بریدههایی از کتاب دلآشوبه
۳٫۷
(۶۴)
برای همیشه داشتن یک نفر باید از یک رابطه مراقبت کرد.
sarina_asadi
با هم قرار را بر این گذاشتند که کار عصر را تعطیل کنند و به همان تپه مشرف به غروب خورشید بروند و کمی تفریح کنند.
این ایده که باید از عشق میانشان مثل کودکی نوپا پرستاری و مواظبت کنند، در ذهن هر دو پر رنگ و زنده بود. هر از چندگاهی باید با هم به این تپه میآمدند و برای هم وقت ویژه میگذاشتند تا ملال زندگی، سر و کلهاش پیدا نشود و البته در این چند ماه کوتاه انگار این نسخه جواب داده بود و این دیدار در جوار غروب خورشید انرژی تازهای به رابطه شان میداد.
ellena_1988
آن مردک نشان میداد که شیفته ام شده است. برایش مهم نبود چه پیش میآید، فقط میخواست این رابطه شکل بگیرد. از فکر این که هنوز زیباییم کسی را شیفته میکرد، لذت میبردم. دلم میخواست اشتباه کنم. مثل نوجوانی ام با تو، دلم میخواست خطهای قرمز را رد کنم، دلم میخواست باور کنم هنوز داستان ام به آخر نرسیده است. ولی باور کن آن رابطه کثیف جنسی تاوانی بود که باید برای نگه داشتن آن رابطه میدادم.
عاطفه
یک روز صبح، یک رهگذر در ساحل از دیدن صورت ورم کرده او حالش بد میشد و شاید زندگی اش هم برای همیشه به هم میریخت
reza
درمانگر در یکی از جلسات خصوصی که با او داشت، مدل رابطهای را معرفی کرد که ناتوانی از برقراری آن، مشکل آن روزهایش بود. درمانگر از فیلسوفی به اسم "مارتین بوبر" نام برد، که مدل رابطهای من_-تو اش معروف است و با این که چیز خاصی از توضیحات فلسفی درمانگر نفهمیده بود، آن قدر موضوع دستش آمده بود که وقتی تو در رابطه با دیگری او را ابزار، وسیله و شیء، در نظر بگیری دیگر رابطهای وجود ندارد. رابطه با یک شی با رابطه با "تو" فرق دارد. اگر یک بار رابطه با "تو" را تجربه کنی، دیگر تن به رابطههای مزورانه و سودجویانه که فرد مقابل تنها وسیله رسیدن به نیازها است، نمیدهی.
Aysan
بخش قدرتمندتری در وجودش مدیریت را به دست داشت و انگار که اجازه هیچ حماقت عاشقانه ای را نمیداد. دیگر فریب جادوی عشق برایش نجات دهنده نبود.
Aysan
رویاهای عاشقانه، آن روی دروغین خود را چنان به او نشان داده اند که جای بازگشت و خودفریبی باقی نمانده است.
Aysan
دیگر فریب جادوی عشق برایش نجات دهنده نبود.
Amin.e
فقط یک مستخدم بودم که مواجبش حرفهای دروغین عاشقانه و مزد نهایی اش خیانت تلخی بود که بند بند وجودم را آتش زد.
Amin.e
قرص آرامبخش راه حل جدیدی بود که اجازه میداد بدون دردسر زیاد و کلنجار رفتن با خودش بخوابد و به جز کمی کسل بودن در صبح و سخت جدا شدن از رخت خواب، مشکل دیگری هم به بار نمیآورد. در کل آرامتر بود. ولی در درونش دل آشوبه و نگرانی عجیبی احساس میکرد.
sarina_asadi
حجم
۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
حجم
۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
قیمت:
رایگان