بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جهان چگونه مدرن شد؟ | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جهان چگونه مدرن شد؟

بریده‌هایی از کتاب جهان چگونه مدرن شد؟

۴٫۰
(۳۴)
بدون نتیجه‌بودن مصداق فروتنی فکری نیست‌سیسرو مرد فروتنی نبود‌بلکه در مقام نوعی راهبرد عملی، مصداق گشودگیِ متمدنانه در بین دوستان بود. خود تبادل‌نظر، و نه نتایج نهایی‌اش، بخش اعظم معنا را در خود‌دارد. خود بحث و گفت‌وگو چیزی است که بیشترین اهمیت را دارد، اینکه ما می‌توانیم به‌سهولت، با آمیزه‌ای از طنز و جدیت، باهم و در کنار هم بیندیشیم، هیچگاه به ورطۀ غیبت و تهمت نلغزیم و همواره عرصه‌ای بگشاییم که در آن دیدگاه‌های مختلف و مخالف طرح شوند. به نوشتۀ سیسرو، «کسی که وارد گفت‌وگو می‌شود (۶۲) نباید، طوری که انگار وارد انحصاری خصوصی شده، مانع از مشارکت دیگران بشود، بلکه در یک گفت‌وگوی عمومی نیز، مثل روال کار در بقیۀ امور، او باید بداند که منصفانه است هرکس سهم خویش را از گفت‌وگو داشته باشد.»
fuzzy
یونانیان و رومی‌های باستان مثل ما نبودند که تصویری آرمانی از نوابغ گوشه‌گیر داشته باشند، نوابغی که به‌تنهایی کار کرده، می‌کوشند صعب‌ترین مسائل را تک‌وتنها حل کنند. چنین صحنه‌هایی‌دکارت در عزلتگاه مخفی‌اش، آنجا که در همه‌چیز شک کرد و همه‌چیز را به پرسش گرفت، یا اسپینوزای نفی‌بلدشده‌ای که در حین سابیدن عدسی‌ها با خودش نجواکنان می‌اندیشد و برهان‌آوری می‌کند‌درنهایت به تمثال غالبی که ما از حیات ذهن داریم تبدیل شد. این در حالی است که تلقی امروزی ما از هرنوع تکاپوی فکری شایسته بر نوعی تحول عمیق در زمینۀ اعتبار فرهنگی استوار است، تحولی که با تارکِ دنیاهای متقدم مسیحی آغاز شد
fuzzy
فرمانبرداری کامل کاتب رهبانی در پیشگاه متن‌کاری که به قصد خرد‌کردن روح راهب از‌طریق محو کامل عقل و حساسیت او صورت می‌گرفت‌در تباین محض با خودپسندی و کنجکاوی بی‌امان پوجّو بود.
fuzzy
«آنان، فقط چون در نیمه‌های شب برمی‌خیزند و بر خداوند صلوات می‌فرستند، طوری در مدحِ کارهایشان سخن می‌گویند که انگار انجام این کارها فقط از هرکول ساخته است. واقعاً هم در اثبات شایستگی آنها چه دلیلی بهتر و محکم‌تر از اینکه آدم از حالت درازکش به حالت نشسته درآید و در این حالتْ کار شاق مزامیرخوانی را انجام دهد. شما ببینید اگر از خواب بلند می‌شدند تا مثل کشاورزان، زیر باد و باران، پابرهنه و یک‌لا پیرهن، زمین را شخم بزنند چه می‌گفتند؟»
fuzzy
به گمان او صومعه‌ها اسقاط‌گاه‌هایی بودند برای کسانی که به‌نظر ‌می‌رسید برای زندگی در جهان مناسب نیستند. اشراف عادت داشتند پسرانی را که ضعیف، ناجور یا به‌دردنخور تشخیص می‌دادند آنجا ازسر باز کنند؛ بازرگانان فرزندان کودن یا افلیج خود را آنجا می‌فرستادند؛ دهقانان آنجا از شرّ نان‌خورهای اضافی‌شان خلاص‌می‌شدند. ساکنان سخت‌جان‌تر دست‌کم می‌توانستند در باغ‌های صومعه و زمین‌های مجاورش کار مولدی انجام دهند، همان‌گونه که راهبان در گذشته‌هایی که اوضاع حتی سخت‌تر بود انجام داده بودند، اما به گمان پوجّو بیشتر آنها دسته‌ای از آدم‌های عاطل‌و‌باطل بودند. در پشت دیوارهای قطور دِیرها، مفت‌خورها دعاهایشان را زیر لب وِروِر می‌کردند و منبع ارتزاقشان درآمد حاصل از دسترنج کسانی بود که زمین‌های گستردۀ صومعه را کشت می‌کردند.
fuzzy
در یکی از این لعن و نفرین‌ها آمده بود که، برای کسی که این کتاب را از صاحبش می‌دزدد، (۲۱)یا آن را قرض می‌گیرد و بعد پس نمی‌آورد، باشد که کتاب به یک افعی در دستانش تبدیل شود و او را از هم بدرد. باشد که افلیج شود و همۀ اعضا و جوارحش از هم متلاشی گردد. باشد که در درد بسوزد و بپوسد و گریان و نالان طلب بخشش کند. باشد که تا وقتی خس‌خسِ مرگش درآید اسیر درد و رنج بی‌پایان باشد. و باشد که کرم‌های کتاب‌خوار امعا و احشائش را به نیابت از کرم اعظمی که هرگز نمی‌میرد بجوند، و وقتی هم به روز قیامت و مجازات نهایی‌اش می‌رسد، باشد که شعله‌های جهنم تا ابد او را بسوزاند.
fuzzy
دیوارهای بلندی که گرداگرد حیات فکری راهبان کشیده شده بود‌تحمیل سکوت، ممنوعیت پرسشگری، مجازات‌کردنِ بحث‌‌و‌جدل با ضربات سیلی یا ضربات شلاق‌همگی یک منظور داشتند و آن تأیید صریح این نکته بود که اجتماعات ایمانیِ این‌چنینی نقطۀ مقابل آکادمی‌های فلسفی یونان یا روم هستند، جاهایی که اتفاقاً به روح مخالف‌خوانی زنده بودند و نوعی کنجکاوی بی‌امان و فراگیر را می‌پروردند.
fuzzy
برای راهبی که اسیر آکِدیا (Acedia) شده باشد خواندن کاری دشوار یا حتی ناممکن می‌شود. این راهب، گریزان از کتابش، ممکن است خودش را با غیبت و شایعات سرگرم کند، اما امر محتمل‌تر آن است که با انزجار به محیط اطراف و نیز به راهبان هم‌کیشش بنگرد. او احساس می‌کند چیزها در جاهای دیگر بهترند، احساس می‌کند دارد زندگیش را تلف می‌کند، احساس می‌کند همه‌چیز تکراری و بی‌معنی است، و باز احساس می‌کند در حال خفه‌شدن است.
fuzzy
بر طبق اعلام کلیسا کنجکاوی گناهی کبیره بود؛ (۵) دمیدن در کورۀ آن خطر سوختن ابدی در آتش جهنم را درپی داشت.
fuzzy
او را ریز‌ریز کن و به شکل ستاره‌های خُرد دربیاور و او رخ آسمان را چنان زیبا خواهد کرد که همۀ جهان عاشق شب خواهند شد. (رومئو و ژولیت، پردۀ سوم، صحنۀ دوم، سطرهای ۲۴-۲۲
fuzzy
آن فرهنگِ منتج از فرهنگ باستان که به بهترین شکل اقدام لوکرِتیوسی در استقبال از لذت و زیبایی را تجسم بخشید، و این اقدام را به‌عنوان یک جست‌وجوی انسانیِ برحق و ارزشمند پیش برد، فرهنگ رنسانس بود.
fuzzy
آنچه لوکرِتیوس عرضه می‌داشت حسی از رهایی و قدرت خیره‌نگریستن به چیزی بود که یک‌وقتی بسیار شوم و هولناک به‌نظر می‌رسید.
fuzzy
اهالی اوتوپیا عموماً بر این باورند «که هیچ قسمی از لذت ممنوع نیست، به‌شرط آنکه از آن هیچ ضرر و زیانی متوجه کسی نشود.»
متین
هنر همواره شکاف‌های خاصی را که در زندگی روانی فرد وجود دارد پیدا و در آنها رخنه می‌کند
Ms. Nobody
اپیکور، به فصاحت و زبان‌آوری مشکوک بود و فکر می‌کرد حقیقت باید در قالب نثری ساده و بی‌پیرایه بیان شود.
متین
آنچه آدمیان می‌توانند و باید انجام دهند غلبه بر ترس‌هایشان است؛ پذیرش این واقعیت است که هم خودشان و هم تمامی چیزهایی که به آنها برمی‌خورند زودگذر است؛ و گشودن آغوش خویش است بر روی لذت و زیبایی جهان.
محسن
گذراندن زندگی در چنگال دل‌شوره برای مرگ بلاهت محض است. تنها کاری که چنین دل‌شوره و اضطرابی می‌کند آن است که باعث می‌شود زندگی بدون آنکه از آن حظی برده باشیم، ناقص و ناتمام، ازکف برود.
محسن
زندگی‌هایی که تک‌تک انسان‌ها دارند، مثل همۀ صورت‌های دیگری که در عالم هست، آسیب‌پذیر و غیرقطعی است؛ همۀ چیزها، ازجمله خود زمین، نهایتاً متلاشی شده، به اتم‌های برسازنده‌ای برمی‌گردند که از آنها تشکیل شده‌اند، اتم‌هایی که از دل آنها چیزهای دیگر نیز، در فرایندی که می‌توان از آن به رقص ابدی ماده تعبیر کرد، تشکیل خواهند شد. اما تا وقتی زنده‌ایم و نفس می‌کشیم، باید سرشار از عمیق‌ترین لذت‌ها باشیم، چون ما بخش کوچکی از فرایند جهان‌آفرینی هستیم،
فربال
بیشتر مردم با حساب و کتاب عقلانی می‌فهمند که تجملات مطلوب آنها تا حد زیادی بیهوده است و از آنها، برای تقویت بهروزی ایشان، کار زیادی برنمی‌آید، اگر نگوییم که مطلقاً بی‌فایده‌اند: «اگر خودتان را در جامۀ زربفتی به رنگ پُرشرر ارغوان بپوشانید تب‌های آتشین تن بیمارتان را، به‌نسبت وقتی که بیمارْ در رخت و لباسی عادی خفته باشید، زودتر ترک نخواهند کرد.»
فربال
ریاکاری از خشونت هم بدتر است، چون همه می‌توانند هول‌و‌هراس یک قاتل یا متجاوزِ نشان‌دار را درک کنند، اما دفاع از خود در برابر فردی دغل‌باز دشوارتر است.
فربال

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۱۹۰,۰۰۰
۱۳۳,۰۰۰
۳۰%
تومان