تری به خود می‌گرفت. این درک عمیق ذره‌ذره در رگ‌های من می‌دوید و بدنم را سرد می‌کرد. خوشبختانه طبیعت بدن ویژگی خوبی دارد و در چنین مواقعی، به‌محض این‌که گرمای بدن تا نقطهٔ خاصی پایین می‌آید، جابه‌جایی روی می‌دهد و انسان دوباره نیرو می‌گیرد، امید و شادی باز می‌گردد و حال آدم چنان خوب می‌شود که بتواند کاری برای خودش انجام دهد، البته اگر بتواند. وقتی نیروی جسمی‌ام برگشت با خودم گفتم کسوف مطمئناً نجاتم می‌دهد و مرا تبدیل به بزرگ‌ترین مرد این سرزمین می‌کند.
Zeinab J
درست نیست چیز خوبی را فقط به دلیل این‌که هنوز بازارش گرم نشده است، دور بیندازی.
Zeinab J

حجم

۳۹۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۴۳ صفحه

حجم

۳۹۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۴۳ صفحه

قیمت:
۷۷,۰۰۰
۳۸,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد