بریده‌هایی از کتاب راهنمای زنان آلفا

مردان تمایل دارند تابع راهنمایی‌های زنان باشند. رفتارهای همسرتان در بیشتر مواقع نوعی واکنش است. او به رفتار، گفتار یا حتی حرفی که نزده‌اید و کاری که نکرده‌اید واکنش نشان می‌دهد. او به حال‌وهوای شما، قیافه‌ای که می‌گیرید، انعطافی که به خرج می‌دهید و لحن صدایتان واکنش نشان می‌دهد. مردها این‌گونه‌اند. همسر شما می‌خواهد خوشحال باشید و اگر نتیجه نگیرد، احساس شکست می‌کند و رفتارهایی از خود بروز می‌دهد.

مردها از زن‌ها ساده‌ترند. منظور از سادگی حماقتی نیست که معمولاً در رسانه‌ها نشان داده می‌شود. منظور این است که آن‌ها نسبت به زن‌ها نیازهای کمتری دارند. آنچه مرد بیش از همه می‌خواهد احترام، همکاری و رابطه جنسی است. اگر زن این نیازهای اولیه را تأمین کند همسرش هر کاری برای او انجام می‌دهد؛ اژدها را سلاخی می‌کند، غول را می‌کشد، سه شیفت کار می‌کند و غیره. اگر به مردها محبت شود و فقط محبت شود، با کمال میل این کارها را می‌کنند و اگر به اندازه کافی مهر و محبت نبینند، دردسر شروع می‌شود. ماهیت رقص دونفره این‌گونه است.

یک مرد خوب بیش از هرچیزی خواهان خوشحالی همسر خود است و برای تحقق این امر مسیری طولانی را می‌پیماید. حتی اگر مخالف باشد بازهم از ایده‌ها، برنامه‌ها و نظرات همسرش حمایت می‌کند، زیرا اولین هدف یک مرد خشنود کردن همسرش است. اگر متوجه شود که همسرش راضی نمی‌شود، درواقع زندگی آن‌ها به مشکل خورده است.

با بیرون کردن گزینه طلاق از ذهنتان به خودتان اجازه دهید بر زندگی زناشویی خود تمرکز کنید و در باتلاق سرزنش‌ها و ای‌کاش و اگرها فرو نروید. تصمیم بگیرید مدام ذهن خود را مجبور کنید خوشحالی را در کنار همین مرد بیافریند نه اینکه در مورد زندگی با دیگری خیال‌پردازی کنید. از رؤیای همسر بی‌عیب و نقص خلاص شوید، واقعیت را بچسبید و رضایتمندی را هدف بگیرید. خوشحالی زودگذر است؛ اما رضایتمندی پایدار است.

گیلبرت می‌گوید: «فرق بین ازدواج و قرارهای عاشقانه همین است: با وجود تمام اتفاقاتی که رخ می‌دهد، راهی پیدا کنید تا خوشحال باشید». تصمیم بگیرید بمانید.

تحقیقات جیمز اچ. فولِر نشان می‌دهد که اگر خواهر یا برادر فرد متارکه کرده باشد، احتمال طلاق او ۲۲% بیشتر می‌شود و هنگامی که دوستانش طلاق بگیرند، این احتمال حتی بالاتر می‌رود. افرادی که دوستان مطلقه دارند نسبت به کسانی که زندگی دوست‌هایشان بادوام بوده است ۱۴۷% بیشتر در معرض طلاق قرار دارند. به نظر می‌رسد طلاق واگیردار است. وقتی طلاق همه‌گیر می‌شود، برای حفظ زندگی زناشویی نظم بسیاری لازم است. تنها گزینه ممکن، نپذیرفتن سندرم علف هرز است. مقایسه‌کردن توقعات نامعقول همراه دارد و به واقعیتی نادرست می‌انجامد. زندگی واقعی ناامیدکننده می‌شود و احتمالاً هیچ مرد یا زنی از پس آن برنمی‌آید و کوچک‌ترین عیب و ایراد به‌شدت چشمگیر می‌شود. سرانجام این مسئله را می‌پذیرید یا با آن کنار می‌آیید که فرقی نمی‌کند با چه کسی ازدواج کرده باشید، به هرحال تا حدودی احساس نارضایتی خواهید داشت. وقتی چنین می‌شود، زندگی دیگران همیشه خواستنی‌تر می‌شود؛ اما از دور این‌گونه به نظر می‌رسد و در واقعیت زندگی آن‌ها هم همین مشکلات را دارد.

هالیوود همواره زنی مطلقه را با پیش‌فرض اینکه همسرش او را فریفته است به تصویر می‌کشد. به‌ندرت پیش می‌آید شخصیت مرد فیلم به طلاق خود نگاه حسرت‌آمیز داشته باشد یا همسر سابق خود را مقصر بداند. پیغام همیشه همین است: زن از مرد بدرفتاری دیده است و درنهایت خوشحالی را در وجود مردی بهتر پیدا می‌کند.

اگر مدام از خودمان بپرسیم که آیا درست انتخاب کرده‌ام یا همسرم لیاقت من را دارد یا بهتر نیست با کسی دیگر ازدواج کنم، به بن‌بست می‌رسیم. درست مثل این است که در حضور بچه دوساله بخواهید با کسی دیگر گفت‌وگو کنید. حواس‌پرتی مداوم تو را از اصل موضوع دور می‌کند.

طرز فکر شما تفاوت‌ها را رقم می‌زند. نحوه مدیریت بحران در زمانی که می‌گوییم «تا دم مرگ با هم هستیم» با وقتی که احتمال ترک کردن را در نظر می‌گیریم متفاوت است. درواقع هیچ‌کس را به بند نکشیده‌اند ـ حق طلاق همیشه محفوظ است. چاره این است که تظاهر کنیم امکان طلاق نداریم.

تحقیقی که تازگی روی هزار خانم متأهل شده است نشان می‌دهد که پنجاه درصد خانم‌ها ـ پنجاه درصد! ـ برای خود «همسری جایگزین» در نظر گرفته‌اند، یعنی درصورتی‌که ازدواج آن‌ها به شکست بینجامد، مردی دیگر را جانشین می‌کنند. آن‌ها به زندگی زناشویی خود شک دارند! و در این تصمیم نظر خود را کامل تأمین کرده‌اند. آن‌ها درباره همسری که وجود ندارد رؤیاپردازی می‌کنند و از لحاظ ذهنی برای پایان دادن به ازدواج موجود آماده می‌شوند، درنتیجه بیشتر وقت‌ها قضیه به طلاق ختم می‌شود.

دیان سول، متخصص روابط عاطفی در سایت اینترنتی ازدواج هوشمندانه، می‌نویسد، «تحقیقات نشان داده است که تمام زوج‌های موفق و شاد تقریباً در ده مورد با یکدیگر ناسازگاری دارند و این موارد حل‌شدنی نیستند و اگر شریک زندگی خود را عوض کنیم، فقط ده مورد ناسازگاری جدید به دست می‌آوریم».

مادرها و مادربزرگ‌های ما نکته‌ای را دریافته بودند که از درک زنان امروز خارج است: هرگز مرد تمام خواسته‌هایت را برآورده نمی‌کند. فرقی نمی‌کند با چه کسی به سرانجام می‌رسید، همیشه چیزی از قلم خواهد افتاد، همیشه.

سندرم علف هرز یا گرایش به این طرز فکر که فرد جایگزین از انتخاب فعلی ما بهتر خواهد بود، رابطه را از پا درمی‌آورد. اجتناب از این طرز فکر هیچ‌وقت به اندازهٔ حال دشوار نبوده است. امروزه زنان با در اختیار داشتن مجموعه‌ای از گزینه‌ها و انتخاب‌های نامتناهی، تشویق می‌شوند هنگام نارضایتی موردی بهتر را جست‌وجو کنند. این مسئله به آن‌ها کمک می‌کند در خروجی را باز کنند

فوت و فن برطرف کردن کشمکش‌های زندگی متأهلی که تمام زوج‌های کره زمین با آن مواجه می‌شوند این است که بر مشکل خود تمرکز کنند و درگیر سرزنش کردن نشوند. عیب‌جویی‌کردن همیشه افکارتان را به مردان و روابط دیگر هدایت می‌کند و سناریوهایی می‌سازد تا قانع شوید زندگی بهتری پیش رو خواهید داشت. این مسئله سندرم علف هرز نامیده می‌شود و سمی است.

فوت و فن برطرف کردن کشمکش‌های زندگی متأهلی که تمام زوج‌های کره زمین با آن مواجه می‌شوند این است که بر مشکل خود تمرکز کنند و درگیر سرزنش کردن نشوند

اگر این‌طور باشد چرا برای مواجه شدن با مشکلات‌تان راه و روشی جدید را امتحان نمی‌کنید؟ اگر جواب سؤال‌هایتان این همه وقت در وجود خودتان بوده باشد چطور؟ اگر به نفعتان تمام شود ارزش موشکافی ندارد؟

اگر بچه در میان باشد بسیار بهتر است با همان کسی که او را در وهله اول انتخاب کرده‌اید بمانید و به او اعتماد کنید. ترمیم رابطه فعلی بی‌نهایت ساده‌تر از شروعی مجدد است، زیرا به‌مرور زمان ازدواج بعدی نیز مثل ازدواج اول به مشکل می‌خورد، آن‌وقت چه خواهید کرد؟

نمی‌توانید همان‌طورکه شغلتان را عوض می‌کنید همسرتان را هم تغییر بدهید. اگر چنین کنید مصیبت‌های دنباله‌دار در پیش خواهید داشت. وقتی فرد دوباره ازدواج می‌کند امکان شکست آن زندگی بالاتر می‌رود. این حرف من نیست، آمار و ارقام نشان می‌دهد بیش از هفتاد درصد ازدواج‌های مجدد با فرزندخوانده به شکست منجر می‌شوند.

اگر زندگی زناشویی زن آلفا پایین‌تر از سطح ایده‌آل باشد خود را خوشحال حس نمی‌کند، زیرا همیشه اصرار دارد بهترین وجه خود را ارائه دهد و در غیراین‌صورت حس می‌کند که زندگی حقیرانه‌ای را سپری می‌کند. این مسئله بخش جدایی‌ناپذیر سرشت نکوهش‌گرانه زنان آلفاست. او در اعماق وجود خود زیاده‌خواه است. این افراد به‌ندرت راضی می‌شوند و نمی‌توانند کاری را پایین‌تر از سطح عالی انجام بدهند. می‌توان درک کرد که این مسئله در ازدواج تا چه اندازه او را از پا درمی‌آورد. هم خودش و هم همسرش که احتمالاً نمی‌تواند خود را با چنین استانداردهای بالایی تطبیق بدهد، خسته می‌شوند.

ما با قلبمان احساس می‌کنیم اما با ذهنمان می‌اندیشیم، بنابراین از ذهنتان استفاده کنید تا بر قلب خود حکمرانی کنید.