- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب ایهام
- بریدهها
بریدههایی از کتاب ایهام
۴٫۰
(۲۴۲)
فعلاً؟! چه آتشی به پا شد در دل من برای همین یک فعلاً! فعلاً یک کلمهٔ ساده نیست! فعلاً در خودش ادامه داشتن را نشان میدهد. یعنی تا الان هرچه بوده، باز هم ادامه خواهد داشت! یعنی فعلاً میروم تا بعد دوباره هم را ببینیم!
Atikhezli
میفهمی داری با دلم چه میکنی؟....
Narcissuse
کاش بودی و میدیدی که چطور محبت تو دلم را تنگ و چشمانم را تر کرده است.
Narcissuse
در این میان، آبی، رنگ بخصوص توست. آبی رنگیست که تو با آن در ذهن من شناخته میشوی. میدانی... در ذهن من هر تصویری از تو آبیست. مثل اقیانوسی پر رمز و راز، که هنوز چیزی از آن کشف نکردهام...
Narcissuse
راستی! چقدر روسری آبی به تو میآید...
Narcissuse
از من ای آرام جان، احوال صائب را مپرس
خاطر آسودهای داری، چه آزارم تو را؟!...
شهیده
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگریست
جای گلایه نیست که این رسم دلبریست
هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست!
تنها گناه آینهها زودباوریست
مِهرت به خلق بیشتر از جِور بر من است
سهم برابر همگان نابرابریست
دشنام یا دعای تو در حق من یکیست
ای آفتاب هر چه کنی ذرهپروریست
ساحل جواب سرزنش موج را نداد
گاهی فقط سکوت سزای سبکسریست
کاربر ۷۹۰۰۳۵۴
مرا چشمیست خونافشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
arefe
«همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی! چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی...» میدانم مخاطب این شعر امام زمان است...
arefe
- خواهش میکنم. فعلاً...
و چه آتشی در دلم بهپا شدهبود برای همین یک فعلاً! فعلاً یک کلمهٔ ساده نیست! فعلاً در خودش ادامهداشتن را نشان میدهد؛ یعنی تا الان هرچه بوده، باز هم ادامه خواهد داشت! یعنی فعلاً میروم تا بعد دوباره هم را ببینیم! یا دوباره باهم صحبت کنیم! چه چیزها که در خیالم با همین یک کلمه ساختم... اولینباری بود که با حرفت دلم میریخت...
maha
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم!...
...
بهگمانم سعدی بعد از سرودن این بیت، ساعتها گریه کرده باشد...
م.ظ.دهدزی
آدمها چطور میتوانند به عواطف دیگران نسبت نامربوط بدهند؟! زشت است واقعاً! برای آنهایی که مبتلا شدهاند، اینها میراثی هستند از عمق احساسی که نسبت به معشوقشان دارند! چقدر سخت است کسی را مجاب کنی که دوستش داری، درحالیکه او هیچ احساسی به تو ندارد!
م.ظ.دهدزی
به خدا میگفتم اگر هم من گذشتهام، اون نذاره خیرم توی گذشتن باشه!
AmA
یه مثال میزنم از مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی. ایشون میگفتند من ۵۰ ساله دارم اسلام میخونم. بذار خلاصهاش رو برات بگم: واجباتت رو انجام بده، به جای مستحبات، تا میتونی به کار مردم برس! کار مردم رو راه بنداز. اگر قیامت کسی از تو سؤال کرد، بگو فاضل گفته بود...!
AmA
حرم که میرید، یهکاره نرید داخل و سمت ضریح و بوس و اینا! نمیگم بده ها. اونم زیارته و صاحبش قبول میکنه به لطف و بزرگواریش! ولی جانم! برو توی صحنهای مجاور، یهکم بشین! یهکم ذکر بگو. یهکم آروم بگیر و درددل کن باهاشون! بذار دلت آمادهٔ رسیدن بشه
سایه
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم!...
...
بهگمانم سعدی بعد از سرودن این بیت، ساعتها گریه کرده باشد
سایه
ضعف و عاشقی نسبت مستقیمی با هم دارند. هرچه نسبت به یک نفر ضعیفتر شوی، یعنی داری بیشتر عاشقش میشوی
سایه
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگریست
جای گلایه نیست که این رسم دلبریست
هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست!
تنها گناه آینهها زودباوریست
مِهرت به خلق بیشتر از جِور بر من است
سهم برابر همگان نابرابریست
دشنام یا دعای تو در حق من یکیست
ای آفتاب هر چه کنی ذرهپروریست
ساحل جواب سرزنش موج را نداد
گاهی فقط سکوت سزای سبکسریست
poya
سخت میخواهم که در آغوش تنگ آرم تو را
هر قدر اَفشردهای دل را، بیفشارم تو را
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
از بدِ حادثه اینجا به پناه آمدهایم...
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
حجم
۱۲۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۲۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۰,۵۰۰۷۰%
تومان