بریدههایی از کتاب یادداشتهایی برای سیارهی پراسترس
۴٫۰
(۱۲۰)
مسئلهٔ مصرفگرایی تماماً بر اساس میلِ ما بنا شده؛ میلی که به جای توجه بر آنچه که "اکنون" داریم، بر خواستن "چیزهایی دیگر" معطوف است. نسخهای بینقص و تمام عیار برای رسیدن به نارضایتی.
ما به زندگی در زمان حال تشویق نشدهایم. آموزش دیدهایم تا جایی دیگر زندگی کنیم؛ جایی به نام آینده.
احسان رضاپور
امکان این که به "هر چیزی" فکر کنیم وجود دارد و همین باعث میشود که گاهی کارمان به فکر کردن به "همه چیز" ختم شود. گاهی مجبوریم به قدر کافی شجاع باشیم تا تصویر این نمایشگر را خاموش و دوباره خودمان را روشن کنیم. گاهی برای متصل شدن لازم است اتصال خود را قطع کنیم.
مادربزرگ علی💝
سعی نکنید شبیه کسی باشید که همین حالا هم وجود دارد. از تفاوت خود لذت ببرید.
so
خودت را برای شناخت خودت به صُلابه نکش. یکبار برای همیشه دست از تلاش برای اینکه بفهمی چه کسی هستی بردار. آلنِ واتسِ فیلسوف میگوید: "تلاش برای تعریف کردنِ خودت مثل این است که بخواهی دندان خودت را گاز بگیری."
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
"نیتروژنِ درون دیانایِ ما، کلسیوم درون دندان ما، آهنِ درون خونِ ما و کربنی که در کیک پایِ سیبِ ما وجود دارد، در قلبِ ستارههای نسلهای پیشین به وجود آمدهاند. ما از ستارهها به وجود آمدهایم."
Elahe
فکر میکنم جای تأسف است که برای رسیدن به چنین دیدگاهی حتماً باید اتفاقی بزرگ و مهم در زندگی ما یا در زندگی عزیزانمان رخ بدهد. چه میشد اگر "همیشه" میتوانستیم اولویتهایمان را به درستی انتخاب کنیم؛ حتی در دوران سلامتی و زمانی که همه چیز روبراه است. تصور کنید چه میشد اگر همیشه طوری به فکر عزیزانمان میبودیم که در زمانهای بحرانی به فکرشان هستیم. چه میشد اگر میتوانستیم همیشه عشق را در آستانهٔ بروز دادن نگه داریم. تصور کنید چه میشد اگر میتوانستیم این مهربانی و این قدردانیِ مهربانانه را نسبت به خودِ زندگی نیز داشته باشیم.
حالا هربار که زندگیام از چرندیاتِ بیارزش و غیر ضروری و اضطرابآور پُر میشود، سعی میکنم اتاقِ بیمارستان را به خاطر آورم. همان جایی که بیمارها حتی از تماشای منظره بیرون از پنجره و تماشای تابش نور آفتاب و درختان افرا نیز شکرگزار بودند. همان جایی که زندگی، به خودیِ خودش یعنی همه چیز.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
از خواب بیدار میشدم، موبایلم را محکم در دو دستم نگه میداشتم و دعا میکردم بتوانم چیزی را درونش پیدا کنم که مرا از آنچه که هستم خارج کند.
محمد جواد اخباری
"...تلاقیِ تصوری که فرد از خودش دارد و آنچه که حقیقتاً هست تقریباً همیشه دردناک است و در این مورد دو کار میتوان انجام داد: فرد میتواند با این حقیقت رو به رو شود و تلاش کند تا به آنچه که واقعاً هست تبدیل شود، یا میتواند عقبنشینی کند و همان شخصیت تخیلی که تصورش را میکرده باقی بماند؛ شخصیتی که بدون شک در آن تباه خواهد شد."
NeginJr
شاید بهتر باشد برای لذت بردن از زندگی، دست از فکر کردن به آنچه که هرگز قادر به خواندن و گفتن و تماشا کردنش نیستیم برداریم و به این فکر کنیم که چگونه میتوانیم با وجودِ محدودیتهایمان از زندگی لذت ببریم.
~نگار
گاهی احساس میکنم سرم مثل کامپیوتری است که چندین پنجره را به صورت همزمان باز دارد و صفحهٔ زمینهاش شلوغ و بههمریخته است. درونِ من مثل یک کامپیوترِ کُند شده، حالت سکونی وجود دارد که ناتوانم میکند. حالم خوب میشد اگر فقط میتوانستم برخی از این پنجرهها را ببندم و کمی بههمریختگیاش را سر و سامان دهم. اما باید کدام پنجره را انتخاب کنم وقتی تمام آنها به نظر حیاتی میآیند؟
ریحانه عابدینی
میفهمم که تا چه اندازه همیشه چیزی "بیشتر" از آنچه درست در مقابلم قرار داشته میخواستم. باید راهی برای ساکن شدن در زمان حال پیدا کنم و به قول مادربزرگم، "از آنچه که دارم لذت ببرم و راضی باشم".
هومنم
"وقتی افراد نسبت به اندامشان احساس خوبی داشته باشند، به جای اِعمال رفتاری خصمانه با اندام خود یا بدتر، با اشیاءِ مختلف، از خودشان بهتر مراقبت میکنند. این دلیل دلیلی محکم برای تغییرِ تصمیماتی است که برای سال جدید میگیریم."
yasamin
مهربانی کردن یعنی خانهتکانیِ روح و شاید بتواند این سیارهٔ پر استرس را کمی کم استرستر کند.
Eli
دیدگاهتان را در هنگام تماشای عکسهای خودتان تغییر دهید. هرعکسی که اکنون به آن نگاه میکنید و میگویید که وای چقدر پیر شدهام، در آینده به عکسی تبدیل خواهد شد که به آن نگاه میکنید و میگویید وای چقد جوان بودهام! به جای اینکه از دیدگاه فردی جوان، احساس پیری کنید، از دیدگاه فردی سالخورده احساس جوانی داشته باشید.
Eli
اخبار همیشه به گونهای طراحی میشوند که ما را دچار اضطراب کنند. اگر اخبار را به برای آرام کردن ما طراحی میکردند که دیگر نمیشد نامش را اخبار گذاشت؛ میشد یوگا و یا توله سگی زیبا.
deniro
"عواملِ حواس پرت کننده، حواس مرا از پرت شدنِ حواسم پرت کردند."
deniro
قطعهای برای شبکههای اجتماعی
آنگاه که خشم در اینترنت،
همچون توری در انتظارِ طعمه،
در اعماقِ آب شناور میشود،
زمانش رسیده که اتصال را قطع کنی
و کتابی بخوانی.
نیکو
اطلاعات به انسان نوعی آزادی میبخشد که به قیمت از دست دادن آزادیای دیگر است.
نیکو
و چقدر رقتانگیز است که با این همه درد و مصیبتِ آشکار در این دنیا، دردها و مصیبتهای پنهانِ من تا این اندازه فلج کننده هستند.
negar miralaie
آرام بمان. به حرکت ادامه بده. انسان بمان. پیشرو بمان. مشتاق بمان. عالی بمان. از پنجره بیرون را نگاه کن. متمرکز بمان. رها بمان. زبان درازیها را نادیده بگیر. تبلیغات اینترنتی بیهوده و افکار بیهوده را نادیده بگیر. تمسخر کردنها را دور بریز. کنجکاو بمان. حقیقت را دو دستی بچسب. عاشق بمان. به خودت اجازه ویژگیِ انسانیِ اشتباه کردن را بده. فضایی به خودت اختصاص بده و دورش حصاری بکش. کتاب بخوان. کتاب بنویس. تلفنت را تا حد ممکن از جسمت دور نگه دار. وقتی همگی در اطراف تو آرامششان را از دست میدهند، تو آرام بمان. نفس بکش. زندگی را استشمام کن.
دائماً به خاطر داشته باش که سرانجامِ اضطراب چیست.
فاطمه
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان