بریدههایی از کتاب رد پای نور؛ دفتر اول
۴٫۶
(۲۱)
دل آدمی، بزرگتر از این زندگی است. و این، راز تنهایی اوست. او چیزی بیشتر از تنوع و عصیان را میخواهد. او محتاج تحرّک است و حرکت، با محدودیت سازگار نیست، که محدودیتها، عامل محرومیت و تنهایی ماست. «نامههای بلوغ، ص: ۸۹»
📖
در تمام حرکتهایم، هم باید محرکها را کنترل کنم تا محرکی جز خدا نداشته باشم و هم حرکتها را، که حرکتی را جز به خواست حق نیاورم.
📖
هجوم وسوسهها و شک، عامل شناخت عمیقتر و بیشتر است. تو به جای این فرار و پنهان کردن، به شک جواب مناسبتر بده.
سوالات را جمعبندی کن و از شکها و وسوسههای مهاجم سوال کن و آنها را مرتب و منظم بساز.
📖
...بعضیها در نگاه اول آشنا هستند، زود انس میگیرند و دیر میبُرند. در همان نگاه اول گویا سالها با هم بودهاند و مدّتها در هم جوشیدهاند. «مسئولیت و سازندگی ص: ۲۱۵».
📖
آدم باید روی حالتهاش کنترل و تسلط داشته باشه، نه اینکه تحت کنترل حالتهاش باشه. من باید بتونم هر موقع لازمه عصبانی بشم و هر موقع لازمه بخندم. به تعبیر دیگه من باید امیر بر حالتهای خودم باشم نه اسیرشون. همهٔ این خندهها، غضبها و حالتهای آدم به عنوان یک وسیله و یک امکان در اختیار من هستند، پس باید بدونم کجا و چه جوری از این امکان استفاده کنم که لازمهاش هم اینه که بر اونها مسلط باشم و تسخیرشون کرده باشم.
Mousavi.morteza
حاج آقا، خب عصبانیت که دست خود آدم نیست. یعنی شما میگی وقتی فلانی یه میخطویله دست گرفته به اعصاب آدم فرو میکنه یه داد خشک و خالی هم نزنم؟
حاج شیخ با شنیدن این پاسخ، جوهره صدایش را بیشتر کرد و با تحکم گفت:
یعنی چه که دست خودم نیست؟ پس تو چیت دست خودته؟ خجالت بکش! عصبانیت خودت رو کنترل کن. به اعصاب خودت مسلط باش. برای خودت مجازات بگذار؛ با هر بار عصبانیت استغفار کن، صدقه بده، روزه بگیر، چه میدونم خودت رو تنبیه کن، یعنی چه که دست خودم نیست؟ دو تا از این کارا رو بکن ببینم باز هم میگی دست خودم نیست یا نه.
Mousavi.morteza
چی میشه آدم بتونه با آبروش، با اعتبارش و با صبر و ظرفیتش به یک نفر درس بده؟! چی میشه تو از اون کسی که فکر میکنه زرنگه، زرنگتر باشی و وقتی فکر میکنه تو توی طرحش هستی، اون رو توی طرح خودت قرار بدی، و روش کار کنی؟! این طور کار کردن بازدهیاش خیلی بیشتره. چه ایرادی داره ما بتونیم از هر راهی به یک نفر که بخشش بلد نیست، نه تنها بلد نیست که دستِ بگیر داره، از هر کلکی استفاده میکنه تا بتونه از تو بِکنه، تو با بخششهای خودت، با حلم خودت، با چشم پوشیهای خودت، و بزرگواریات درس بخشش بدی؟ به اون نشون بدی که اصلاً زرنگی، این کاریه که من دارم میکنم و تو فقط فکر میکنی که زرنگی، و دفعه بعد این تو باشی که دعوتش میکنی و با اطعامی که میکنی، با محبتی که میکنی، به او نشون بدی که احتیاجی به این همه دور زدن و نقشه کشیدن نیست. به او نشون بدی که میشه تو فضاهای ساده هم لذت برد.
📖
مؤمن باید خوراکش نیازش باشد.
📖
...مشورت چشم خویش را کور کردن نیست بلکه از چراغها و نورهای دیگر بهره گرفتن است
آنها که ترازوی خود را گرفتار میشناسند میتوانند با ترازوهای آزاده مرتبط شوند و از آنها بهره بگیرند.
📖
یاد بگیر بر شرایط تأثیرگذار باشی که البته این کار هم احتیاج به تمرین، استمرار و تحمل داره.
📖
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه