بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هنر کارکردن | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هنر کارکردن

بریده‌هایی از کتاب هنر کارکردن

نویسنده:جف گوینز
انتشارات:مهرگان خرد
امتیاز:
۳.۶از ۲۷ رأی
۳٫۶
(۲۷)
فروتنی پیش‌نیاز تجلی است.
Samane Ashrafi
موفقیت فقط دستاورد استقامت در سختی‌ها نیست بلکه حاصل شناخت خویشتن است.
Samane Ashrafi
تمرین فقط به کسب مهارت محدود نمی‌شود. تمرین یعنی مشارکت‌داشتن در جهان اطراف.
Samane Ashrafi
برایتان سؤال شد که آیا واقعاً آن احساساتِ خام دورهٔ جوانی، واقعی بوده است؟ اما با همهٔ این‌ها، می‌دانستید اشتباه می‌کنید.
Samane Ashrafi
«در سنگاپور، تا وقتی ازدواج نکنید از پیش پدر و مادر نمی‌روید چون هم سیاست‌های دولت این‌طور ایجاب می‌کند و هم غیر از این، زندگی خیلی گران می‌شود.»
شاهین
شاید اگر خود ما هم تصمیم بگیریم سختی‌ها را به چشم فرصت ببینیم، قدرت این را داشته باشیم که زندگی‌مان را به داستانی مهم تبدیل کنیم.»
رقیه بهرمن
«پول نتیجهٔ مشارکت است.»
کاربر ۱۴۸۳۳۵۵
«می‌دانید آنچه باید انجام دهید، اگرچه سخت اما امکان‌پذیر است و اینجا ظرف زمان معنا ندارد. شما خود را فراموش و جزئی از یک کل بزرگ‌تر حس می‌کنید. اگر کاری که انجام می‌دهیم فقط برای موفقیت شخصی یا شناخته‌شدن باشد، کم‌کم علاقهٔ خود را از دست می‌دهیم یا غرق تشویش می‌شویم. اما اگر کار برای رسیدن به یک خوب بزرگ‌تر باشد، اگر اینجا باشیم که ما به کار خدمت کنیم و نه کار به ما، هر روز با یک چالش تازه و با یک هدف از خواب برمی‌خیزیم. چیزی که بسیار شبیه به رسالت به‌نظر می‌آید.
Meisam Meisam
برای کارفرما شدن در هر مهارتی، باید ابتدا کار یا وظیفه‌ای را برگزینید و سپس بارها و بارها انجامش دهید تا اینکه آن فعالیت به ماهیت دومتان تبدیل شود. در نهایت هم شکست‌ها را اگرچه تلخ بپذیرید و تمرکز بالاتری روی تکرار آن عمل بگذارید تا جایی‌که اطمینان یابید درست انجامش داده‌اید.
sora 入
درس این ماجرا روشن است. می‌توانیم روزها فقط رویای زندگی بهتر را در سر بپرورانیم یا اولین و دردسترس‌ترین کاری را که همین امروز از دستمان برمی‌آید انجام دهیم. این فقط شما نیستید که انتظار رسالتتان را می‌کشید، رسالتتان هم انتظار شما را می‌کشد. می‌توانید دورتادور با دوستانتان بنشینید و آن‌قدر «چه می‌شود اگر» بگویید تا خسته شوید، یا می‌توانید با گفتن یک جملهٔ کوتاه که همه‌چیز را تغییر می‌دهد، شروع کنید: بیا (فلان کار را انجام دهیم.)
میمْ؛ مثلِ مَنْ
اما ما در لحظاتی که نمی‌دانیم چه کنیم می‌گوییم خواهان سفری بی‌خطر و امن هستیم. دوست داریم نقشهٔ راه را کسی برایمان ترسیم کند و این نقشه شگفتی و مانع نداشته، نه مانع، فقط شروع و پایان مشخصی در آن معین شده باشد. اما متأسفانه، فرایند این سفر معمولاً چنین مسیری ندارد. به عنوان مثال برای این فرایند نقشه‌ها و کره‌های جغرافیایی را در نظر بگیرید. نقشه‌ها آسان، صاف و قابل‌پیش‌بینی‌اند. ترسیمشان هم ساده است. در یک نقشه می‌توانید کل منظرهٔ مورد نظر را در طرحی ساده و دوبعدی ببینید. اما نقشه‌ها به همان اندازه که ساده‌اند، غیرواقعی هم هستند. جهان صاف نیست، با رنگ‌های مختلف کدگذاری نشده است، تا نمی‌شود و در خودرویتان هم به‌راحتی جا نمی‌شود. زندگی پیچیده‌تر و زیباتر از آن است که در یک نقشه جا شود. شاید نقشه کمکتان کند تصویری بزرگ داشته باشید اما هیچ کمکی به درک بزرگی و شکوه این سفر نمی‌کند.
میمْ؛ مثلِ مَنْ
همیشه وقتی حرف از دنبال‌کردن رؤیاها می‌شود، دو داستان را زیاد می‌شنویم. نخست، قصهٔ مرد یا زنی خودساخته. در این داستان با شخصیتی مصمم روبه‌رو هستیم که بر مشقت‌های زندگی غلبه و با نابرابری‌ها مبارزه می‌کند تا به موفقیت برسد. بسیاری از ما باور کرده‌ایم که تنها راه رسیدن به موفقیت همین سرسختی محض است. این مسیر فرایندی ساده دارد؛ هدف را مشخص کن، سخت کار کن و به هدفت از زندگی پی ببر. تو می‌توانی هرچه می‌خواهی داشته باشی و هر کاری بخواهی بکنی، فقط باید سخت کار کنی. در این صورت کنترل تمام و کمال سرنوشتت را در دست داری. اما همیشه هم اتفاقات به این سادگی پیش نمی‌روند.
میمْ؛ مثلِ مَنْ
ما نمی‌توانیم روی مسیری که در زندگی به سمت آن کشیده می‌شویم، کنترل داشته باشیم اما می‌توانیم کنترل کنیم چطور به مسیری که در آن هستیم، واکنش نشان دهیم. هرچند برای این کار باید افکارمان دربارهٔ اینکه لایق چه بودیم (همان ای‌کاش و حسرت) را رها کنیم و آنچه هست را در آغوش بکشیم. چیزی که ما را به سمت آینده‌ای حتی بهتر از آنچه در تصورمان بود، پیش می‌برد. زندگی شما اگرچه تصادفی نیست، اما پر از شگفتی است. هدف کتاب حاضر این است که کمک کند یاد بگیرید، وقتی لشگر اتفاقات از راه رسیدند در برابرشان چه واکنشی نشان دهید.
میمْ؛ مثلِ مَنْ
بااین‌حال آنچه سرنوشت ما را تعیین می‌کند، میزان موفقیتمان در گریز از سختی‌ها نیست بلکه در کاری است که هنگام رسیدن مشکلات انجام می‌دهیم
noora_
او فهمید اگر آدم‌ها، حتی در غم‌بارترین شرایط، شغلی داشته باشند -چیزی که باعث شود به فردا فکر کنند- دلیلی برای یک روز دیگر زنده‌ماندن هم خواهند داشت
noora_
فرانکل در تجربهٔ نجات زندگی کسانی که دست به خودکشی می‌زدند و تجربهٔ شخصی خودش در اردوگاه کار اجباری نازی‌ها آموخت که سه‌چیز به زندگی معنا می‌دهد؛ اول، طرح و نقشه؛ دوم، یک رابطهٔ مهم و سوم رنج را به چشم رستگاری دیدن.
noora_
او گفت: «بهتر است در مسیر قدم بردارم و شکست بخورم، تا اینکه اصلاً تلاشی نکنم.»
noora_
راستش را بخواهید، بسیاری از ما حس می‌کنیم گیر افتاده‌ایم و بی‌هدف از شغلی به شغل دیگر می‌رویم، بدون اینکه از چیزی که دنبالش هستیم اطمینان داشته باشیم یا حتی انتظار نتیجهٔ خاصی را بکشیم. ما در زندگی آنچه سهممان است را پذیرفته‌ایم. چیزی در مایه‌های «همینی که هست». با اینکه همهٔ تلاشمان را می‌کنیم که واقعیت را همان‌گونه که هست بپذیریم اما همچنان آرام نمی‌گیریم.
noora_
بعضی‌ها می‌گویند «دستشان بند کاری است» و بعضی دیگر به نشانهٔ بی‌تفاوتی شانه بالا می‌اندازند و می‌گویند هنوز در تلاش‌اند بفهمند وقتی بزرگ شدند، می‌خواهند چه کار کنند. این حرف‌ها به‌نظر بی‌ضررند، اما درواقع چیزی جز ضرر نیستند.
noora_
ایدهٔ «زندگی چندوجهی» برای نخستین بار در کتاب چارلز هندی به نام «عصر سنت‌گریزی» مطرح شد. هندی در این کتاب پنج نوع کار را مطرح می‌کند که زندگی چندوجهی شما را می‌سازند. این پنج نوع عبارتند از؛ کار درآمدی، کار با حقوق ثابت، کار خانه، کار تحصیلی و کار افتخاری.
tark khial

حجم

۱۸۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۵ صفحه

حجم

۱۸۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۵ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان