بریدههایی از کتاب بایگانی همیشگی
نویسنده:ادوارد اسنودن
مترجم:علی مجتهدزاده
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۵از ۳۵ رأی
۴٫۵
(۳۵)
پیشتر، رفقایم به من گفته بودند که آدم فقط وقتی واقعاً بزرگ میشود که یا یکی از والدینش بمیرد، یا اینکه خودش صاحب فرزند شود. ولی کسی این نکته را به ما نگفته بود که در سن و سالی که ما بودیم، طلاق والدین جای هردوِ این موارد عمل میکند و انگار هردو را یکجا با هم تجربه میکنی. یکدفعه تمامی نقاط سفت و قابل اتکای زندگی کودکیات محو میشوند و جایش آدمی پیش رویت میماند (تازه اگر بماند) که خودش بیشتر از تو درهمشکسته و بیپناه است و با آن انبارهٔ خشم و اشک همیشگی، یکبند این واقعیت را پیش چشمت میآورد که دیگر هیچ چیز درست نمیشود و دستکم برای مدت درازی وضع همین است.
blogofski
اگر دستتان به یکی از این هکرهای بزرگ زمانه میرسید و از او میپرسیدید چرا اینهمه زحمت کشیده و به درون یک سایت نفوذ کرده و بعد هیچ کار خاصی نکرده و فقط لوگوی خودش را آنجا گذشته و رفته، لابد جوابش چیزی از این دست بود که: «واسه اینکه لوگوم اونجا باشه.» چیزی شبیه حرفی که فاتح قلهٔ اورست میزد و میگفت: «حالا پرچم ما اونجاست.» بیشتر هکرها و بهویژه جوانترهایشان نه دنبال منفعت مالیاند و نه قدرت، بلکه دنبال این میگردند که ناممکن را ممکن جلوه بدهند و یک کار سخت را به انجام برسانند.
blogofski
حتی باهوشترین ما همیشه پای خود را بر فرضهایی استوار کردهاند که هیچگاه آنها را در بوتهٔ آزمایش نریخته و به همین خاطر است که گاهی انتخابهای ما راه خطا میروند و به نتیجهٔ مطلوب نمیرسند. آنها که بیشتر میدانند، سریعتر میاندیشند و دقیقتر از ما عمل میکنند، بخت این را مییابند که از اشتباهات ما بهره بگیرند و به نتایجی برسند که هیچوقت به خیالمان هم نمیرسیده.
blogofski
هکرها در عمل قانونشکن نیستند بلکه تنها از خلاء موجود در قانون یاری میگیرند و آن را از اعتبار میاندازند.
blogofski
هک کردن چیزی نیست که فقط در عرصهٔ فناوری کامپیوتر وجود داشته باشد و مدتها پیش از آن، بوده و همیشه و هرجایی که قانونی هست، هک و قانونشکنی هم هست. برای هک کردن یک سیستم باید قوانین حاکم برآن را بهتر از کسانی که آنها را وضع یا اجرا میکنند، بدانید
blogofski
آنها که قانونی را وضع میکنند اصلاً میل ندارند برخلاف رأی خود کاری بکنند.
blogofski
پیشاهنگی و حتی کشیشها با استفاده از برتری و موقعیت خود، در زندگی خصوصی آدم فضولی میکردند و به میل خود آیندهای دیگر را برایت رقم میزدند و تو را مطابق معیارهای خودشان شکل میدادند. هرباری که این آدمبزرگها، امیدها، خواستهها و آرزوهای خودشان را در تو تزریق میکردند، این جمله هم ورد زبانشان بود که: «اینو واسه خودت میگم.» یا «بچه، من خیر و صلاحت رو میخوام.»
blogofski
همهٔ نوجوانها خودشان یکپا هکرند. باید باشند، چون زندگی آنها پر از نکبت و سختی است. خودشان فکر میکنند بزرگ شدهاند و بزرگترها هنوز آنها را بچه میدانند.
blogofski
مسیر زندگی همیشه در یک جهت است: جهت گذار زمان. مهم نیست که تا کجاها پیش میرویم، این دیوار نامرئی پشت سر ماست و ما را از گذشته جدا میکند و بهسوی ناشناخته پیشمان میبرد.
blogofski
واقعیت معمولاً مغشوشتر و پیشپاافتادهتر از آنی است که دلمان میخواهد
blogofski
آب هرکجا برود، آخرش سر از یکجا درمیآورد.
blogofski
من خودم خبرهٔ این کارم و میدانم که برساختن حقایق جعلی، از هنرهای منحوس سازمانهای اطلاعاتی است. همان سازمانها که در زمان کارم در آنها بارها میدیدم با دستکاری در اطلاعات و دادهها، روند اثربخشی آنها را بهگونهای تنظیم میکردند که زمینهساز جنگی باشند؛ که آدمربایی را «عملیات ویژهٔ استرداد» قلمداد میکردند و شکنجه را «بازجویی پیشرفته» و پایش مردم را «دادهپردازی انبوه».
blogofski
شرکتها خیلی زود فهمیدند که مردم در اینترنت، بیشتر از پول خرج کردن به اشتراکگذاری فکر میکنند و بهتر است روی همین میل مردم به ارتباطات انسانی سرمایهگذاری کنند. وقتی آدمها دوست دارند فقط روی اینترنت با هم حرف بزنند و خبر از هم بگیرند و به دوستان، خانواده و دیگران و حتی غریبهها خبر بدهند که الان کجا هستند و چه میکنند، دیگر کار شرکتها تنها این شد که چگونه خودشان را در مسیر این رابطهٔ انسانی قرار دهند و از آن رهگذر پولی به جیب بزنند.
blogofski
دنیایی که در آن قانون به شکل مطلق اجرایی شود، دنیایی پر از مجرمان و بزهکاران است.
مروارید ابراهیمیان
عدالت در شکل محض و بیگذشت، خودش یکجور بیعدالتی است
مروارید ابراهیمیان
هدف جامعهٔ اطلاعاتی آمریکا این نیست که مطمئن شود تو صددرصد پاک و درستکاری، چون در این صورت که دیگر کسی نمیماند که بتوانند استخدامش کنند. نکته این است که همهٔ راههای نفوذ به تو را بدانند: اینکه صادقی و راز سر به مهر و نهفتهای نداری که بعداً یک دشمن خارجی همان را دستاویز نفوذ به تو (و در عمل، نفوذ به سازمان) قرار دهد.
مروارید ابراهیمیان
اگر بخواهیم این ابزار را توصیف کنیم، چیزی در حد و اندازهٔ یک قفسهٔ کتاب چهارطبقه است و شامل چند سرور سیاهرنگ که روی هم چیده شدهاند. جای آنها هم معمولاً در اتاقهای ویژهٔ ساختمانهای ارتباطات تلفنی، سفارتخانههای آمریکا و پایگاههای نظامی این کشور بوده و خود آن هم شامل دو ابزار دیگر است: «آشوب» که کارش جمعآوری اطلاعات بهشکل غیرفعال است و «توربین» که دادهها را به شکل فعال جمعآوری میکند و مستقیم با کاربران مرتبط است.
مهندس
فرض کنید شما پشت کامپیوتر نشستهاید و میخواهید یک پایگاه اینترنتی را ببینید. مرورگری را باز میکنید و نشانی را میدهید. نشانیای که وارد کردهاید درعمل یک درخواست است که مستقیم به سرور خاص خودش هدایت میشود. پیش از اینکه این درخواست برود و در جامهٔ صفحهٔ اینترنتی موردنظر شما برگردد، باید از «آشفتگی» بگذرد که یکی از قدرتمندترین سلاحهای ساخت آژانس است.
مهندس
واقعیت معمولاً مغشوشتر و پیشپاافتادهتر از آنی است که دلمان میخواهد اما البته که از برخی جهات غنیتر از قصههای اساطیری است
کاربر ۲۰۱۰۳۹۰
ینکه بگویید حریم خصوصی برایتان اهمیت ندارد و چیزی برای پنهان کردن ندارید، مثل این است که بگویید آزادی بیان برایتان اهمیت ندارد چون چیزی برای گفتن ندارید؛ که آزادی رسانهها برایتان مهم نیست چون اصلاً روزنامه نمیخوانید. یا آزادی مذهب برایتان مهم نیست چون اصلاً خداپرست نیستید و در تجمعات مسالمتآمیز هم شرکت نمیکنید چون که تنبلید و اصلاً از در خانه بیرون نمیروید. اینکه یکی از این آزادیها یا همهشان برای شما اهمیت ندارند، ضامن این نیست که همین فردا عقیدهتان عوض نشود و ابداً هم به این معنا نیست که همسایهتان مثل شما فکر میکند.
کاربر ۶۹۶۰۸۹۵
حجم
۴۳۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۴۳۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
قیمت:
۱۳۷,۰۰۰
تومان