بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خواهر خاموش | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خواهر خاموش

بریده‌هایی از کتاب خواهر خاموش

۳٫۹
(۱۷۷)
بعضی وقت‌ها وقتی یکی خیلی خیلی ناراحته یادش می‌ره که یه روز حالش خوب می‌شه و فقط می‌خواد از شر اون ناراحتی خلاص بشه.
نیومون
عدالت شکل‌های مختلف داره.»
n re
«بچه بودیم. یه مشت معصوم احمق.»
n re
وقتی کسی غیرمنتظره فوت می‌کنه، همین‌طور که پدرتون فوت کردند، فرصت نمی‌کنه پشت سرشو تمیز کنه. متوجه منظورم می‌شید؟ مثلاً سایت‌های باز روی صفحه کامپیوترش رو پاک کنه. بیخودی توی چیزهای شخصی‌اش کنکاش نکنید. خودتون رو الکی ناراحت نکنید.»
n re
وقت آن را نداشتم که در چنین اندوهی غرق شوم.
n re
مهم نیست چندتا آدم توی این دنیا دوستت داشته باشند. تا وقتی نتونی حقیقت رو به اون‌ها بگی، تنها هستی و احساس تنهایی می‌کنی.
یك رهگذر
اما آنها هرگز مجبورمان نکردند و من به این خاطر از آنها ممنونم.
n re
ظاهر مرتبش اخلاق تلخش را تغییر نداده بود
zohreh
ذهن من نیست که مریضه. روح منه؛ و هیچ دارویی نیست که بتونه روح رو درمان کنه.
zohreh
شاید این بدترین زمان برای اتمام رابطه‌مان بود؛ هرچند درواقع هیچ زمانی برای پایان بخشیدن به یک رابطهٔ دوساله خوب و مناسب نیست.
zohreh
خیلی چیزها را ازدست‌داده بود. خانه‌اش را؛ خانواده‌اش را؛ آینده‌اش را؛
n re
شاید این بدترین زمان برای اتمام رابطه‌مان بود؛ هرچند درواقع هیچ زمانی برای پایان بخشیدن به یک رابطهٔ دوساله خوب و مناسب نیست.
n re
از اینکه می‌دانستم روح والایی چون روح او دیگر در جهان هستی نیست که آن‌گونه عمیق به من عشق بورزد، احساس وحشتناکی داشتم.
یك رهگذر
«هر آدمی یه جای زخم داره رایلی. یه وقتی جای زخم مال مبارزه با یه بیماری سخته، یه وقتی مال از دست دادن بچه و یه وقتی مال زخمی که یه عشق رو دلت گذاشته. یه وقتی هم آدم این‌قدر بدشانسه که خانواده‌اش رو از دست می‌ده؛
شقایق
«تو چقدر درس خوندی؟ پنج سال؟ شش سال؟ بعد خیال می‌کنی که می‌تونی از هرچی توی سر آدم‌ها می‌گذره، سر در بیاری؟ درحالی‌که هنوز توی دنیای واقعی زندگی هم نکردی. شاید بتونی از پس یه بچهٔ سیزده چهارده‌ساله بربیایی؛ اما خواهر کوچولو، به من که می‌رسه، تو اصلاً و ابداً خبر نداری که داستان از چه قراره
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
«بعضی وقت‌ها وقتی یکی خیلی خیلی ناراحته یادش می‌ره که یه روز حالش خوب می‌شه و فقط می‌خواد از شر اون ناراحتی خلاص بشه. این اتفاقیه که برای لیزا افتاد. آن‌قدر ناراحت بود که فکر کرد دیگه هیچ‌وقت خوشحال نمی‌شه و برای همین زندگی خودش رو تموم کرد. این کار خیلی وحشتناک و اشتباهه.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
من پدرم را دوست داشتم اما او را در ذهنم صندوقچهٔ کوچکی با عنوان «دنج، قدیمی و غریب» تصور می‌کردم. این‌طور نبود؟
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
«من معتقدم یه چیزی به زندگی جریان داده. این نهایت ایده‌ایه که از خدا دارم؛ فکر کنم. راستش رو بخوای از دین خوشم نمیاد. به‌نظر می‌رسه دین مفهوم خدا رو تبدیل کرده به یه چیزی که بتونه بشر رو تحت کنترل داشته باشه.»
reyhaneh
هر آدمی یه جای زخم داره رایلی. یه وقتی جای زخم مال مبارزه با یه بیماری سخته، یه وقتی مال از دست دادن بچه و یه وقتی مال زخمی که یه عشق رو دلت گذاشته.
zohreh
مهم نیست چندتا آدم توی این دنیا دوستت داشته باشند. تا وقتی نتونی حقیقت رو به اون‌ها بگی، تنها هستی و احساس تنهایی می‌کنی.
zohreh

حجم

۳۷۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۵۶ صفحه

حجم

۳۷۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۵۶ صفحه

قیمت:
۶۷,۵۰۰
۴۷,۲۵۰
۳۰%
تومان