بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب حاج قاسم سلام | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب حاج قاسم سلام

بریده‌هایی از کتاب حاج قاسم سلام

نویسنده:مجید سانکهن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۱۰ رأی
۴٫۳
(۱۱۰)
واحد پهپاد تازه در سپاه راه‌اندازی شده بود. عراقی‌ها به پهپادها می‌گفتند «پرنده شیطان».
هدی✌
دو نکته در جنگ خیلی به ما کمک کرد؛ اول ابتکارعمل و جرئت به‌کارگیری فکرهای جدید و دیگری جایگزین‌کردن تلاش به جای امکاناتی که نبود و این روحیه سبب شده بود که شکل جدیدی از مدیریت، آرام‌آرام در فضای اداره جنگ جوانه بزند و بزرگ شود.
هدی✌
ما در جنگ فهمیده بودیم که برای هر پیروزی باید دقیق و میلی‌متری کار کرد و همه جوانب را سنجید.
هدی✌
در میان آن بچه‌ها جوانی چشمم را گرفت، نیمی از صورتش سوخته بود. بعداً فهمیدم که صورتش با آتش عقبه آرپی‌جی سوخته است. صورتش پر بود از تبسم، پر بود از رضایت و آرامش. توی آن صورت نیم‌سوخته چنان ازدحامی از حیا و معصومیت وجود داشت که دلت می‌خواست ساعت‌ها بنشینی و آن را تماشا کنی، بی‌آنکه خسته شوی، یا آن پوست سوخته و چروکیده نگاهت را آزرده کند. زیبایی روح بچه‌ها، روی صورت‌شان هم تأثیر گذاشته بود.
هدی✌
«نه» گفتن به روح آزادگی نیاز دارد و برای دستیابی به آن باید تاوان پرداخت. ملت ایران تاوان آزادگی خود را با دفاع در برابر جنگی که به او تحمیل شده بود، پرداخت.
هدی✌
فرهنگ بی‌عرضه نشان‌دادن عراقی‌ها که در فیلم‌ها و آثار فرهنگی ما رواج دارد، اصلاً کار پسندیده‌ای نیست. این کار در اصل زحمات رزمندگان ما را بی‌ارزش می‌کند و همه می‌گویند این عراق، عراق که می‌گفتند این بود؟! ما برای جنگیدن با یک چنین آدم‌های این همه شهید دادیم؟! در واقع، عراقی‌ها خیلی جاها از ما دست پیش داشتند و ذهن ما را می‌خواندند و از ما جلوتر و سریع‌تر عمل می‌کردند، ولی پیروزی ما آنجا بود که مثل خودمان و بر اساس ابتکار خودمان می‌جنگیدیم.
هدی✌
تنها عملیاتی که نه در زمین و نه در زمان و نه در تاکتیک لو نرفت، عملیات والفجر ۸ بود.
هدی✌
در عملیات فتح‌المبین، ژنرال‌های عراقی که اسیر شده بودند، به ما می‌گفتند: - ما آماده عملیات شما بودیم و می‌دونستیم که می‌خواید تو منطقه ما عمل کنید، اما فکر نمی‌کردیم که شما از طرف بیابون و از میون رمل‌ها به ما حمله کنید. حرف ژنرال‌های عراقی، حرف درستی بود؛ چراکه حتی نیروی پیاده هم نمی‌توانست از میان رمل‌ها و شن‌ها عبور کند، چه برسد به کامیون و تانک و نفربر. اما ابتکار بچه‌های جهاد سازندگی سمنان سبب شد که این اتفاق بیفتد.
هدی✌
تقریباً در منطقه همه عملیات‌های ما لو می‌رفت، اما اصل غافلگیری در زمان و تاکتیک عملیات بود که سبب شکست عراقی‌ها می‌شد.
هدی✌
بعضی‌ها می‌گویند کربلای ۴ لو رفته بود، اما به نظر من این‌طور نیست؛ بلکه از این بعضی‌ها باید سؤال کرد که کدام عملیات ما لو نرفته بود؟!
هدی✌
عراق جز مواردی معدود مثل والفجر ۸ - که کلاً از زمین، زمان و تاکتیک غافلگیر شد- از بیشتر عملیات‌های ما باخبر می‌شد؛ یعنی می‌فهمید ما در چه محدوده‌ای می‌خواهیم عملیات کنیم. وقتی متوجه می‌شد که ما در چه منطقه‌ای قصد داریم عملیات کنیم، به یگان‌هایش ۲۰ روز آماده‌باش کامل می‌داد. بعد از ۲۰ روز وقتی می‌دید که ایرانی‌ها حرکتی نمی‌کنند، فکر می‌کرد که نیروهای ایرانی از عملیات منصرف شده‌اند، برای همین آماده‌باش را لغو می‌کرد و فرماندهان و نیروهای عراقی حالت عادی پیدا می‌کردند و به مرخصی می‌رفتند و درست اینجا بود که ایران عملیاتش را اجرایی می‌کرد. همین هنر غافلگیری نیروهای ایرانی در زمان و تاکتیک بود که عراق را شکست می‌داد.
هدی✌
برخلاف برداشت غلط بعضی‌ها که فکر می‌کنند رزمندگان تنها با گفتن الله‌اکبر به عراقی‌ها حمله می‌کردند و خط را می‌شکستند، باید گفت، اصلاً این‌طور نبود، برای هر عملیات باید هزاران ساعت شناسایی و برنامه‌ریزی و توجیه انجام می‌شد و بعد وقتی همه کارها در حد توان و امکانات محدود انجام می‌شد، بچه‌ها با توکل به خدا می‌رفتند پای انجام عملیات.
هدی✌
بعضی کارها هستند که ما خیلی برای آن‌ها وقت صرف می‌کنیم و از جان برای موفقیت در آن کارها مایه می‌گذاریم، اما یا موفق نمی‌شویم، یا نتیجه دلچسبی نصیب‌مان نمی‌شود. اما همین کارهای نیمه‌کاره و شکست‌خورده، پله‌ای می‌شوند برای یک کار بزرگ و پیروزمندانه.
هدی✌
مرگ تنها از کسانی دعوت می‌کند که میوه روح‌شان رسیده باشد. از کال‌ها اجازه نمی‌خواهد، بی‌خبر آن‌ها را می‌چیند.
هدی✌
مرگ مانند ویراستاری مهربان، ولی جدی می‌ماند. ویراستاری که قلم نابودی به دست گرفته است و دور تمام جملات و کلمات اضافه زندگی‌ات خط می‌کشد و فقط به جمله‌های با ارزش و ابدی اجازه ماندن می‌دهد. مثل محبت، مثل دوستی، مثل کمک‌کردن به دیگران، مثل فرصت زیستن با همنوعان و آفریدگان خداوند.
هدی✌
وقتی نفس‌های مرگ به صورتت می‌خورد می‌فهمی که خیلی از آرزوها، خیالی بیشتر نبوده و افسوس می‌خوری که چرا بیشتر عمرت را برای این خیالات بی‌معنا تلف کرده‌ای.
هدی✌
جریان مرگ و زندگی مثل ظلمت و نور است. تا ظلمت نباشد، نور معنا نمی‌یابد.
هدی✌
مرگ پدیده عجیبی است. اگر نباشد دنیا خیلی تکراری و خسته‌کننده می‌شود. تا مرگ نباشد زندگی معنا ندارد.
هدی✌
رفاقت با خدا این‌طوری است؛ هیچ‌چیز خدا اجباری نیست، به‌خصوص عشق.
هدی✌
زندگی‌کردن در دو قدمی مرگ را چه کسی به بچه‌های رزمنده آموخته بود. چگونه این‌قدر دنیا و آخرت نزدیک بود. فقط کافی بود اراده کنی و بروی. هیچ‌کس را به زور نمی‌بردند. صدایی در وجودت می‌گفت: - می‌خوای بیای؟ حرف، حرف تو بود؛ اگر می‌گفتی نه، آن صدا می‌رفت و اگر می‌گفتی بله، تو با آن صدا می‌رفتی. چه مرام و معرفت خوبی. توی جبهه هیچ‌چیز اجباری نبود؛ حتی مردن. همه‌چیز اختیاری بود. همه‌چیز بسته به این بود که «تو چه می‌خواهی»
هدی✌

حجم

۲۲۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۵ صفحه

حجم

۲۲۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۵ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان