- طاقچه
- دفاع مقدس
- کتاب حاج قاسم سلام
- بریدهها
بریدههایی از کتاب حاج قاسم سلام
۴٫۳
(۱۱۰)
زندگیکردن در دو قدمی مرگ را چه کسی به بچههای رزمنده آموخته بود. چگونه اینقدر دنیا و آخرت نزدیک بود. فقط کافی بود اراده کنی و بروی. هیچکس را به زور نمیبردند. صدایی در وجودت میگفت:
- میخوای بیای؟
حرف، حرف تو بود؛ اگر میگفتی نه، آن صدا میرفت و اگر میگفتی بله، تو با آن صدا میرفتی. چه مرام و معرفت خوبی. توی جبهه هیچچیز اجباری نبود؛ حتی مردن. همهچیز اختیاری بود. همهچیز بسته به این بود که «تو چه میخواهی»
هدی✌
آنجا از خوردن خبری نبود. آب و غذا بود، اما نمیشد چیزی خورد. بهدلیل شدت بوی باروت و گرد و خاک به محض اینکه یک جرعه آب یا یک لقمه غذا از گلویت پایین میرفت هنوز به معده نرسیده در همان میانه راه عقبگرد میکرد و بالا میآوردی.
روزهای سختی بود
هدی✌
شیمیایی مرحمتی صدام بوی غذای مورد علاقه من را داشت. بمبهای شیمیایی آن روز بوی قرمهسبزی میداد.
همین که چند کام جانانه و البته ناخواسته از گاز شیمیایی گرفتم یکدفعه دیدم روی شکم و زیر سینهام سیاه شد و یک ساعت نگذشته بود که کمکم از سیاه به سبز تغییر رنگ داد.
هدی✌
هر وقت یاد شهادت آقامهدی و آقاحمید باکری میافتم بیاختیار این دو بیت را زمزمه میکنم:
- شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد/ فریبندهزاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی/ رود گوشهای دور و تنها بمیرد
هدی✌
آقامهدی گفته بود اگر میتوانید پیکر بقیه بچهها را هم بیاورید عقب، پیکر حمید را هم بیاورد. اما اگر میخواهید فقط پیکر حمید را بیاورید، بگذارید همانجا بماند.
پیکر حمید باکری آنجا ماند و در عملیات بعدی آقامهدی باکری هم در منطقهای به نام «کیسه» شهید شد. پیکرش را میگذارند توی قایق که بیاورند عقب که خمپاره میخورد توی قایق و پیکر آقامهدی میافتد توی آب و جریان آب آن را با خود میبرد. عجب قصهای بود قصه این دو برادر...
هدی✌
یکی از بچهها میگفت، پیکر حمید باکری در طلائیه مانده بود و بچههای واحد تعاون لشکر میخواستند آن را به عقب انتقال بدهند که آقا مهدی باکری موافقت نکرده بود.
هدی✌
در همان روز اول بیشتر جزایر سقوط کرده بود، اما بچههای لشکر عاشورا و فکر کنم بچههای لشکر نجف اشرف در طلائیه گیر کرده بودند؛ همانجایی که حمید باکری آسمانی شد.
هدی✌
از کنار ستون قایقهای رزمندگان که میگذشتم با چشمم با تکتک آنها که حالا به سمت جلو سرک میکشیدند و آماده شروع عملیات بودند خداحافظی کردم. بین آنها کسانی بودند که بهزودی بال درمیآوردند و به آسمان میپریدند و اول اسمشان مزیّن به واژه «شهید» میشد.
هدی✌
چند ثانیه به آدمهای داخل قایقها نگاه کردم. تا چند ساعت دیگر معلوم نبود کدام یک دفتر زندگیشان بسته میشود و کدامیک از آنها مجروح یا اسیر میشود. از رزمندگانی که داخل قایقها بودند یک چیز در حال متصاعدشدن در فضای هور بود. یک تشعشع بسیار قوی؛ تشعشعی که وقتی به من میرسید روحم را میلرزاند و آن تشعشع قوی چیزی نبود جز شوق، شوق، شوق، شوق، شوق و به تعداد همه بچههای داخل قایق شوق بود و شوق بود و شوق.
هدی✌
شبهای عملیات شبهای اشک بود و لبخند. در یک قدمی مرگ گریستن از شوق و خندیدن از شادی. شاید این حرفها برای آدمهای امروز خیلی قابل فهم نباشد، اما شبهای عملیات شبهای اشک و لبخند بود.
هدی✌
عقاب را دیدهای. وقتی بخواهی به بلندای پرواز او اشاره کنی، بهترین کار این است که با انگشت آن را نشان بدهی.
هدی✌
افغانها ملت عجیبی هستند؛ پرکار، بیصدا و باهوش و آنچه من را کمکم در حین دورههای آموزشی عاشق جوانان افغانستانی کرد این بود که تمام وجود آنها پر بود از یک صداقت متراکم. تمام کارهایشان بوی صداقت میداد و این برای من خیلی جذابیت داشت.
هدی✌
هر کدام نظرمان را درباره شریعتی و مطهری گفتیم و علامه خیلی دقیق و متفکرانه گوش داد. بعد که ما حسابی حرفهایمان را زدیم، علامه جعفری شروع کرد:
- مطهری در دین و شریعت و در تبلیغ هر کدامشان جایگاه بلندی دارند. آثار شهید مطهری پایههای اعتقادی را خوب محکم میکند و فرهنگ شریعتی در ایجاد شور و انگیزه در تودههای مردم بسیار مؤثر است و خاص دوران انقلاب و خیزش است. از سوی دیگر افکار مطهری به درد بعد از انقلاب و تعمیق اعتقادات در ذهن مردم میخورد.
هدی✌
فکرها آدمها را میسازند و آدمها جهان را
هدی✌
یکی از چیزهایی که من از مطهری یاد گرفتم این بود که اگر موضوعی را نفهمیدیم آن را در عالم امکان بگذاریم و درباره آن قضاوت نکنیم و رأی صادر نکنیم تا زمان، باطن موضوع را مشخص کند.
هدی✌
زبان بیاندیشه، جهل تولید میکند و اندیشه بیزبان، متروک و بیمخاطب میماند.
هدی✌
مطهری مثل یک سنگ محک بود، میتوانستی با اطمینان آن را به اندیشههای دیگران بزنی و درست یا نادرستبودن آنها را بفهمی.
هدی✌
فهمیدن به دو چیز نیاز دارد؛ اول عاشقشدن و بعد دانستن. تا عشق نباشد کسی دنبال دانایی نمیرود و تا دانایی نباشد عشق دوام پیدا نمیکند. عشق، دانایی را بهوجود میآورد و دانایی از عشق نگهبانی میکند.
هدی✌
منافقین در بحثکردن و کددادن از قرآن و احادیث خیلی قوی بودند.
هدی✌
صداقت رمز پیروزی ملت ایران است.
هدی✌
حجم
۲۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۲۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان