بریدههایی از کتاب بدن هرگز دروغ نمیگوید
۳٫۹
(۱۱۵)
افرادی که باور دارند تنها باید چیزهای مجاز را درک کنند و مدام تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا چیزهای ممنوع را درک نکنند، در نهایت بیمار میشوند -وگرنه، هیجاناتی را که خود از پذیرشش سر باز زدهاند، به فرزندانشان منتقل میکنند و در نتیجه، فرزندانشان مجبور به پرداخت بهای آن میشوند.
leili L
افرادی هم که در کودکی آزار دیدهاند، در تمام عمر انتظار میکشند که بالأخره روزی عشقی را که از آنها دریغ شده، دریافت کنند. چنین انتظاری، وابستگی آنها را به پدر و مادر تشدید میکند. این وابستگی همان چیزی است که در اعتقادات دینی از آن با نام عشق یاد میشود و بهعنوان فضیلت، ستایش میشود. متأسفانه چون هنوز بیشتر مردم زیر سیطرهٔ اصول اخلاقی سنتی قرار دارند، در بیشتر روشهای درمانی نیز این وابستگی ستوده میشود.
leili L
دغدغهٔ اصلی من در کتاب حاضر، بررسی تأثیراتی است که انکار هیجانات قوی و واقعی روی بدن ما میگذارد. چنین انکاری، بیشتر به نام اصول اخلاقی و دینی بر ما تحمیل میشود.
leili L
کوری هیجانی (چشم بستن بر هیجانات) معمولاً تفننی (خود-) ویرانگر است که خودمان مجبوریم هزینهٔ آن را بپردازیم.
leili L
دریافت خودآگاه یک هیجان. بنابراین کوری هیجانی (چشم بستن بر هیجانات) معمولاً تفننی (خود-) ویرانگر است که خودمان مجبوریم هزینهٔ آن را بپردازیم.
leili L
بنابر شواهد قطعی شخصیت یک دیکتاتور در طول زندگیاش تغییر نمیکند و تا زمانی که با هیچ مقاومتی مواجه نشود، از قدرت مخربش سوءاستفاده خواهد کرد. نکته این است که هدف واقعی او، یعنی هدف ناخودآگاهی که در پس تمام کارهای خودآگاه او نهفته است، دستنخورده باقی میماند؛ هدف واقعی او استفاده از قدرت برای کمرنگ کردن تحقیرهایی است که در کودکی بر او اعمال شده، ولی خود او در باقی زندگی انکارش کرده. اما این هدف هرگز دستیافتنی نیست. گذشته هرگز محو نمیشود و تا زمانی که فرد آزارهای دوران گذشته را انکار میکند، نمیتواند با آن کنار بیاید.
leili L
همهٔ دیکتاتورها، آزار و اذیت دوران کودکی و میل افراطیشان را به انجام کارهای بزرگ برای فراموش کردن آن آزارها انکار میکنند.
leili L
واقعیت این است که دیکتاتورِ گستاخ، ترسها و نگرانیهای سرکوبشدهٔ افرادی را تحریک میکند که در کودکی کتک خوردهاند ولی هرگز نتوانستهاند پدرانشان را مؤاخذه کنند. وفاداری این افراد به پدرانشان، علیرغم آزار و اذیتهایی که از آنها دیدهاند، خللناپذیر است. هر دیکتاتوری نماد چنین پدری است؛ شخصی که فرزندان آزاردیده، با تمام وجود به او وابسته میمانند و امید دارند با ندید گرفتن رفتارهای او، روزی او را به پدری مهربان بدل کنند.
leili L
ممکن است دورههای درمانی زیادی از سر بگذرانیم، بدون اینکه پیشرفت چشمگیری داشته باشیم؛ چون با این نگرش، از احساسات اصیلمان جدا خواهیم ماند و در نتیجه، نمیتوانیم با کودک درونمان همدردی کنیم. سپس چیزی که ما (و بیمهٔ سلامت ما) هزینهاش را میپردازد، یک سری مراقبتهای درمانی خواهد بود که فرار از واقعیت خودمان را تسهیل میکند. بر این اساس نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که حالمان خوب شود.
کاربر ۴۹۳۲۲۹۷
داستان زندگی هر فرد، متفاوت است و شکل بیرونی رابطهها میتواند بینهایت گوناگون باشد. اما سه عنصر مشترک در آنها وجود دارد:
۱. زخمهای قدیمی فقط زمانی التیام پیدا میکند که بازماندگان سوء رفتار، تصمیم به تغییر بگیرند و به خود احترام بگذارند و خودشان را از توقعات کودک درونشان، خلاص کنند.
۲. پدر و مادرها به صورت خودبهخود و در نتیجهٔ گذشت و درک فرزندانشان، عوض نمیشوند؛ آنها زمانی که واقعاً اراده کنند، میتوانند تغییر کنند.
۳. زمانی که دردهای حاصل از این زخمها انکار میشود، بالأخره یک نفر -خود قربانی یا فرزند او- بهای آن را با بیماریهای روحی و فیزیکی میپردازد.
mohamad6300
اینکه بخشش و گذشت ما را از نفرت خلاص میکند، درست نیست. بخشش صرفاً ظاهر نفرت را میپوشاند و در نتیجه آن را (در ذهن ناخودآگاه ما) بیشتر تقویت میکند.
mohamad6300
در مورد خود من، پدر و مادرم مرتباً از لحظهٔ تولدم، این اطمینان را از وجودم میراندند. مجبور بودم یاد بگیرم همه چیز را از دید مادرم ببینم و داوری کنم و همیشه احساسات و نیازهای واقعیام را بکُشم. بنابراین مدتها در شناخت نیازهایم و چگونگی ارضای آنها کاملاً ناتوان بودم. مثلاً، چهلوهشت سال طول کشید تا نیاز به نقاشی کردن را در خودم کشف کنم و به خودم اجازهٔ ارضای این نیاز را بدهم. در نهایت این نیاز خودش را به من تحمیل کرد. حتی بیشتر از این زمان طول کشید تا این حق را به خودم بدهم که به پدر و مادرم عشق نورزم.
mohamad6300
خیلی اوقات از خودم میپرسم: چرا درمان برای بعضی جواب میدهد، ولی بعضی دیگر با وجود سالها روانکاوی و مراقبتهای درمانی همچنان اسیر بیماری خود میمانند؟ در هر موردی که من مشاوره دادهام متوجه شدهام که هر وقت افراد مراقبت و مصاحبتی را دریافت کردهاند که با آن توانستهاند داستان واقعی خودشان را کشف، و آزادانه خشمشان را از رفتارهای پدر و مادرشان ابراز کنند، قادر شدهاند سرنوشتشان را به دست خودشان بگیرند. آنها سپس هیچ لزومی نمیبینند که از پدر و مادرشان بیزار باشند. عکس این موضوع زمانی اتفاق میافتد که درمانگران از افراد میخواهند تا ببخشند و فراموش کنند، زیرا درواقع معتقدند اینگونه گذشت میتواند نتیجهای شفابخش و سودمند داشته باشد.
mohamad6300
برای بازیابی عشق اصیلی که در کودکی از او دریغ شده بود، به ابراز عشق از طریق خیریههای مسیحی روی آورده بود؛ به درک دیگران و ابراز محبت به آنها. یعنی چیزی را به دیگران میداد که خودش هرگز دریافت نکرده بود.
افسون
خشونت والدین همیشه بر جسم کودک نیست (گرچه نود درصد از جمعیت جهان در کودکی کتک میخورند). این خشونت گونههای مختلف دارد، از جمله نبود مهربانی و ارتباط خوب، غفلت از نیازهای نوزاد، عذابهای روحی او، تنبیهات بیرحمانه، سوءاستفادهٔ جنسی، سوءاستفاده از مهر و محبت بیقیدوشرط کودک، اخاذی عاطفی، تخریب شخصیت، و انواع بیشمار دیگری از روشهای اعمال قدرت. این سیاهه را پایانی نیست. بدترین چیز این است که کودک مجبور میشود یاد بگیرد این رفتارها را "عادی" تلقی کند؛ چون رفتار دیگری نمیشناسد. کودکان همیشه مشتاقانه والدینشان را دوست دارند؛ حتی اگر آنها هزار بلا سرشان بیاورند.
افسون
۱. "عشق" به والدین از طرف فرزندانی که قبلاً مورد آزار قرار گرفتهاند، عشق نیست. بلکه وابستگی پر از توقع و توهم و انکار برای تمام طرفین درگیر است و بهای سنگینی خواهد داشت.
افسون
خارش بدنش، همیشه زمانی شروع میشد که احساسی را سرکوب میکرد. فقط زمانی خارش دست از سر او بر میداشت که آن احساس را میپذیرفت و ابراز میکرد.
افسون
عشق اجباری، عشق نیست. تنها چیزی که از عشق اجباری برمیآید رابطهای "ساختگی" است که در آن هیچگونه علاقهٔ واقعی وجود ندارد. عشق اجباری یعنی ابراز دروغین گرما و صمیمیتی که وجود ندارد و نشان دادن مصنوعی محبت، برای پنهان کردن رنجش و یا حتی نفرت. این گونه عشق، هرگز به ارتباط واقعی منجر نمیشود.
افسون
بلوغ واقعی یعنی انکار نکردن واقعیت. یعنی فهمیدن رنجهای فروخورده و پذیرش آگاهانه و درک کردن داستان ذخیره شده در بدن به جای سرکوب آن.
افسون
ما باید این توقع را که پدر و مادرمان روزی چیزهای دریغشده در کودکیمان را به ما خواهند داد، رها کنیم.
Mahshid
حجم
۲۶۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۲۶۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۸۳,۰۰۰
۵۸,۱۰۰۳۰%
تومان