بریده‌هایی از کتاب راهنمای زنان آلفا

آلفاها یا تیپ «الف» به‌شدت جاه‌طلب‌اند. آن‌ها معمولاً تا وقتی به هدف خود نرسند، آرام نمی‌گیرند. آن‌ها اهل عمل‌اند، نه اهل حرف. همچنین در رویارویی با تأخیر، ناکارآمدی و بی‌فایده بودن صبر خود را از دست می‌دهند، به‌سادگی از کوره درمی‌روند؛ اما بخش مثبت‌تر قضیه این است که به‌طورکلی در انجام دادن هر کاری موفق‌اند؛ نه اینکه بهتر و باهوش‌تر از دیگران باشند، بلکه وقتی دیگران تسلیم می‌شوند آلفاها پشتکار به خرج می‌دهند.

بیشتر کشمکش‌های زناشویی فقط جنگ قدرت است: دو فرد تلاش می‌کنند یک خودرو را برانند و این ممکن نیست. تنها راه خاتمه این مشکلات این است که یکی از طرف‌ها تسلیم شود و در صندلی مسافر بنشیند، نه صندلی عقب، بلکه صندلی مسافر (تفاوتی مهم وجود دارد).

واکنش مردان به دستورهای همسرانشان دقیقاً برعکس است.

این‌گونه زنان انرژی ذاتی زنانه‌ای دارند که اگر درست استفاده شود، بر مردان و زندگی‌شان تأثیری حیرت‌انگیز می‌گذارد. بسیاری از زنان پیش از به کار بردن چنین قدرتی، از عشق ناامید می‌شوند، درحالی‌که این قدرت منتظر است تا آن را به کار بگیرید. استفاده نکردن از آن مثل این است که میلیون‌ها دلار را در چاه توالت بریزید.

همسرتان چه مدیرعامل باشد چه سرایدار، در این دنیا بیش از هرچیز دیگری دوست دارد شما را خوشحال کند. او برای همین امر زنده است.

عشق یک زن همراه زنانگی‌اش می‌تواند قوی‌ترین مردان جهان را مثل موم نرم کند

سوزان پیج، متخصص روابط، می‌گوید: «برحق بودن مثل بن‌بست است، زندگی همان‌جا متوقف می‌شود و اتفاق دیگری نمی‌افتد...».

قبول دارم که مرد واقعی می‌تواند زن قوی را کنترل کند. درواقع بیشتر مردان، زنان قوی را ترجیح می‌دهند ـ اگر منظور ما از زن قوی، زنی باشد که اعتمادبه‌نفس دارد، خودش را می‌شناسد و هنگام گفت‌وگو به احساسات خویش مسلط است ـ اما زن خودسری که همیشه می‌خواهد حرف خود را بزند به‌هیچ‌وجه دلپسند نیست. همچنین زن بی‌پروایی که همیشه قدرت‌نمایی می‌کند و انگار هیچ احتیاجی به مردها ندارد، پسند آن‌ها نیست. این زنان همیشه با مردانی که تلاش می‌کنند آن‌ها را دوست داشته باشند دعوا می‌کنند. راه اجتناب از این مسئله در اختیار گرفتن زنانگی است.

همسرتان مسئول رفتارهای خودش است؛ اما رفتارهای او صددرصد به شما مربوط می‌شود. رمز و راز رقص دونفره همین است.

یکی از دلایلی که باعث می‌شود بیشتر زنان موفق، مجرد یا مطلقه باشند این است که آن‌ها هرگز مهارت برقراری تعادل را به دست نیاورده‌اند.

زندگی حرفه‌ای به پول، قدرت و نفوذ مربوط می‌شود؛ اما ازدواج منوط به عشق است. اگر می‌خواهید در هر دو حیطه موفق شوید باید قابلیت جابه‌جایی این نقش‌ها را داشته باشید، مسئولیت‌پذیری را کنار بگذارید و در خانه تسلیم عشق بشوید (این مسئله درباره ریاست شرکت و پرورش فرزندان هم صدق می‌کند).

آیا یک زن می‌تواند قوی باشد و درعین‌حال ظرافت هم داشته باشد و به همسرش رسیدگی کند؟ آیا می‌تواند همسر باشد و کماکان هویت خود را حفظ کند؟ آیا ممکن است خارج از خانه قدرتمند باشد، اما داخل خانه قدرت را به همسر خود واگذار کند؟ بله، بله، بله. اما پیش از هرچیز باید از مدیریت کردن، نظارت داشتن و حرف آخر را زدن دست بردارید.

تنها راه قدرتمند شدن یک زن این است که کامل مستقل شود و خواسته‌های خود را از مردان و جامعه سرکوب کند. او باید همیشه خود را در اولویت قرار بدهد و هرگز تحت نظر مردان نباشد، درنتیجه با نسلی از زنان مواجه می‌شویم که قبول کردند هیچ احتیاجی به مردان ندارند. این شیوه تفکر حتی پیش از تمام شدن ماه‌عسل، زندگی را به تباهی خواهد کشاند.

زنانی که بر رئیس بودن اصرار می‌کنند، از اینکه سپر محافظ خود را کنار بگذارند و صدمه ببیند، واهمه دارند. آن‌ها تصور می‌کنند باید حالت تدافعی بگیرند وگرنه به خواسته خود نخواهند رسید.

دلایل متعددی برای آلفا شدن زنان وجود دارد، شاید فرزند طلاق هستید و به عشق اعتماد ندارید، شاید پدری لاابالی داشتید و به مردها اطمینان نمی‌کنید. ممکن است مادرتان اداره خانه را به دست گرفته باشد و هرگز الگوی دیگری نداشتید یا شاید مانند آنا در خانه‌ای بزرگ شدید که هیچ‌وقت پول کافی وجود نداشته است و مصمم شدید راه خود را پیش بگیرید یا از آن‌طرف، ممکن است در ناز و نعمت بزرگ شده باشید. این امر نیز باعث آلفا شدن می‌شود. آلفاها به‌ندرت قانع می‌شوند و به همین دلیل مردها نمی‌توانند آن‌ها را راضی کنند. اما بیشتر زنان فقط به دلیل بی‌اعتمادی آلفا شده‌اند. این موضوع همیشه مستقیم به مردها مربوط نمی‌شود و شاید زن‌ها به‌طورکلی نمی‌توانند اعتماد کنند؛ اما اهمیتی ندارد که چرا یک زن ظاهری سرسخت به خود می‌گیرد، ریشه مشکل همیشه یکسان است: ترس.

خودکفا بودن خوب است؛ اما اصرار بر بی‌نیازی به مردان نظری وحشتناک است.

هیل توصیف می‌کند که از صدقه‌سر فمینیسم «جنگ قدرت» نقشی بسزا دارد. زنان با مردان زندگی خود مبارزه مؤثر می‌کنند، گاهی‌وقت‌ها ناخودآگاه. حتی زنانی که خودشان را فمینیست نمی‌دانند هم چنین ذهنیتی دارند و درنتیجه مردان و ازدواج را درک نمی‌کنند. ایده برابری زن و مرد به معنای «یکسانی» این دو جنس، باورهای نسل گذشته را از ریشه درآورده است. مرد و زن موجوداتی بسیار متفاوت‌اند و نادیده گرفتن این تفاوت‌ها زندگی را به جهنم تبدیل می‌کند.

هیل می‌گوید: «کسی که افراطی به خودش متکی باشد، یک جا از نفس می‌افتد. به‌شدت برای من دشوار بود به دیگران اجازه بدهم به من کمک کنند و اگر تلاش می‌کردند، اما مانند خودم از پس آن برنمی‌آمدند، ناامید می‌شدم. بیشتر وقت‌ها مأیوس بودم. نمی‌توانستم از اثبات اینکه برای انجام دادن کارها به کمک (همسرم) احتیاج ندارم دست بردارم. لازم به گفتن نیست که این جنگِ قدرت همراه با مسائل دیگر باعث تقلاهای زیادی در رابطه ما می‌شد و حالا او همسر سابق من است».

اگر زن به هر نحوی از همسرش پیروی کند، بدون شک هویت خود را از دست خواهد داد و همسرش او را تحت سلطه می‌گیرد

آلفا زنی توانمند، بااعتمادبه‌نفس، بلندپرواز و بیشتر از همه، مسئول است