بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ذهن، بدن، سرطان | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ذهن، بدن، سرطان

بریده‌هایی از کتاب ذهن، بدن، سرطان

گردآورنده:ویریا تیموریان
انتشارات:نشر علم
امتیاز:
۴.۳از ۱۶ رأی
۴٫۳
(۱۶)
ما تا وقتی که بر روی این کره خاکی قرار داشتیم، حتی قادر به درک شکل ساده آن هم نبودیم. تنها زمانی که از آن خارج شدیم توانستیم به وضوح آن را ببینیم. همین امر در مورد ذهن شما و ماهیت وجودی تان نیز صدق می کند. تنها زمانی که کمی فاصله بین خودتان و ذهن ایجاد می کنید، تنها زمانی که کمی فاصله بین خودتان و بدن ایجاد می کنید، ماهیت ذهن و بدن را درک می کنید. در غیراینصورت، همه چیز به هم ریخته و آشفته است. جریان بدن و ذهن در دست شما قرار ندارد و شما آن را رهبری نمی کنید، خود را به دست جریان سپرده اید و آن ها شما را رهبری می کنند. به محض اینکه استفاده نکردن از ذهن تان را بیاموزید و فقط به زندگی نگاه کنید، این والاترین بازی ای ست که می توانید داشته باشید زیرا والاترین تنها از این طریق برای تان در دسترس قرار می گیرد. با تحریف ذهن به هیچ درکی نائل نخواهید شد.
Sajjad
تمام تاثیرات دنیای خارج از شما تنها از طریق ابزار ذهن شما وارد می شود و بر شما تاثیر می گذارد. اگر با آگاهی کامل، به ورای تاثیر ذهن تان بروید، بطور طبیعی با همه چیز یکی می شوید. جدایی - من و تو، زمان و مکان - تنها از ذهن نشات گرفته است. نتیجه محدودیت ذهن است. اگر ذهن را رها کنید، از بند زمان و مکان نیز رها می شوید. دیگر این و آن وجود ندارد. دیگر الآن و این زمان و آن زمانی در کار نیست. همه چیز اینجا و اکنون است. اگر به ورای جذر و مد ذهن و تجلیات آن بروید، می توانید به هر شکلی که بخواهید با ذهن بازی کنید. می توانید به گونه ای فاجعه بار از ذهن استفاده کنید اما تا زمانی که در ذهن بسر می برید هرگز ماهیت آن را درک نخواهید کرد.
Sajjad
اما پاتانجالی به این شکل آن را تعریف می کند: "یوگا یعنی، رفتن به ورای جذر و مد و بالا و پایین های ذهنی تان، یعنی متوقف کردن ذهن، یعنی توقف اینکه جزیی از ذهن تان باشید (یعنی پایان دوره ای که با ذهن هم هویت هستید و به عنوان جزیی از ذهنتان عمل می کنید)."
Sajjad
گذشته ای وجود ندارد اما از آن جا که شما با این غیر-موجود کار می کنید، جنبه واقعی به خود می گیرد. این کل توهمی ست که با آن زندگی می کنید. ذهن پایه و اساس این توهم است. اگر ذهن را تعالی ببخشید، همه چیز را متعالی می کنید، یک تیر و چند نشان. تمامی تلاش علوم معنوی همواره بر تعالی بخشیدن به ذهن و نگاه کردن به زندگی ورای محدودیت های ذهنی، استوار بوده است.
Sajjad
گذشته فقط در ذهن شما وجود دارد و حمل می شود. تنها به دلیل فعال بودن ذهن است که گذشته زنده است. فرض کنید ذهن تان به یکباره آرام شود، آیا گذشته ای وجود خواهد داشت؟ گذشته ای نخواهد بود، فقط و فقط حال وجود دارد. این تنها زمان حال است که واقعیت دارد اما گذشته از طریق ذهن ما جان می گیرد.
Sajjad
تجسم می تواند معجزه کند. اگر بر انرژی های موجود در زندگی تان تسلط کافی داشته باشید و بتوانید به تصورات تان قدرت ببخشید، آن ها بدل به واقعیت می شوند. یوگی های بسیاری هستند که دنیای خودشان را دارند، با سیارگان مخصوص خودشان، زمین و همه چیز مربوط به آن دنیا. آن ها در غار زندگی می کنند اما با استفاده از قدرت تصورشان و انرژی های زندگی شان، بعد کاملا جدیدی در زندگی خود خلق کرده اند. زندگی شاد و رضایت بخشی را در غار می گذرانند. برای آن ها جهان هستی در آن غار جای گرفته است. آنقدر واقعی است که می توانید در آن راه بروید. این همان چیزی ست که فیزیکدان های معاصر نیز به شما می گویند. شما می توانید هم زمان در همین جا، واقعیت های متعددی را خلق کنید.
Sajjad
اگر دست به خلق توهمی در ذهن بزنید و با هوشیاری آن را غنی و نیرومند کنید، آن توهم تبدیل به فرایندی زنده می شود و جان می گیرد. کل علم یوگا تانترا همین است.
Sajjad
دلیل اینکه تاکید بسیاری بر انجام مراقبه شده این است که شما را هر چه بیشتر آگاه و هوشیار می سازد، بنابراین دیگر از آزادی تان در عذاب نخواهید بود و از آزادی تان برای شکوفا شدن در بعدی بزرگ تر از آن چه هستید، بهره مند می شوید.
Sajjad
آیا تا بحال دقت کرده اید که در صورت حیوانات هیچ سردرگمی وجود ندارد؟ آن ها همیشه شفافند، همیشه می دانند چه می خواهند. اما در مورد انسان، هر چه باهوش تر می شود، گیج تر و سردرگم تر می شود، هر قدمی که بر می دارد برایش سرشار از سردرگمی ست. فقط احمق ها هستند که به خودشان کاملاً مطمئنند. انسان هوشمند در هر قدم کوچکی که بر می دارد گیج و سردرگم است.
Sajjad
"ذهن شما یک جسم سخت و جامد نیست، ذهن تان سیال و روان است. می توانید هر شکلی که می خواهید به آن بدهید." می توانید به درخت نگاه کنید و بگویید: "اوه، خدا در آن حضور دارد. چقدر شگفت انگیز." یا با ترس و وحشت به آن نگاه کنید و بگویید: "شاید شیاطین در آن لانه کرده باشد." ذهن را پایانی نیست. شما این ظرفیت را دارید که در هر لحظه ای به هر چیزی تبدیل شوید. مشکل این جاست که متاسفانه، اکثر افراد یادگرفته اند که از خودشان موجودی بدبخت بسازند.
Sajjad
زیباترین لحظه ها در زندگی تان، لحظاتی اند که به چیزی فکر نمی کردید
Sajjad
موضوع فقط این است که در حال حاضر، فضای زیادی به زنده بودنتان نمی دهید تا جلوه کند و واقع شود زیرا شما به افکار و احساساتتان خیلی میدان داده اید و خیلی به آنها اهمیت می دهید. فرایند روانی تان بسیار مهم تر از جریان زندگی تان شده است. علت آن که آگاهی تا این حد دشوار شده است، تنها این است که به ذهنمان اجازه داده ایم درگیر وراجی های بی پایانی شود. اگر ذهن شما دست از وراجی بردارد، بطور طبیعی در آگاهی بسر خواهیم برد.
Sajjad
همه چیز باید به اندازه سهمی که دارد در زندگی تان نقش بازی کند. اگر بخواهید تمام نقش را به یک جنبه از زندگی بدهید، برای تان کار نخواهد کرد و از پا در می آیید.
Sajjad
آیا می خواهید برده باشید؟ چیزی درون شما وجود دارد که نمی تواند برده و اسیر باشد. خواه برده چیزی یا کسی باشید، تا زمانی که برده هستید، به تدریج، ندانسته افسرده خواهید شد. وقتی بچه بودید، سرشار از خنده و شادی بودید چون آنچنان بردگی ای در کار نبود. به تدریج و با مسلط شدن انواع مختلف جبر، بدون اینکه علت اش را بدانید و با وجود اینکه همه چیز (شغل، خانواده، روابط) در زندگی تان خوب پیش می رود اما غم ها و ناراحتی تان روز بروز بیشتر می شود.
Sajjad
"ذهن در جای خاصی از بدن شما قرار نگرفته است. هر سلول در بدن هوشمندی خود را دارد. مغز در سر شما جای گرفته اما ذهن در همه جای بدن حضور دارد."
Sajjad
جدایی آشکاری را بین آن چه شمایید، بدن تان و ذهن تان تجربه خواهید کرد. به محض پدیدار شدن فضای کوچکی بین شما و فعالیت ذهن و بدن تان، ذهن دیگر یک هرج و مرج صرف نیست. یک سمفونی عظیم خواهد شد.
Sajjad
عدم وابستگی و تعلق بدین معناست که شما خودتان را از جریانی که آن را "بدن" می نامند و جریانی که آن را "ذهن" می نامند، جدا کرده و از قید و بند آن رها شده اید زیرا هر دو این ها (بدن و ذهن) انباشتی از چیزهای خارج از شما. بدن چیزی ست که جمع کرده اید. تجمع غذایی ست که خورده اید (صبحانه، ناهار، شام، صبحانه، ناهار، شام، صبحانه، ناهار، شام ... و تنقلات). به همین شکل، آنچه آن را "ذهن من" می نامید نیز چیزی نیست جز تجمع و انباشتگی. تمام آنچه از طریق پنج اندام حسی خود برداشت و احساس می کنید، بدل به ذهن می شود. هر آن چه جمع کرده اید میتواند مال شما باشد اما نمیتواند به خود شما تبدیل شود. اگر این دو مجموعه از انباشتگی وجود دارد، طبیعی ست که چیزی بنیادی تر نیز در درون تان وجود داشته باشد.
Sajjad
یک تلاش (کارزار) تبلیغاتی، میتواند باعث شود که به هر چیزی باور پیدا کنید. اگر به اندازه کافی تلاش کنیم، می توانیم شما را متقاعد کنیم تا هر چیزی را بپرستید، از هر چیزی متنفر شوید، به هر چیزی عشق بورزید و زندگی تان را برای هر چیزی فدا کنید. تنها کافی است که روی هویت های شما کار کنیم. هویت های تان چقدر قوی هستند و تا کجا تمایل به پیشرفت و رشد در این زمینه دارید؟ مردم به دلیل همین جنگیدن ها، بسیار هویت پذیر می شوند و در نتیجه همه چیز تحریف می شود.
Sajjad
به محض هم هویت شدن با چیزی، درک تان منحرف می شود.
Sajjad
"به محض رهایی ذهن از هم هویت شدن با هر چیزی، ذهن تبدیل به یک معجزه می شود، ذهن سیرکی تماشایی و خارق العاده است نه آشفتگی و بی قراری. "
Sajjad

حجم

۳۰۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۳ صفحه

حجم

۳۰۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۳ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان