بریدههایی از کتاب در باب حرف مفت
نویسنده:هری فرانکفورت
مترجم:محسن کرمی
ویراستار:مالک حسینی
انتشارات:نشر کرگدن
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲۷ رأی
۳٫۰
(۲۷)
عاملِ اجتماعیِ سوم سیطرهیِ کمّیّت بر کیفیّت در مقامِ ارزشگذاریِ انسانها است. ناگفته پیداست که مادام که در مقامِ ترجیحِ کسی بر دیگری به کمّیّت و تعدادِ کتابها، رسائل، مقالات، درسگفتارها، سخنرانیها، مصاحبهها، گفتوگوها، مناظرهها، و میزِگردِهایِ او استناد شود و به این نکته التفات نشود که کیفیّتِ مطالبِ نوشته و گفتهیِ او در چه حدّی است افراد، برایِ ارتقاء در سلسلهمراتبِ شغل و حرفهیِ فرهنگیِ خود، چارهای جز افزایشِ تعدادِ آثارِ خود نمیبینند - افزایشی که، در بیشترِ موارد، جز با یاوهگویی و یاوهنویسی امکانپذیر نیست.
مهدی
به نظر مناسب میآید که میان حرفمفت و محصولات ساختهشده از سر بیدقّتی و کالاهای بنجل، از جهتی، مشابهت ببینیم.
Juror #8
به نظر مناسب میآید که میان حرفمفت و محصولات ساختهشده از سر بیدقّتی و کالاهای بنجل، از جهتی، مشابهت ببینیم.
Juror #8
دشمنانِ حقیقت و عدالت، برایِ پیشبردِ مقاصدِشان، به پشتیبانیِ فریبگاری و خشونت سخت مستظَهر اند: فریبگاری برایِ کسانی که، به علّتِ فقدان یا قصورِ معرفت، فهم، و حکمتِشان، استعدادِ فریبخوردن دارند، و خشونت برایِ کسانی که فریب نمیخورند. وظیفهیِ اخلاقیِ هر دوستدارِ حقیقت و عدالت ایستادگی در برابرِ هر گونه فریبگاری و خشونت است. با شناختن، شناساندن، و رسواساختنِ حرفهایِ مفت گامی اساسی در راهِ مقابله با فریبگاری برداریم و لااقلّ یکی از دو سلاحِ دشمنانِ حقیقت و عدالت و، در واقع، انسانستیزان را بیاثر سازیم.
Juror #8
به نظر مناسب میآید که میان حرفمفت و محصولات ساختهشده از سر بیدقّتی و کالاهای بنجل، از جهتی، مشابهت ببینیم.
Juror #8
دشمنانِ حقیقت و عدالت، برایِ پیشبردِ مقاصدِشان، به پشتیبانیِ فریبگاری و خشونت سخت مستظَهر اند: فریبگاری برایِ کسانی که، به علّتِ فقدان یا قصورِ معرفت، فهم، و حکمتِشان، استعدادِ فریبخوردن دارند، و خشونت برایِ کسانی که فریب نمیخورند. وظیفهیِ اخلاقیِ هر دوستدارِ حقیقت و عدالت ایستادگی در برابرِ هر گونه فریبگاری و خشونت است. با شناختن، شناساندن، و رسواساختنِ حرفهایِ مفت گامی اساسی در راهِ مقابله با فریبگاری برداریم و لااقلّ یکی از دو سلاحِ دشمنانِ حقیقت و عدالت و، در واقع، انسانستیزان را بیاثر سازیم.
Juror #8
تمایزی هست میان شخصی که دروغ میگوید و شخصی که دروغگو است. اوّلی آدمی است که با اکراه دروغ میگوید، حال آن که دومی عاشق این است که دروغ بگوید و وقتش را به تفریحِ دروغگویی بگذراند ... . دروغگو از دروغگویی لذّت میبرد و از نفس کذب به وجد میآید.
Behrouz
هنوز تحقیق جامعی در خصوص روشهایی که حرفمفتزنها بهکارمیگیرند صورت نگرفته است، امّا عجالتاً میتوان گفت که اینان از همهٔ صناعات ادبی در جهت افزایش ابهام و ایهام و غموض بهره میگیرند. یعنی میکوشند که تا حدّ امکان سخنی نگویند که روشن و سرراست و فهمپذیر باشد. طنز تلخ ماجرا در این است که اینان میکوشند تا به نحوی سنجیده ناروشن و دوپهلو و پیچیده سخن بگویند؛ تا مخاطب نتواند سر در آورد که اصلاً بحث بر سر چیست و دعوی گوینده دقیقاً کدام است؛ تا دشوار بشود با هیچ معیاری صدق و کذب سخنانشان را معلوم کرد و احیاناً در مقام نقدشان برآمد.
Behrouz
از این محرومیّتِ محتوم فقط در صورتی میشد گریخت که جهانِ هستی چون مومی میبود که میتوانستیم آن را بر وفقِ امیال و اهواء و هوسها و خوشآیندهامان شکل دهیم؛ و کیست که نداند که جهانِ هستی چنین مومی نیست؛ سهل است، صلابتی دارد که صلابتِ هیچ صخرهیِ صَمّائی به گرداش نمیرسد؟
نسرین نیکبخت
از این محرومیّتِ محتوم فقط در صورتی میشد گریخت که جهانِ هستی چون مومی میبود که میتوانستیم آن را بر وفقِ امیال و اهواء و هوسها و خوشآیندهامان شکل دهیم؛ و کیست که نداند که جهانِ هستی چنین مومی نیست؛ سهل است، صلابتی دارد که صلابتِ هیچ صخرهیِ صَمّائی به گرداش نمیرسد؟
نسرین نیکبخت
به گفتهیِ جوزف باتلر (Joseph Butler)، حکیم، فیلسوف، و الاهیدانِ انگلیسی (۱۶۹۲-۱۷۵۲)، "هر چیزی همان است که هست، و نه چیزی دیگر" و "اشیاء و اعمال همان اند که هستند، و پیآمدهایِ آنها همان خواهند بود که خواهند بود؛ پس، چرا میل به فریبخوردن داشته باشیم؟" عدمِ پاسداشتِ حقیقت، که از ذاتیّاتِ حرفِمفتزنی است، عملاً، معادل است با میل به فریبخوردن.
نسرین نیکبخت
مقابله با حرفِمفت صداقت و شجاعتِ بسیار میخواهد، چرا که، متأسّفانه، حرفِمفت به حدّی رواج و شیوع دارد که مقابله با آن آدمی را به تقابل با بیشترین کسانی که با آنان سروکار دارد میکشاند، و این بدین معنا است که مقابله با حرفِمفت چشماندازای جز تنهاماندن در پیشِ رویِ شخص نمینهد.
نسرین نیکبخت
۳) حرفِمفتزن، از آن جا که به واقعیّات و قوانینِ جهانِ هستی بیاعتناء است، از واقعیّاتِ وجودِ خود و قوانینِ حاکم بر وجودِ خود، نیز، غافل میماند و، از این رو، خودناشناسِ تمامعیار است؛ و پیدا است که از این خودناشناسی چه برمیخیزد. من اگر از ساختار و طرزِ کار یخچال یا تلویزیونام بیخبر باشم، هرچهقدر آن یخچال یا تلویزیون برایام عزیز باشد و هرچهقدر در صددِ حفظ و صیانتِ آن باشم، بزودی آن را خراب و ضایع خواهم کرد. چرا همین سخن در بابِ حرفِمفتزن، که از ساختار و طرزِ کارِ وجودِ خوداش بیخبر است، مصداق نداشته باشد؟ برایِ حفظ و صیانتِ هیچ چیزی عشق به آن کافی نیست.
نسرین نیکبخت
و این کاری است که حرفِمفتزنان، در بسیاری از اوقات، میکنند. هر چه را که خوش دارند که باشد اعلام میکنند که هست؛ گویی که جهانِ هستی منتظر ایستاده است که اینان از چیزی خوشِشان بیاید تا آن را احضار کند. بخشی عظیم از حرفهایِ مفتِ ما آرزوهایِ ما اند که در هیأتِ مبدّل ظاهر شدهاند.
نسرین نیکبخت
۳) عاملِ اجتماعیِ سوم سیطرهیِ کمّیّت بر کیفیّت در مقامِ ارزشگذاریِ انسانها است. ناگفته پیداست که مادام که در مقامِ ترجیحِ کسی بر دیگری به کمّیّت و تعدادِ کتابها، رسائل، مقالات، درسگفتارها، سخنرانیها، مصاحبهها، گفتوگوها، مناظرهها، و میزِگردِهایِ او استناد شود و به این نکته التفات نشود که کیفیّتِ مطالبِ نوشته و گفتهیِ او در چه حدّی است افراد، برایِ ارتقاء در سلسلهمراتبِ شغل و حرفهیِ فرهنگیِ خود، چارهای جز افزایشِ تعدادِ آثارِ خود نمیبینند - افزایشی که، در بیشترِ موارد، جز با یاوهگویی و یاوهنویسی امکانپذیر نیست.
نسرین نیکبخت
۲) دومین عاملِ اجتماعی ارزشِمفرطقائلشدن برایِ اعتمادبهنفس به همراهِ ترویجِ این باور است که یکی از بارزترین مؤلّفهها یا جلوههایِ اعتمادبهنفسْ اظهارِ هر نظری است که در هر بابی به ذهن میآید. آن ارجگذاری و این باور افراد را به حرفِمفتزدن سوق میدهند، به این امید که با نشاندادنِ اعتمادبهنفسِ خود از فوائد و منافعِ اعتمادبهنفس برخوردار شوند.
نسرین نیکبخت
رواجِ این باور که آزادیِ بیانِ عقیده فرصتِ نیکوای برایِ تضاربِ آراء و کشفِ بهترین راهِحلِّ مسائل و بهترین راهِ رفعِ مشکلات فراهم میآورد موجب میشود که کسانی حقِّ حقوقیِ آزادیِ بیانِ عقیده را با حقِّ اخلاقیِ استفاده از آزادیِ بیانِ عقیده و حتّا با وظیفهیِ اخلاقیِ استفاده از این آزادی اشتباه بگیرند و به حرفِمفتزدن انگیخته شوند
نسرین نیکبخت
حرفِمفتزن، چنان که گفته شد، مطلقاً دغدغهیِ صدق و کذب و حقّ و باطل ندارد؛ یگانه دغدغهاش متقاعد و همراه کردنِ دیگران است. اگر این متقاعدسازی و همراهگردانی با جملهیِ صادق امکانپذیر باشد جملهیِ صادق میگوید، و اگر با جملهیِ کاذب ممکن شود جملهیِ کاذب میگوید.
نسرین نیکبخت
این طور که پیداست، حتی فعالیتی که بیش از هر فعالیت دیگری انسان را از همجنسانش متمایز میکند وجوهی حیوانی هم دارد؛ فکر کردن فقط حاصل جنبههای اختصاصی انسان نیست، بلکه وابسته به جنبههای مشترک او با سایر حیوانات نیز هست.
نسرین نیکبخت
کارِ سوم این است که آراءونظراتای مخالفِ رأیونظرِ حرفِمفتزن طرح کنیم و از او بپرسیم که این آراءونظراتِ بدیل را چهگونه ردّ میکند. برایِ موفّقیّت در این کار، تقویتِ قوّهیِ تخیّل شایسته و بایسته است، زیرا هر چه نیرویِ تخیّلِمان بیشتر شود بدیلهایِ بیشترای برایِ هر رأیونظر تصوّر و طرح میتوانیم کرد.
Parvane
حجم
۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۶۳,۰۰۰۱۰%
تومان