بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق و ژلاتو | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق و ژلاتو

بریده‌هایی از کتاب عشق و ژلاتو

ویراستار:شهرام بزرگی
امتیاز:
۴.۲از ۲۳۹ رأی
۴٫۲
(۲۳۹)
«اگه می‌تونستی از هرچیزی توی دنیا عکس بگیری، اون چیز چی بود؟» قبل‌ازاینکه حتی به آن فکر کنم، گفتم: «امید.» می‌دانم، جلف و بی‌خود بود؛ نه؟ اما منظورم امید در سکون است؛ آن لحظه‌هایی که می‌دانی همه‌چیز درست می‌شود.
زهرا۵۸
هر شروع جدیدی، از پایان یک شروع دیگر نشأت می‌گیرد.
Judy
از من پرسید: «اگه می‌تونستی از هرچیزی توی دنیا عکس بگیری، اون چیز چی بود؟» قبل‌ازاینکه حتی به آن فکر کنم، گفتم: «امید.» می‌دانم، جلف و بی‌خود بود؛ نه؟ اما منظورم امید در سکون است؛ آن لحظه‌هایی که می‌دانی همه‌چیز درست می‌شود. این توصیف بی‌نقص زمانِ من در اینجاست.
ولنسی پارسی
اگر ادی یک قهرمان بود، قدرتش تواناییِ کمک‌کردن به بهترین دوست برای داشتن حسی خوب بود.
sogand
بگذارید فقط این را بگویم که ندانستن سعادت است.
sogand
بی‌دلیل نیست که به آن، افتادن در عشق می‌گویند؛ چون وقتی رُخ می‌دهد-وقتی واقعاً رُخ می‌دهد-دقیقاً همین حس افتادن را داری. هیچ کاری انجام نمی‌دهی یا سعی نمی‌کنی؛ فقط رها می‌کنی و امیدواری کسی آنجا باشد تا تو را بگیرد. درغیراین‌صورت، تو می‌مانی و چند کبودی نسبتاً بزرگ. به من اعتماد کنید؛ من این را کاملاً حس کردم.
فریبا
دلتنگی‌ام تمام نشد؛ هیچ‌وقت. این چیزی بود که زندگی‌ام به من داده بود و صرف‌نظر از اینکه چقدر سنگین بود، هیچ‌وقت نمی‌توانستم آن را زمین بگذارم! اما این مسئله به این معنی نبود که قرار نبود خوب باشم؛ یا حتی شاد. هنوز هم نمی‌توانستم دقیق آن را تصور کنم، اما شاید روزی می‌آمد که جای خالی درونم آن‌قدر دردناک نبود و می‌توانستم به او فکر کنم و به‌خاطر بسپارم و مسئله‌ای پیش نیاید. چنین روزی به‌گمانم چند سال نوری فاصله داشت،
فریبا
اما زندگی در قبرستان باعث شده اغلب به مرگ فکر کنم. اینجا نظمی هست که در زندگی واقعی وجود ندارد و به‌طرز عجیبی برایم آسایش به ارمغان می‌آورد. شاید این زیباییِ مرگ است. دیگر هیچ‌چیز به‌هم‌ریخته نیست؛ همه‌چیز مُهروموم‌شده و نهایی است.
فریبا
آن‌قدر بدبخت بودم که می‌توانستم گریه کنم. من اینجا در ایتالیا شاهد صحنه‌ای از یک افسانه بودم و همهٔ چیزی‌که می‌توانستم به آن فکر کنم، رن بود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«می‌دونی که به انگلیسی چطور می‌گن طرف احساساتش رو رو می‌کنه؟ خُب، به ایتالیایی می‌گن Avere il cuore in mano؛ یعنی دلت رو توی دستت گرفتی. هربار که رن بهت نگاه می‌کنه، من یاد این جمله می‌افتم. دیوانه‌وار دوستت داره.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
شاید این بخشی از تجربهٔ ایتالیایی بود. به ایتالیا بیایید، عاشق شوید، ببینید که همه‌چیز نقش‌برآب می‌شود. احتمالاً روی وب‌سایت‌های مسافرتی می‌توان درمورد آن خواند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
تا وقتی‌که می‌خواستند درمورد جنگ‌جهانی دوم یاد بگیرند، احتمالاً جنگ‌جهانی سوم هم رُخ می‌داد و تمام می‌شد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
چرا من باید در یک روز هم متیو را می‌دیدم و هم رن را ازدست می‌دادم؟ اکثر مردم از این مزیت برخوردار نیستند که غم‌های زندگی‌شان درطول چند سال اتفاق بیفتد؟
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
عاقل را اشارتی بس است. توی رم هیچ‌وقت سوار تاکسی نشوید، مگراینکه چاره‌ای نداشته باشید؛ مثلاً وقتی‌که یک گله میمون عنکبوتیِ هار دنبالتان کرده باشند یا وقتی‌که به یک شهر دیگر رفته‌اید تا پدر مرموزتان را پیدا کنید. هیچ‌وقت!
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«اولین قانون ارتباط با ایتالیایی‌ها: اون‌ها عاشق آدرس دادن هستن. به‌خصوص وقتی‌که اصلاً نمی‌دونن دارن درمورد چی حرف می‌زنن!»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
فلورانس بهترین جا برای عاشق‌شدن است؛ یعنی بدترین جا برای دل‌شکسته‌شدن هم هست.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
آرزو کرده بودم خدایان اینترنت ایتالیایی به من روی خوش نشان دهند و من بتوانم ایمیل‌هایم را چک کنم یا ویدئوی گربه‌ای چیزی روی یوتیوب ببینم؛ اما من چنین شانسی نداشتم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
چشم‌انداز فلورانس دقیقاً همان‌طور که مادرم توصیف کرده بود، شگفت‌انگیز بود: دریایی از پشت‌بام‌های قرمز، زیر یک آسمان آبی بی‌نقص و تپه‌های سبز لطیف که همه‌چیز را دربر گرفته بود؛ مثل یک آغوش بزرگ شاد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ناگهان قلبم ریخت و من ماندم و جای خالی بزرگی در سینه‌ام. شگفت‌انگیز بود که چطور می‌توانستم ادامه بدهم، خوب باشم و بعد ناگهان-بوم-آن‌قدر دل‌تنگش می‌شدم که حتی ناخن‌هایم هم درد می‌گرفت!
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
من را با خودت ببر. من متعلق به تواَم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ

حجم

۲۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۴۹,۵۰۰
۳۴,۶۵۰
۳۰%
تومان