بریدههایی از کتاب اصل گرایی
۳٫۸
(۱۶۸)
فرعگرا، با ایجاد ابهام در خصوص نقشهای افراد، باعث ناتوانیشان میشود. اغلب، این کار به نام داشتن تیمی انعطافپذیر یا چابک توجیه میشود. ولی آنچه در عمل شکل میگیرد چابکی جعلی است. وقتی مردم نمیدانند واقعاً مسئولیت چه چیزی را بر عهده دارند و چگونه دربارهٔ عملکردشان قضاوت خواهد شد، وقتی تصمیمها بیثباتاند یا بیثبات به نظر میرسند و وقتی نقشها بد تعریف شدهاند، طولی نمیکشد که کارکنان تسلیم شوند یا بدتر، بهجای انجام کار واقعی، بیش از حد خود را پرمشغله و بنابراین مهم نشان دهند.
Farzaneh Yazdani
ایدهٔ تازهٔ برگههای جریمهٔ مثبت از دل این سؤالات بیرون آمد، برنامهای که پلیس بهجای تمرکز بر دستگیری جوانانی که مرتکب جرم میشوند، تمرکزش را بر گرفتن جوانانی قرار میداد که کار خوبی میکردند (کارهای سادهای همچون انداختن زباله به داخل سطل زباله بهجای به زمین انداختن آن، گذاشتن کلاه ایمنی در حین موتورسواری، اسکیتسواری در مناطق تعیینشده، یا بهموقع به مدرسه رفتن) و به آنها بابت رفتار مثبتشان، برگهٔ جریمه میدادند. البته، این برگهٔ جریمه مانند جریمهٔ پارک ممنوع بار مالی ندارد، در عوض در ازای آن، پاداشهای کوچکی از قبیل ورود رایگان به سینما یا رویدادهای فرهنگی مختص به جوانان داده میشود.
Farzaneh Yazdani
«اجاق گاز چهارشعلهای رو در نظر بگیرین. یه شعله نمایندهٔ خونوادهتونه، یکی نمایندهٔ دوستاتونه، سومی سلامتتون و چهارمی کارتونه. برای رسیدن به موفقیت، باید یکی از شعلهها رو قطع کنین. و برای رسیدن به موفقیت واقعی باید دو شعله را قطع کنین».
البته این شوخی بود؛ منظورم این نیست که به روش اصلگرایان زندگی کردن مستلزم انتخاب از میان خانواده، سلامت و کارمان است. منظورم این است وقتی در زمان تصمیمگیری، یک گزینهٔ آن خانواده را اولویت قرار میدهد و گزینهٔ دیگر دوستان، سلامتی یا کار را، باید آمادهٔ پرسیدن این سؤال باشیم: «کدوم مشکل رو میخوام؟»
نمیتوانیم موازنهها را نادیده بگیریم یا کمارزش جلوه دهیم. تصمیمهایی هست که باید بپذیریم و آگاهانه، مدبرانه و اندیشمندانه اتخاذشان کنیم.
sima
در سال ۱۹۵۱، ژوزف موزس جوران که یکی از پیشگامان جنبش کیفیت بود، در مرجع راهنمای کنترل کیفیتش، این ایده را بسط داد و آن را «قانون معدود چیزهای حیاتی» نامید. مشاهداتش نشان دادند که اگر بخش کوچکی از مشکلات را حل کنیم، میتوانیم کیفیت محصول را فوقالعاده بهبود دهیم.
Farzaneh Yazdani
بدان که زندگی پرمشغله بیحاصل است.
سقراط
seymosa
سؤال اصلگرایانهتری بپرسید که بر همهٔ تصمیمهایی که در آینده میگیرید تأثیر میگذارد: «اگه بتونیم واقعاً فقط توی یه کار سرآمد باشیم، اون کار چیه؟»
کاربر ۳۳۳۳۴۸۰
بهلحاظ غریزی، میدانیم که نمیتوانیم تکتک اطلاعاتی را بررسی کنیم که در زندگیمان به آنها برخورد میکنیم. تشخیص اینکه بررسی کدام اطلاعات ضروری است مستلزم نظم در چگونگی کاوش و فیلتر همهٔ حقایق، گزینهها و نظرهای ضد و نقیضی است که همیشه برای جلب توجهمان در رقابتاند.
کاربر ۲۸۵۳۳۹۱
«اولین اقدام اختیاریام باید باورم به اختیار باشد». به همین دلیل، اولین و حیاتیترین مهارتی که در این سفر یاد خواهید گرفت پرورش توانایی انتخابِ انتخاب کردن در همهٔ حوزههای زندگی است.
mostafa2520
در اینجا، فرآیندی ساده و سیستماتیک را شرح میدهم که برای فرصتهایی که سر راهتان سبز میشود، با استفاده از آن میتوانید معیارهایی گزینشی را به کار بگیرید. نخست، فرصت را بنویسید. دوم، از سه «معیار حداقلی» که گزینههایتان باید «داشته باشند» تا بتوان به آنها فکر کرد، فهرستی بنویسید. سوم، فهرست سه معیار ایدهآل یا «سختگیرانه» را بنویسید که گزینهها باید «داشته باشند» تا بتوان آنها را در نظر گرفت. طبق تعریف، اگر فرصتی مجموعهٔ اول معیارها را نداشته باشد، پاسخ مسلماً نه خواهد بود. اما اگر دو مورد از سه معیار سختگیرانه را هم نداشته باشد، باز هم پاسخ نه خواهد بود.
Fateme Mali
روشی است برای انجام موازنههای سخت میان انبوه چیزهای خوب و معدود چیزهای واقعاً عالی. اصلگرایی یعنی یاد بگیریم کارهای کمتری انجام دهیم، ولی بهتر انجامشان دهیم تا بتوانیم در هر لحظهٔ گرانبها از زندگیمان، به بالاترین بازدهی ممکن برسیم.
نرگس سادات
اصلگرایی چگونگی انجام کارهای بیشتر نیست، بلکه به معنای انجام کارهای درست است.
Moti
بازی، که تعریف من از آن هر چیزی است که فقط برای لذت خودش انجامش میدهیم و نه برای رسیدن به یک هدف، حالا میخواهد بادبادک هوا کردن باشد یا گوش دادن به موسیقی یا ورزش، شاید کاری غیرضروری به نظر برسد. اغلب، برداشتمان این است. ولی در واقع بازی در بسیاری از جنبهها ضروری است
علیرضا خلیفه
بیشتر که فکر کردم، به این درس مهم رسیدم:
اگر زندگیتان را اولویت بندی نکنید، یکی دیگر اولویت بندیاش میکند.
علیرضا خلیفه
یکی از نمونههای تفکر اصلگراییاش در محل کار این است که میگوید: «باید به هر فرصتی نگاه کنی و بگی، «خب، نه...متأسفم.» قصد نداریم هزار کار مختلفی رو انجام بدیم که واقعاً خیلی در نتیجهٔ نهایی مدنظرمون اثربخش نیستن».
پیام
او کسری خواب را به افراط در نوشیدن الکل تشبیه میکند و توضیح میدهد که شبزندهداری (یعنی بیستوچهار ساعت نخوابیدن) یا به مدت یک هفته فقط چهار یا پنج ساعت خواب شبانه در واقع «اختلالی ایجاد میکند که معادل ۰.۱ درصد الکل در خون است. به این فکر کنید: هرگز نمیگوییم: «کارگره بسیار خوبیه! همیشه مسته!» با این حال، همچنان از کسانی تجلیل میشود که خواب را قربانی کار میکنند».
یعقوب
خب، روشن است که بعضیها قطعاً میتوانند با کمتر خوابیدن دوام بیاورند، ولی متوجه شدهام بیشتر این افراد فقط آنقدر به خسته بودن عادت کردهاند که احساسی را که استراحت کامل در آدم ایجاد میکند، فراموش کردهاند.
یعقوب
بیشتر مردم از «قانون پارتو» چیزهایی شنیدهاند؛ قانونی که ویلفردو پارتو در اواخر قرن هفدهم میلادی مطرح کرد و میگوید بیست درصد تلاش به هشتاد درصد نتیجه منجر میشود. سالها بعد، در سال ۱۹۵۱، ژوزف موزس جوران که یکی از پیشگامان جنبش کیفیت بود، در مرجع راهنمای کنترل کیفیتش، این ایده را بسط داد و آن را «قانون معدود چیزهای حیاتی» نامید. مشاهداتش نشان دادند که اگر بخش کوچکی از مشکلات را حل کنیم، میتوانیم کیفیت محصول را فوقالعاده بهبود دهیم. در ژاپن که در آن زمان به دلیل تولید کالاهای ارزان و کمکیفیت، نامشان کمی بد در رفته بود گوشهای شنوایی پیدا کرد که مشتاق اجرای این ایدهٔ کنترل کیفی در آن بودند. با به کارگیری فرآیندی که در آن درصد بالایی از تلاشها و توجهها صرف بهبود فقط چند چیز معدود واقعاً حیاتی میشدند، عبارت «ساخت ژاپن» در روی کالاها معنای کاملاً جدیدی به خودش گرفت.
Mohammad Ali Zareian
فرن آدریا، که به احتمال قوی از بزرگترین سرآشپزهای جهان است و رستوران ال بولی را به مشهورترین رستوران جهان تبدیل کرده است، حداقل از دو جهت مظهر اصل «کمتر ولی بهتر» است. اول اینکه، تخصصش سادهسازی غذاهای سنتی به ماهیت اصلیشان است و بعد طوری آنها را بازآفرینی میکند که پیش از این هرگز به فکر کسی خطور نکرده باشد. دوم اینکه، ال بولی هر سال حدود دو میلیون درخواست رزرو شام دریافت میکند، ولی فقط به پنجاه نفر در هر شب سرویس میدهد و شش ماه از سال را تعطیل است. در واقع، در زمان نوشتن این کتاب، فرن سرو غذا را به کلی متوقف کرده و بهجای آن، ال بولی را به آزمایشگاه انواع غذاهایی تبدیل کرده که در آن چیزی جز اصل هنرش را دنبال نمیکند.
اُنس گرفتن با ایدهٔ «کمتر ولی بیشتر» شاید سختتر از چیزی باشد که به نظر میرسد، بهویژه اگر برای بیشتر و بیشتر و بیشتر کار کردن پاداش گرفته باشیم.
Mohammad Ali Zareian
وقتی توانایی انتخابمان را فراموش میکنیم، درماندگی را یاد میگیریم. اجازه میدهیم قدرتمان ذرهذره سلب شود تا در نهایت، تابع انتخابهای دیگران (یا حتی تابع انتخابهای گذشتهٔ خودمان) میشویم. در نتیجه، قدرت انتخابمان را واگذار میکنیم. این مسیر فرعگرایی است.
Mohammad Ali Zareian
وقتی مردم باور دارند تلاشهایی که در محل کار میکنند اهمیتی ندارد، اغلب به دو شکل واکنش نشان میدهند. گاهیاوقات، مانند کودکی که با ریاضی مشکل دارد، کمی درگیر آن میشوند و دست از تلاش برمیدارند. پاسخ گروه دوم در ابتدا خیلی آشکار نیست. آنها برعکس گروه اول عمل میکنند. بیشفعال میشوند. از هر فرصتی که در اختیارشان قرار داده شود استفاده میکنند. برای هر انجام وظیفهای داوطلب میشوند. به هر چالشی با اشتیاق حمله میکنند. سعی میکنند همه کارها را انجام دهند. در نگاه اول، این رفتار لزوماً شبیه درماندگی اکتسابی نیست. از اینها گذشته، آیا سخت تلاش کردن گواه باور فرد به مهم بودن یا ارزشمند بودنش نیست؟ با این حال، با بررسی دقیقتر متوجه میشویم این وسواسی که برای بیشتر کار کردن دارند پردهای سیاه است که حقیقت را پوشانده است. این افراد باور ندارند برای پذیرش فرصتها، وظایف یا دشواریها حق انتخاب دارند. باورشان این است که «باید همهٔ کارها را انجام دهند».
Mohammad Ali Zareian
حجم
۹۲۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۷ صفحه
حجم
۹۲۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۷ صفحه
قیمت:
۸۹,۰۰۰
۴۴,۵۰۰۵۰%
تومان