بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب با اقتدار برخاستن؛ آن‌هم وقتی زمین خورده‌ایم و تنهاییم | صفحه ۹ | طاقچه
کتاب با اقتدار برخاستن؛ آن‌هم وقتی زمین خورده‌ایم و تنهاییم اثر سیده فرزانه حسینی

بریده‌هایی از کتاب با اقتدار برخاستن؛ آن‌هم وقتی زمین خورده‌ایم و تنهاییم

۳٫۱
(۵۶)
مواجهه روش ورود ما به داستان‌مان است؛ اکتشاف جایی است که داستان‌مان را می‌پذیریم. هدف اکتشاف این است که با داستان‌هایی که دربارهٔ کشمکش‌های خود می‌سازیم، صادقانه برخورد کنیم. درحالی‌که به عمق موضوعاتی مثل مرزها، شرم، سرزنش، انزجار، دل‌شکستگی، سخاوت و بخشش می‌رویم، این روایت‌ها را بازبینی می‌کنیم، به چالش می‌کشیم و واقعیت‌شان را بررسی می‌کنیم. اکتشاف این موضوعات و حرکت از پاسخ‌های اولیه به‌سمت درکی عمیق‌تر از افکار، احساسات و رفتارهای‌مان باعث زایش این آموزهٔ کلیدی می‌شود که چه‌کسی هستیم و چطور با دیگران برخورد می‌کنیم. اکتشاف جایی است که صداقت پرورش می‌یابد و تغییر آغاز می‌شود.
کاربر ۷۲۷۰۸۷۶
وقتی در میانهٔ داستان هستید، اصلاً شبیه داستان نیست، بلکه فقط آشفتگی و درهم‌آمیختگی است، خروشی تاریک، کوری، خرده‌شیشه‌های شکسته و تراشهٔ چوب؛ مثل خانه‌ای در گردباد یا قایقی که با کوه یخ خرد شده است یا قایق‌های سریعِ دیگر از آن سبقت گرفته‌اند و هیچ‌یک از افراد داخل قایق توانایی متوقف‌کردن آن‌را ندارد. تنها بعد از آن است که وقتی تمام این قضایا را برای خود یا دیگران نقل می‌کنید، شباهتی به داستان پیدا می‌کند.
کاربر ۷۲۷۰۸۷۶
نفس ما بخشی از ماست که به جایگاه و چگونگی تفکر دیگران دربارهٔ ما، به «همیشه بهتر بودن» از بقیه و همیشه بر حق بودن اهمیت می‌دهد. نفس را مثل اغواگری درون خودم می‌بینم. همیشه به من می‌گوید مقایسه کن، ثابت کن، خوشحال کن، کامل کن، سبقت بگیر و رقابت کن
کاربر ۷۲۷۰۸۷۶
این مکان‌ها جایی‌اند که ضعف و درد ما به کار می‌آید. جلوی افرادی که می‌خواهیم بر آن‌ها تأثیر بگذاریم، شکیباییِ ممتازمان را حفظ می‌کنیم، اما لحظه‌ای که اطراف کسانی باشیم که در برابرشان قدرت هیجانی، مالی یا فیزیکی داریم، منفجر می‌شویم.
کاربر ۷۲۷۰۸۷۶
انیشتین گفت: «مسئلهٔ مهم این است که دست از پرسیدن برنداریم. وجود کنجکاوی هم برای خودش دلیلی دارد.»
کاربر ۷۲۷۰۸۷۶
ما کنجکاو به دنیا آمده‌ایم، اما طی زمان یاد می‌گیریم کنجکاوی هم مثل آسیب‌پذیری، می‌تواند به درد منجر شود. درنتیجه، به حفاظت از خود رو می‌آوریم؛ یعنی انتخاب اطمینان به‌جای کنجکاوی، زره و سپر به‌جای آسیب‌پذیری و دانستن به‌جای یادگیری
کاربر ۷۲۷۰۸۷۶
آن‌چه مانع مواجهه با احساسات می‌شود، دقیقاً همان چیزی است که از سایر رفتارهای شجاعانه جلوگیری می‌کند: ترس. از مخمصهٔ احساسات فراری هستیم و دربارهٔ آن‌چه ممکن است دیگران فکر کنند، نگرانیم. نمی‌دانیم با ناراحتی و آسیب‌پذیری چه کنیم. هیجان می‌تواند حس وحشتناکی داشته باشد؛ حتی از نظر فیزیکی درهم‌شکننده باشد. ممکن است حس عریانی، در خطر بودن و بی‌اعتمادی در میانهٔ این هیجان داشته باشیم. غریزهٔ ما گریز از درد است. درحقیقت، به اکثر ما هرگز یاد نداده‌اند چطور ناراحتی را حفظ کنیم،
کاربر ۷۲۷۰۸۷۶
قدرتش رو از اُزبودن نگیره، یعنی از همه‌چیزدان‌بودن و قدرت مطلق بودن.»
کاربر ۷۲۷۰۸۷۶
زنان بیش‌ترین ترس را از این موضوع دارند که اجازه دهند مردان از اسب سفید آرزوهای‌شان پیاده شوند و همچنین از آسیب‌پذیری آن‌ها انتقاد کنند. اغلب می‌گویم: «زنی رو بهم نشون بده که بتونه توی ترس و آسیب‌پذیریِ واقعی، فضایی رو برای یه مرد نگه داره؛ من هم بهت زنی رو نشون می‌دهم که یاد گرفته آسیب‌پذیریِ خودش رو بپذیره و قدرت یا جایگاهش رو از اون مرد نگیره. بهم مردی رو نشون بده که کنار یه زنِ واقعاً ترسیده و آسیب‌پذیر بشینه و بدون این‌که سعی کنه مسئلهٔ زن رو حل کنه یا نصیحتش کنه، فقط بهش گوش کنه؛ من هم بهت مردی رو نشون می‌دم که با آسیب‌پذیربودن خودش مشکل نداشته باشه و قدرتش رو از اُزبودن نگیره، یعنی از
کاربر ۷۲۷۰۸۷۶
قبل از این‌که به تو صدمه بزنند یا حداقل به‌محض این‌که به تو صدمه زدند، به آن‌ها آسیب بزن. اگر یک بار رفتید و صدمه دیدید، خود را باتجربه در نظر بگیرید. اگر دوباره رفتید و صدمه خوردید، خود را احمق فرض کنید. عشق ترسناک‌ترین میدانِ نبردِ من است.
کاربر ۷۲۷۰۸۷۶

حجم

۳۱۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۶ صفحه

حجم

۳۱۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان