بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تسخیر نان | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تسخیر نان

بریده‌هایی از کتاب تسخیر نان

۴٫۸
(۵)
البته آنارشیسم کروپتکین در داعیهٔ علمی بودن، با مارکسیسم همداستان است. هر دو ایدئولوژی از اعتماد عصر روشنگری ریشه می‌گرفتند که باور داشت عقلانیت و رشد آگاهی انسانی، مشکلات جامعهٔ بشری را حل و فصل خواهد کرد. با این حال، «علم» مارکس سرانجام از متافیزیک هگلی و فلسفهٔ آلمانی ریشه می‌گرفت، حال آنکه کروپتکین، پایه‌های خود را در علوم زیستی و فیزیکی می‌جست. در قلب «آنارشیسم علمی» کروپتکین، تفسیر او از نظریهٔ تکامل داروین قرار داشت. در یاری متقابل، او چنین بحث می‌کند که همبستگی و همکاری اجتماعی میان اعضای یک گونه - و نه رقابت و نزاع - مولفه‌های غالب در تکامل آن گونه، چه حیوان و چه انسان، بوده است. این پژوهش او را به‌سمت مطالعه‌ای دقیق‌تر در ریشه‌های طبیعی و منفعت‌گرایانهٔ اخلاق هدایت کرد.
☆Nostalgia☆
به باور کروپتکین، اصلی‌ترین منبع فقر در جهان مدرن، نه کم بودن تولید، بلکه نابرابری در توزیع بود و تنها راه فایق آمدن بر آن، سازمان‌دهی دوبارهٔ جامعه بر اساس اصول آنارشیستی
☆Nostalgia☆
موضوع کتاب‌هایش گاه بسیار فراتر از موضوع آنارشیسم می‌رفت؛ برای مثال، انقلاب کبیر فرانسه اثری مفصل بود که به‌جای بررسی اعمال رهبران [مانند بیشتر تاریخ‌نگاری‌ها]، به جنبش‌های توده‌ای می‌پرداخت. کتاب دیگرش، یاری متقابل، که از شناخته‌شده‌ترین آثار او نیز هست، به بررسی این نکته می‌پردازد که همکاری اجتماعی در فرگشت انسان نقش مهم‌تری بر عهده دارد تا رقابت.
☆Nostalgia☆
هرچند او روشنگری میان کارگران و دهقانان را ارج می‌گذاشت، اما این دیدگاه باکونینیستی را پذیرفته بود که برای دست یافتن به تغییر اجتماعی معنی‌دار، خیزش توده‌ای ضرورت دارد؛ هرچند اگر - به بیان خود کروپتکین - نیازمند «رودخانه‌هایی از خون» باشد.
☆Nostalgia☆
او توضیح می‌دهد که دستاوردهای روشنفکرانهٔ ارزش علمی را بسیار ارج می‌نهد: اما من چه حقی نسبت به این مشاغل رده‌بالا داشتم، در حالی که گرداگردم چیزی جز فلاکت و نزاع سر لقمه‌نانی گندیده در جریان نبود؛ زمانی که هر آن‌چه باید خرج من می‌شد تا بتوانم در جهان چنین ظرایف والایی زندگی کنم، باید از دهان کسانی بیرون کشیده می‌شد که گندم می‌کاشتند، اما نان کافی برای کودکان خود نداشتند؟ در این دوران، چنین احساساتی منحصر به کروپتکین نبود. شمایلی این‌چنینی در روسیهٔ آن دوران فراوان به چشم می‌خورد که «اشراف‌زادهٔ تائب» نامیده می‌شد: عضوی از طبقات بالا، متأثر از وجدانی آگاه، که برخورداری‌های خود را نفی می‌کرد و می‌کوشید «بدهی» اش به زحمتکشانی را که این برخورداری‌ها به هزینهٔ رنج آنان فراهم شده بود، بازپس دهد.
☆Nostalgia☆
گواه این ادعا، تسخیر نان پیتر کروپتکین است که به دور از تعابیر پرطمطراق و مفاهیم پیچیدهٔ فلسفی با هدف فهم همگانی نوشته شده و با گذشت بیش از یک سده از آن همچنان متنی مهم در تاریخ اندیشهٔ بشر با هدف تأمل در سرشت و تغییر در سرنوشت خویش به‌شمار می‌آید. آنگاه که شاهد موج جدیدی از جنبش‌های کارگری مبتنی بر اندیشه‌های آنارشیستی هستیم؛ تا آنجا که در کشوری چون آرژانتین کارگران با یاری‌گری خود به‌جای تکیه به رقابت سرمایه‌داران یا دخالت دولت کارخانه‌های ورشکسته را به تسخیر درآورده، با مالکیت مشترک کارگری از نو بازسازی می‌کنند.
☆Nostalgia☆
این باور مشترک به پیشرفت عصر روشنگری و تکامل داروینیستی که با آرای و افکار دیگری چون رقابت سرمایه‌ها تا رسیدن به جامعهٔ لیبرالی؛ جنگ طبقاتی تا رسیدن به جامعهٔ کمونیستی؛ و کار آزاد و برابر تا رسیدن به جامعهٔ آنارشیستی، درآمیخته بود، نشان می‌دهد که کروپتکین و دیگر آنارشیست‌ها تنها باورمندان به اتوپیا در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم نبودند؛ بلکه آنان تنها کسانی بودند که ایمان خود به اتوپیا را پشت استعاره‌های فریبنده و پنهان نکردند و شجاعانه کوشیدند به‌جای «ناکجاآباد» هایی که به جوامع استبدادی و استثماری انجامید، «آرمان‌شهری انسانی» بسازند: «همان‌گونه که پرودون گفته است «در ویران ساختن است که می‌سازیم»، ما نیز، [در این ویرانی] به نام «کمونیسم آنارشیستی» جهانی نو خواهیم ساخت.»
☆Nostalgia☆
این برداشت از ماهیت کار، که مبتنی بر نوعی مارکسیسم مبتذل است، به‌سادگی از کنار این پرسش می‌گذرد که محصولات کار چگونه می‌توانند به حال کارگران مفید باشند، در حالی که هنوز در اختیار آنان نیستند. این برداشت، بدون توجه به پیشرفت جامعه، صرفاً پیشرفت در عرصهٔ تسلط بر طبیعت را تأیید و تصدیق می‌کند؛ و از قبل معرف همان خصایص تکنوکراتیکی است که بعدها در فاشیسم سربرآورد. این ویژگی‌ها حاوی آن مفهومی از طبیعت است که به‌نحوی مشئوم با مفهوم طبیعت در یوتوپیاهای سوسیالیستی پیش از انقلاب ۱۸۴۸ تفاوت دارد. برداشت جدید از کار در استثمار طبیعت خلاصه می‌شود؛ که این نیز به شیوه‌ای بس خام و مبتذل نقطهٔ مقابل استثمار پرولتاریا معرفی می‌گردد» (بنیامین: ۱۳۸۵، ۶۰-۱۵۹).
☆Nostalgia☆
بنیامین زمانی که در تزهایی دربارهٔ فلسفهٔ تاریخ به نقد سوسیال‌دموکرات‌های آلمانی می‌پردازد، دربارهٔ ایدهٔ «کار» نزد آنان چنین می‌نویسد: «اندک‌زمانی پس از کنگرهٔ گوتا .... اعلام داشت «نامِ منجی عصر جدید کار است... بهبودِ .... کار موجود آن ثروتی است که اینک قادر به ایجاد تحولاتی است که پیش از این هرگز در توان هیچ منجی دیگری نبوده است.»
☆Nostalgia☆
به همین ترتیب، مفهوم کار را در کانون اندیشهٔ کروپتکین و دیگر کمونیست‌ها باید موضوع انتقاد قرار داد که از این نکته غافل می‌ماند که «کار» به‌عنوان کلید پیشرفت، وجه مشترک تمام تفکرات قرن هجده، نوزده و نیمهٔ اول قرن بیستم است که به اشکال متفاوتی بازتاب یافته. از بورژوازی نوظهور پروتستان که کار را نشانهٔ یقین به کسب سعادت الهی می‌دانستند (نه وسیلهٔ کسب سعادت) تا مارکسیست‌های ارتدوکس که مدعی بودند کار برای حداکثر بهره‌وری از منابع طبیعی و نیز تکنولوژی تحت قیومیت پرولتاریای جانشین بورژوازی شده، تنها راه رفع استثمار از انسان است.
☆Nostalgia☆
اما کروپتکین در پاسخ به مالتوس می‌نویسد: «می‌دانیم که برخلاف نظرات طرح شده توسط مالتوس - این پیشگوی اقتصاد طبقهٔ متوسط - توان تولیدی نوع بشر با سرعتی به‌مراتب بیش از رشد توان تولیدمثلش افزایش یافته است. هرچه جمعیت مردمان روی زمین بیشتر می‌شود، سرعت رشد توان ثروت‌آفرینی‌شان نیز افزایش می‌یابد.»
☆Nostalgia☆
کتاب مالتوس دربارهٔ رقابت اقتصادی انسان‌ها، الگویی بعدها الگویی برای داروین شد تا نظریهٔ تنازع بقای خود را دربارهٔ عموم جانداران بنا نهد: «مالتوس، همچون داوید ریکاردو و برخلاف آدام اسمیت و اقتصاددان‌های دیگر انگلیسی، دیدگاهی بدبینانه نسبت به آیندهٔ جامعهٔ صنعتی ارائه می‌دهد. به باور او، در این جامعه افزایش میزان جمعیت با سرعتی به‌مراتب بیشتر از افزایش میزان مواد غذایی انجام می‌گیرد و به همین دلیل این جامعه به‌سوی کمبودهای بزرگ پیش می‌رود. در نظر مالتوس جوامع انسانی پیش از دوران صنعتی شدن بر اساس مکانیسم‌های تخریبی خاصی (نظیر جنگ‌ها، بیماری‌های همه‌گیر، قحطی‌ها و...) هرگاه رشد جمعیت بیشتر از منابع موجود بود، از این رشد جلوگیری می‌کردند. نتیجه‌گیری او نیز آن بود که باید از کمک به فقرا و سیاست‌های تأمین اجتماعی در جامعهٔ صنعتی صرف نظر کرد زیرا این سیاست‌ها سبب می‌شوند که فقرا با از کار افتادن مکانیسم‌های طبیعی کاهش جمعیت (فقر و گرسنگی) شروع به تکثیر کرده، جامعه را با مشکل کمبود هر چه بیشتر منابع روبه‌رو سازند»
☆Nostalgia☆
ویلیام گادوین و نه‌تنها از موضع و فلسفهٔ منشأ طبیعی فقر (در مقابل نظریات مبتنی بر منشأ اجتماعی فقر) و اقتصاد آزاد (در مقابل سوسیالیست‌ها) به حمایت از مالکیت خصوصی و مخالفت با دستگیری از فقرا پرداخت که طرح نظریهٔ جمعیت‌شناختی مبتنی بر لزوم کنترل جمعیت ریخت، با این استدلال که اگر موانعی بر سر راه ازدیاد نفوس وجود نداشته نباشد، جمعیت بر مبنای تصاعد هندسی افزایش می‌یابد درحالی‌که «در وضع کنونی اطلاعات و امکانات بشر، می‌توان اعلام کرد که وسایل معیشت در بهترین شرایط نمی‌تواند سریع‌تر از تصاعد حسابی افزایش یابد.»
☆Nostalgia☆
موضع متمایز خود را چنین شرح می‌دهد: «می‌کوشیم ... نشان دهیم چگونه مردمان، زمانی که منافعشان در تعارض مستقیم و کامل با یکدیگر قرار نداشته باشد، با هماهنگی و دوشادوش یکدیگر کار می‌کنند و کارهای اشتراکی با خصائلی بسیار پیچیده از خود برجای می‌گذارند. روشن است که در جامعهٔ امروزی ما، که بر مالکیت خصوصی - یعنی بر چپاولگری و بر یک فردگرایی سطحی و احمقانه - مبتنی است، به‌ناگزیر نمونه‌های اندکی از این دست قابل مشاهده است. قراردادها [در چنین جامعه‌ای] به‌حتم آزادانه نیستند و به‌طور معمول هدفی میان‌مایه - اگر نگوییم نفرت‌انگیز - را تعقیب می‌کنند. اما آنچه مدنظر ماست، ارائهٔ نمونه‌هایی نیست که باید چشم‌بسته تعقیب‌شان کرد و - مهم‌تر از آن - در جامعهٔ امروز ما قابل دستیابی نیستند. آنچه باید انجام دهیم، این است که نشان دهیم علی‌رغم فردگرایی اقتدارگرایانه‌ای که ما را در خود خفه کرده، هنوز در کلیت زندگی ما بخش بسیار بزرگی باقی مانده است که در آن، تنها بر اساس قرارداد آزاد عمل می‌کنیم. بنابراین، کنار گذاشتن حکومت از آنچه فکر می‌کنیم ساده‌تر [و عملی‌تر] است.»
☆Nostalgia☆
آنگونه که می‌نویسد: «آنانی که گمان می‌کنند مردم، توده‌هایی از وحوش‌اند که به‌محض کنار رفتن مداخلهٔ مستقیم حکومت، آمادهٔ یورش و دریدنِ یکدیگرند. اما تنها آنانی که هیچ‌گاه مردم را در حال حل‌وفصل امور به‌طریق خودشان ندیده‌اند، می‌توانند در این واقعیت تردید کنند که اگر توده‌ها مسئولیت اوضاع را به‌عهده گیرند، جیره‌ها را به‌طور دقیق عادلانه و برابر میان یکایک مردم توزیع خواهند کرد.» کروپتکین که تأکید دارد «به باور ما، ابنای بشر در قالب جوامع با یکدیگر متحد شده‌اند»،
☆Nostalgia☆
انگلس در خطابه‌ای که در مراسم به خاک سپردن پیکر مارکس بر مزار وی ایراد کرد، به ترسیم وجوه تشابه آن دو در کمک به پیشبرد دانش پرداخت و گفت: «همان‌طور که داروین به کشف قانون تکامل موجودات زنده در طبیعت دست یافت، مارکس نیز قانون تکامل تاریخ بشر را کشف و تئوریزه کرد.» اما کروپتکین به‌رغم اعتقاد به تکامل‌گرایی، در کسوت دانشمند علوم طبیعی، این مبانی مشترک به‌مثابه پارادایم مسلط علمی قرن نوزدهم را که مبتنی بر «رقابت» و «تنازع» است، با تئوری دیگری مبتنی بر «همکاری» جایگزین می‌کند.
☆Nostalgia☆
«آنچه ما از آن سخن می‌گوییم، جامعه‌ای مبتنی بر کمونیسم آنارشیستی است. جامعه‌ای که آزادی مطلق فرد را به‌رسمیت می‌شناسد، به هیچ اقتداری گردن نمی‌نهد و برای واداشتن مردم به کار، از اجبار استفاده نمی‌کند. اجازه بدهید با محدود کردن خودمان به سویهٔ اقتصادی مسئله، ببینیم آیا چنین جامعه‌ای، مرکب از مردمانی درست همانند مردمان امروز، نه بهتر و نه بدتر، با سطح صنعتی نه بیشتر و نه کمتر از امروز، بختی برای پیشرفت موفقیت‌آمیز خواهد داشت یا نه.»
☆Nostalgia☆
کروپتکین از اینکه بگوید به‌دنبال «اتوپیا» است، ابایی ندارد: «این را که ما آرمان‌شهرگراییم، همه می‌دانند. پس آرمان‌شهرگرا یعنی ما، که ایمان ژرف داریم انقلاب می‌تواند سرپناه، خوراک و پوشاک را برای همگان تضمین کند. ایده‌ای به‌شدت ناخوشایند برای شهروندان طبقهٔ متوسط، از هر حزب و تفکری، زیرا به‌خوبی از این واقعیت آگاهند که دشوار می‌توان ملتی را که گرسنگی‌اش ارضا شده است، به زیردستی کشید. درست در همین عرصه است که ما جدالمان را به پیش می‌بریم: نان باید در اختیار انقلابیون باشد و مسئلهٔ نان را می‌باید پیش از هر مسئلهٔ دیگری حل‌وفصل کرد. اگر انقلاب منافع مردمان را در نظر بگیرد، در مسیر درستی حرکت خواهد کرد؛
☆Nostalgia☆
به باور ما، اشتراک‌گرایان در طرح‌هایی که برای بازسازی [و نوسازی] جامعه تدوین می‌کنند، مرتکب اشتباهی دوگانه می‌شوند. آن‌ها، در عین حال که از امحای سلطهٔ سرمایه‌داری سخن می‌گویند، می‌خواهند دو نهادی را که بنیادین‌ترین اصول این سلطه هستند حفظ کنند:
yazdaan
در مرور زندگی‌نامهٔ مردان بزرگ، از دیدن تعداد پرشمار «بیکاره‌ها» در میان آنان شگفت‌زده می‌شویم. آن‌ها تا زمانی تنبل محسوب می‌شدند که هنوز راه درست خودشان را پیدا نکرده بودند؛ اما پس از آن، به فعال‌ترین مردمان مبدل شدند. داروین، استفنسون و بسیاری دیگر، به این گروه از بیکاره‌ها تعلق داشته‌اند.
yazdaan

حجم

۴۳۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۲ صفحه

حجم

۴۳۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۲ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان