بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فراتر از بودن | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فراتر از بودن

بریده‌هایی از کتاب فراتر از بودن

امتیاز:
۳.۸از ۴۷ رأی
۳٫۸
(۴۷)
در خانواده مادرها و تنها مادرها، حضوری تمام وقت دارند و پدرها، همچون سایه‌ای هستند با کمی سر و صدا.
نیلوفر معتبر
قدیسه‌ای وجود ندارد... این را حتی قدیسه‌ها هم می‌گویند.
نیلوفر معتبر
با حرف زدن با تو، کلام من این امکان را می‌یابد تا به حد کافی به ملایمت و یا به جنون برسد.
نیلوفر معتبر
انسان حسود خیال می‌کند که با اشک‌ها و فریادهایش می‌تواند عمق عشق خود را ابراز کند، اما نمی‌داند که با این کار تنها خودخواهی دیرینه‌اش را که در هر کس وجود دارد، ابراز می‌دارد.
1995_ranap
«کودکان به ملکوت پروردگار نزدیک‌ترند... و خدا آن چیزی است که کودکان می‌شناسند، نه بزرگسالان؛ بزرگسالان وقت خود را برای غذا دادن به گنجشکان هدر نمی‌دهند.»
عاطفه
و مرده‌ها تنها یک مطلب را به ما گوشزد می‌کنند: باز هم زندگی کنید و خودتان را آزار ندهید و همیشه خندان باشید.
عاطفه
برای آن که بتوان کمی، حتی شده کمی زندگی کرد، باید دو بار متولد شویم: ابتدا تولد جسم‌مان است و سپس تولد روح‌مان. هر دو تولد مانند کنده شدن‌می‌مانند. تولد اول بدن را به این دنیا می‌کشاند و تولد دوم، روح را به آسمان پرواز می‌دهد.
کاربر ۳۱۰۷۸۳۳
دوستت دارم... این رمزگونه‌ترین کلامی است که شایستهٔ تعبیر تو در طول قرن‌هاست؛ کلامی که وقتی به درستی بیان می‌شود، تمام هدف و لطافتش را هدیه می‌کند.
کاربر ۳۱۰۷۸۳۳
در این زندگی هیچ چیز بیهوده آفریده نشده؛ هیچ چیز این زندگی متعلق به ما نیست، این زندگی به ما بخشیده شده و به همراه آن خیلی چیزهای دیگر، خیلی بیش از آن‌چه روز مرگ‌مان از دست می‌دهیم....
az_kh
انسان همیشه به محبوب‌هایش چیزهای زیادی را اهدا می‌کند: کلام، آسایش و احساس لذت... و تو ارزشمندترین همهٔ این‌ها را به من هدیه کردی: فقدان...
az_kh
بیماری هیچ وقت علت نیست، بلکه پاسخ است... پاسخی ناچیز به درد، به رنج، به بی‌کسی...
az_kh
همیشه آن چه را که به دنبالش هستیم خیلی باارزش‌تر از آن چیزی است که به نظرمان می‌آید.
az_kh
ذکاوت یعنی این که انسان آن چه را برایش ارزشمند است، در اختیار دیگران قرار دهد و تمام تلاش خود را به کار بندد تا دیگران در صورت نیاز از آن بهره‌مند شوند؛ ذکاوت یعنی عشق به همراه آزادی...
az_kh
خوب می‌دانم که تو را دیگر در این کرهٔ خاکی ملاقات نخواهم کرد؛ خوب می‌دانم که دیگر خندهٔ تو و صدای قدم‌های تو بر این خاک، تمام شده است و من فعلا به دانستن همین قناعت می‌کنم. آن لطافت و ملایمتی که از تو به وجود من می‌رسید، هنوز هم می‌رسد و در این روز دیگر به اوج خود رسیده است؛ گویا ملایمت تو از مزارت، تراوش می‌کند.
az_kh
من آموخته‌ام کسانی را که دوست‌شان دارم، خیلی زود از دست می‌دهم و کسانی را که بود و نبودشان برایم اهمیتی ندارد، همیشه در کنارم خواهم داشت...
az_kh
آدمی وقتی در درون چیزی قرار دارد نمی‌تواند آن را ببیند، پس در این زندگی فقط باید از بیرون نگاه کرد؛ یعنی همیشه باید در حاشیه بود؛ اصلا هیچ کس نمی‌تواند به طور کامل درون زندگی باشد. در درون ما، همیشه کسی هست که نیست؛ کسی که نگاه می‌کند و بی‌صدا می‌ماند و به ندرت برایش واقعه‌ای اتفاق می‌افتد.
یك رهگذر
انسان همیشه به محبوب‌هایش چیزهای زیادی را اهدا می‌کند: کلام، آسایش و احساس لذت... و تو ارزشمندترین همهٔ این‌ها را به من هدیه کردی: فقدان...
یك رهگذر
بیماری هیچ وقت علت نیست، بلکه پاسخ است... پاسخی ناچیز به درد، به رنج، به بی‌کسی...
یك رهگذر
برف یک کودک است. مرگ یک کودک است. عشق نیز یک کودک است. مرگ نیز مانند عشق، موجب حیرتی سفید رنگ می‌شود. عشق مانند برف و مرگ مانند عشق، تب دوران کودکی را در ما زنده نگاه می‌دارند.
یك رهگذر
با ازدواج، گویا مردها چیزی را از دست می‌دهند و اما برعکس، زن‌ها، گویا با ازدواج چیزی را به دست می‌آورند.
یك رهگذر

حجم

۵۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

حجم

۵۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰
۵۰%
تومان