بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در راه | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب در راه اثر جک  کرواک

بریده‌هایی از کتاب در راه

نویسنده:جک کرواک
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۷از ۷ رأی
۳٫۷
(۷)
یوهووو! می‌خوام همین‌جوری برم و برم ــ این جاده‌ست که داره منو می‌رونه!
محمدحسین
یک‌باره رو کرد به زندگی‌اش و به‌سرعت از دیدرس خارج شد. زل زدم به دلگیریِ روزهای خودم. من هم راه طولانی وحشتناکی پیشِ رو داشتم.
محمدحسین
هر جا که زندگی کنم، چمدونم همیشه از زیر تخت زده بیرون و همیشه حاضرم که بزنم بیرون یا بندازنم بیرون. تصمیمم رو گرفتم که افسار زندگیم رو ول کنم. تو که خودت دیدی من جون کندم و بیچاره شدم تا درستش کنم و خودت می‌دونی که مهم نیست و ما هم که زمونه رو می‌شناسیم ــ که چه‌طور آرومش کنیم، قدم بزنیم و ته‌وتوش رو دربیاریم، همون حال‌وحول‌های ازمُدافتادهٔ خودمون، چه‌جور حال‌وحول‌های دیگه‌ای هست؟ ما که می‌دونیم.
محمدحسین
می‌بینی، رفیق، آدم هر چی سنش می‌ره بالا دردسرهاش هم بیشتر تلنبار می‌شه.
محمدحسین
ناشناس بودن در جهانِ انسان‌ها بهتر از شهرت در بهشت است، چون مگر بهشت چیست؟
محمدحسین
راه گریزی نبود. من هم تن دادم به همه‌چیز.
محمدحسین
هنوز راه‌های طولانی‌تری در پیش داشتیم. ولی چه باک، راهْ زندگی است.
محمدحسین
دیگه نمی‌دونم باید چی‌کار کنم.
محمدحسین
گفت «می‌بینی رفیق، زن واقعی هم هست که برات جور کنیم. بدون زخم زبون، بدون گلایه، معتدل؛ شوهرش می‌تونه با هر کس هر ساعتِ شب که دلش خواست بیاد خونه و بشینن تو آشپزخونه و بنوشن و حرف بزنن و هر وقت دل‌شون خواست برن. به این می‌گن مرد، اون هم می‌شه قلعه‌ش.»
محمدحسین
نوازندهٔ تنور چشم‌هایش را دوخت به خیابان و گفت «ضیافت چه فایده داره، زندگی غمناک‌تر از اونه که بخوای همه‌ش ضیافت به پا کنی. گندش بزنن! امشب پول ندارم و چیز دیگه‌ای هم مهم نیست.»
محمدحسین

حجم

۴۲۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

حجم

۴۲۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

قیمت:
۸۷,۰۰۰
۴۳,۵۰۰
۵۰%
تومان