بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یادداشت‌هایی برای سیاره‌ی پراسترس | صفحه ۳۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یادداشت‌هایی برای سیاره‌ی پراسترس

بریده‌هایی از کتاب یادداشت‌هایی برای سیاره‌ی پراسترس

نویسنده:مت هیگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱۱۸ رأی
۴٫۰
(۱۱۸)
برونی وِیر، پرستاری که در مرکز مراقبت از بیمارانِ در حال مرگ کار می‌کند، در کتاب "پنج پشیمانیِ بزرگ در زمان مرگ" تجربه اش را از صحبت با افرادی که در پایان زندگی‌شان بودند به اشتراک می‌گذارد. بیشترین و بزرگ‌ترین پشیمانی، پشیمانی از "ترسیدن" بود. بسیاری از بیمارانِ برونی از اینکه تمام زندگی‌شان را در نگرانی گذرانده‌اند در اندوهی بس عمیق فرو رفته بودند. چه زندگی‌هایی که با ترس به هدر رفته. نگرانی از اینکه دیگران در مورد آنها چه فکری می‌کنند. نوعی نگرانی که آنها را از صادق بودن با خودشان بازداشته.
نفیسه خبوشانی
این یک حقیقت است که در این جهانِ توسعه یافته بسیاری از ما چیزهای زیادی برای سپاسگزار بودن داریم؛ مثل بالا رفتن امید به زندگی، کاهش مرگ و میر نوزادان، در دسترس بودنِ غذا و سرپناه و یا رخ ندادن جنگ‌های جهانی‌ای که تمام کشورها را درگیر خود می‌کنند.
احسان رضاپور
ما جاودان نیستیم. این همه محصول برای جوان‌تر و شاداب‌تر به نظر رسیدن و تلاش برای اینکه کمتر مثل مرده‌ها دیده شویم، به هیچ وجه به مشکل اصلی اشاره‌ای نمی‌کنند. آنها نمی‌توانند حقیقتاً ما را جوان کنند. شرکت‌های بسیاری بوده‌اند که چند تُن کرم ضد پیری تولید کرده‌اند اما افرادی که از آنها استفاده می‌کنند همچنان پا به سن خواهند گذاشت. به لطف کمپین‌های تبلیغاتیِ میلیارد دلاری‌ای که هدف‌شان تنها خجالت‌زده کردنِ ما نسبت به چین و چروک صورت و پا به سن گذاشتن‌مان است، افرادی که از این مواد آرایشی استفاده می‌کنند تنها بیش از پیش نگران ظاهرشان شده‌اند. تلاش برای جوان به نظر رسیدن، ترس از پیر شدن را تشدید می‌کند. پس اگر پیر شدن را می‌پذیرفتیم؛ اگر چین و چروک صورتِ خود و چین و چروک صورتِ دیگران را می‌پذیرفتیم، شاید بازاری‌ها دیگر ترسی در ما نمی‌دیدند که روی آن کار و آن را تشدید کنند.
نا آشنا
مشکل آشفتگی ذهنی این است که تمام آنچه که باعث می‌شود در کوتاه مدت احساس بهتری داشته باشی، در طولانی مدت حال تو را خراب‌تر می‌کند.
yasinds
مشکل آشفتگی ذهنی این است که تمام آنچه که باعث می‌شود در کوتاه مدت احساس بهتری داشته باشی، در طولانی مدت حال تو را خراب‌تر می‌کند. درست در زمانی که کاملاً به شناخت خودت نیاز داری، خودت را سردرگم و پریشان می‌کنی.
نفیسه خبوشانی
شاید اضطراب نتیجهٔ "توهمِ آزادی" باشد
Fateri47
و احساس بد داشتن وقتی دلیلی برای احساس بد داشتن وجود ندارد، بیشتر از آن فاجعه است.
Fateri47
تفاوت اعتیاد به تکنولوژی با اعتیاد به سیگار در این است که سیگارها هیچ‌گونه اطلاعاتی در مورد ما نداشتند. آنها در مورد ما داده و اطلاعات جمع‌آوری نمی‌کردند. آنها نمی‌توانستند ما را بهتر از خانواده‌مان بشناسند. اما اینترنت می‌تواند هرچیزی را در مورد ما بداند. می‌تواند بفهمد دوستان ما چه کسانی هستند. می‌تواند سلیقه موسیقایی ما را بداند. می‌تواند نگرانی‌های ما در مورد سلامتی‌مان، رابطه عاشقانه‌مان و اعتقادات سیاسی‌مان را بفهمد. شرکت‌های اینترنتی نیز می‌توانند دائماً از این اطلاعات در جهت اعتیادآورتر شدن محصولات خود استفاده کنند. کارمندان شرکت‌های مرتبط با تکنولوژی اخطار می‌دهند که در حال حاضر هیچ قانون و تبصره‌ای برای متوقف کردن این سوءاستفاده اطلاعاتی وجود ندارد
من زنده ام و غزل فکر میکنم
می‌توانیم زندگی کنیم وقتی که مرگ ناگزیر به نظر می‌رسد و می‌توانیم امید داشته باشیم وقتی که می‌دانیم دیگر امیدی در کار نیست.
~نگار
این یعنی ما می‌توانیم در قلب زیبایی و آرامش بیرونی نیز احساس رنج و درد کنیم.
~نگار
در دنیای "واقعی" من در تلاش برای جا افتادن بودم. قوانینی که باید از آنها پیروی می‌کردی. دروغ‌هایی که باید به زبان می‌آوردی. خنده‌هایی که باید به آنها تظاهر می‌کردی.
~نگار
بایستی برای خود به خلق مکانی در زمان دست بزنیم؛ چه از طریق کتاب باشد و چه از طریق مدیتیشن یا تحسین چشم‌اندازِ بیرون از پنجره. مکانی که در آن در آرزوی چیزی نیستیم، حسرت نمی‌خوریم، کار نمی‌کنیم، نگران نیستیم یا بیش از حد فکر نمی‌کنیم. مکانی که شاید در آن حتی امیدوار به چیزی نیستیم.
~نگار
درمان تنهایی نه داشتنِ همراهی دائمی بلکه پیدا کردن راهی برای لذت بردن از خلوت کردن با "خود" است. نمی‌خواهم جامعه‌ستیز باشم اما اعتقاد او بر این بود که نباید از تنهایی و خلوتِ با خود ترسید.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
دلتنگِ سی‌دی‌های قدیمی و نوارهای گرامافون نیستم اما دلم برای روابط رو در رو تنگ شده؛ نه برای روابطی که در اسکایپ و فیس‌تایم برقرار می‌کنیم، بلکه برای آن روابطی که در آن با کسی حرف می‌زنیم بی آنکه چیزی جز جریان هوا در میان‌مان باشد. وقتی خانه هستم سعی می‌کنم لپ تاپم را کنار بگذارم و با بچه‌هایم حرف بزنم تا با این حس که اهمیت یک لپتاپ از آنها بیشتر است بزرگ نشوند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
ما بردهٔ ساعت‌ها و لامپ‌ها و موبایل‌هایمان شده‌ایم؛ بردهٔ احساس سیری‌ناپذیری که در جهت تجربهٔ آن سوق پیدا کرده‌ایم. این حس که هیچ چیز "هرگز کافی نیست." این حس که گمان می‌کنیم تا رسیدن به شادمانی تنها یک خرید و یک کلیک فاصله داریم. گویی که رضایتِ ما همچون نوری درخشان در انتهای تونلی است که هیچ‌وقت کاملاً به آن نخواهیم رسید.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
متخصصین خواب اشاره می‌کنند که امروزه شیوه کار کردنِ ما و همچنین رشدِ نرخ تنهایی و اضطراب که به بیدار ماندن و چَت کردن و پرت کردن حواسمان با تفریح در دنیایی دیوانه‌وار و بیست و چهار ساعته ختم می‌شود نیز مزید بر علت هستند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
البته که ادیسون در اشتباه بود.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
مدیر عامل شبکه نتفلیکس، رید هَستینگز معتقد است که نه شبکه اِچ بی اُ، نه سایت آمازون، و نه هیچ سرویس اینترنتی دیگری رقیبِ او نیست. او اصلی ترین رقیبِ شرکت خود را خواب می‌داند! او در نوامبر سال ۲۰۱۷ در لس آنجلس و به نقل از رسانهٔ سایت کمپانی گفت: "بهش فکر کنید. وقتی برنامه‌ای از برنامه‌های نتفلیکس رو می‌بینید، بهش اعتیاد پیدا می‌کنید، تا پاسی از شب بیدار می‌مونید و ..... ما در حاشیه، در حال رقابت با خواب هستیم."
مهرناز
تغییر نه با تمرکز بر نقطه‌ای که قصد فرار از آن را داری بلکه با تمرکز بر نقطه‌ای که خواهانِ رسیدن به آن هستی رخ می‌دهد. از بین بردن منفی‌ها کافی نیست؛ تعداد مثبت‌ها را افزایش دهید. امیدی که همین حالا هم کنار شماست را پیدا و به رشدِ آن کمک کنید.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
چگونه خوشحال باشیم (۲) شخصیت حقیقیِ خود را با شخصیتی فرضی مقایسه نکنید. خودتان را در دنیایی از "ای کاش"ها غرق نکنید. با فکر کردن به نسخه‌هایی دیگر از خود که در جهان‌هایی موازی تصمیمات دیگری گرفته‌اند، ذهنتان را دچار درهم ریختگی نکنید. عصرِ اینترنت انسان‌ها را به انتخاب کردن و مقایسه کردن تشویق می‌کند اما شما دست به این کار نزنید. تئودور روزولت می‌گوید: "مقایسه کردن، لذت بردن را به تاراج می‌برد." شما خودتان هستید. گذشته گذشته است. تنها زمانی که می‌توان از آن زندگیِ بهتری ساخت زمان حال است. تمرکز بر پشیمانی‌ها، جز تبدیل کردن زمانِ حال به حسرتی دیگر که ای کاش تصمیم دیگری گرفته بودید فایدهٔ دیگری ندارد. واقعیت خود را بپذیرید. آنقدر انسان باشید که از اشتباه کردن باکی نداشته باشید. آنقدر انسان باشید که از آینده هراسی نداشته باشید. آنقدر انسان باشید که آنچه را که هستید بپذیرید. پذیرشِ اینکه کجای زندگی هستید، شادمان بودن نسبت به دیگران را بیش از اندازه آسان می‌سازد؛ بی آنکه نسبت به خودتان احساس اسفناکی داشته باشید.
من زنده ام و غزل فکر میکنم

حجم

۲۸۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۸۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰
۵۰%
تومان