بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تهوع | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب تهوع اثر ژان پل سارتر

بریده‌هایی از کتاب تهوع

نویسنده:ژان پل سارتر
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۲۷ رأی
۴٫۲
(۲۷)
فقط کمی دقت می‌خواستم، همین: زندگی کنونی‌ام هیچ‌چیز درخشانی ندارد
Ati
سال‌های سال در این شوروشوق دست‌وپا زده و جلو رفته بودم. حالا می‌دیدم کاسهٔ احساسم خالی است.
Naarvanam
هرگز یک موجود نمی‌تواند وجود یک موجودِ دیگر را توجیه کند.
sam b
به‌ندرت پیش می‌آید یک آدمِ تنها میلی به خندیدن داشته باشد
محمد
پوچی نه تصوری بود در سرم، نه آوایی در صدایم، بلکه آن مارِ مُردهٔ دراز زیر پاهایم بود، آن مارِ چوبی. مار یا چنگال یا ریشه یا پنجهٔ کرکس، اهمیتی ندارد. بدون آن‌که دستور روشنی ارائه کنم می‌فهمیدم که کلیدِ وجود را یافته‌ام، کلید تهوع‌هایم را، کلید زندگی‌ام را. از این‌رو، تمام آن‌چه توانستم بعداً درک کنم به این پوچیِ بنیادی برمی‌گردد. پوچی: یک واژهٔ دیگر؛ من با واژه‌ها می‌جنگم؛ آن‌جا، آن چیز را لمس می‌کردم. و
Hamed
آینده را می‌بینم. آن‌جاست، توی خیابان، بفهمی‌نفهمی رنگ‌پریده‌تر از حال. چه لزومی دارد تحقق پیدا کند؟ با این کار چه عایدش خواهد شد؟
nobady nonn
می‌خواهم پیش از آن‌که خیلی دیر شود واضحْ درونم را ببینم.
Naarvanam
من غم‌وغصه‌ای ندارم، درآمد سالیانه دارم، نه رئیسی دارم، نه همسری و نه بچه‌ای. وجود دارم، همین. این غصه آن‌قدر مبهم و آن‌قدر فراطبیعی است که ازش شرم دارم.
sam b
اشیا نباید تأثیرگذار باشند، چون زنده نیستند. از آن‌ها استفاده می‌کنیم، دوباره سرجای‌شان می‌گذاریم و بین‌شان زندگی می‌کنیم: فقط مفیدند، همین. ولی روی من یکی تأثیر می‌گذارند و این غیرقابل‌تحمل است. می‌ترسم با آن‌ها رابطه برقرار کنم، انگار جانوران زنده‌ای هستند.
sam b
آن‌ها طور دیگری پیر شده‌اند. بین ارثیه‌ها و هدیه‌ها زندگی می‌کنند و هر یک از وسیله‌های خانه‌شان خاطره‌ای است. ساعت‌های آونگ‌دار، مدال‌ها، عکس‌ها، صدف‌ها، وزنه‌های کاغذ، پرده‌های حصیری، شال‌ها. گنجه‌هایی دارند پُر از بطری، پارچه، لباس‌های قدیمی و روزنامه؛ همه‌چیز را نگه داشته‌اند. گذشته برای صاحب‌خانه‌ها یک چیز تجملی است. پس من گذشته‌ام را کجا نگه دارم؟ کسی گذشته‌اش را توی جیبش نمی‌گذارد؛ برای جا دادنش باید خانه‌ای داشت. من فقط بدنم را دارم و بس. مردی تنها که از دارِ دنیا یک بدن دارد و نمی‌تواند جلوِ خاطره‌هایش را بگیرد. آن‌ها از وسطش رد می‌شوند. نباید گله‌ای داشته باشم، چون فقط خواسته‌ام آزاد باشم.
mjsafarzadeh

حجم

۲۵۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۱ صفحه

حجم

۲۵۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۱ صفحه

قیمت:
۶۷,۵۰۰
۳۳,۷۵۰
۵۰%
تومان