بریدههایی از کتاب در باب حرف مفت
نویسنده:هری فرانکفورت
مترجم:محسن کرمی
ویراستار:مالک حسینی
انتشارات:نشر کرگدن
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲۷ رأی
۳٫۰
(۲۷)
عدمِ پاسداشتِ حقیقت، که از ذاتیّاتِ حرفِمفتزنی است، عملاً، معادل است با میل به فریبخوردن. و فریبخوردن، اگرچه گاه خوشی، لذّت، رضایت، یا خشنودیِ موقّت میآورد، بالمآل و در نهایت، به مصحلت، یعنی منفعتِ منحیثالمجموع، نمیانجامد.
Juror #8
خطیبی را در نظر بگیرید که به مناسبت چهارمِ جولای با لاف و گزاف از "کشور بزرگ و مقدّسمان، که بنیانگذاران آن تحت راهنمایی الاهی سببساز شروعی تازه برای بشریّت شدند" سخن میگوید. این قطعاً شیّادی است.
Juror #8
قصد اصلی شیّادی میشود گفت که گذاشتن تأثیری کاذب بر ذهن مخاطب است در باب آن چه در ذهن گوینده میگذرد. تا آن جا که شیّادی باشد، ایجاد این تأثیر غایت عمدهٔ آن و مقصودش است.
Juror #8
شخص میتواند دروغ بگوید حتّی اگر گزارهای که بیان میکند صادق باشد، مادام که خودش معتقد باشد که آن گزاره کاذب است و با بیان آن گزاره قصد فریبدادن داشته باشد.
Juror #8
هر گاه که شخصی چیزی را سنجیده نادرستنمایی میکند، باید ضرورتاً مشغول نادرستنمایی وضعوحال ذهنی خودش باشد.
Juror #8
شیّادی "چیزی نزدیک به دروغگویی" است که، در عین حال که برخی از خصایص ممیّز دروغها را دارد، خصایص دیگری هست که فاقد آنها است. امّا این نمیتواند کلّ ماجرا باشد. بالاخره، هر استفادهای از زبان بلااستثناء پارهای، امّا نه همهٔ، ویژگیهای خاصّ دروغها را دارد - اگر نه بقیّه را، دستکم این ویژگی را که یکی از کاربردهای زبان است.
Juror #8
شخص میتواند دروغ بگوید حتّی اگر گزارهای که بیان میکند صادق باشد، مادام که خودش معتقد باشد که آن گزاره کاذب است و با بیان آن گزاره قصد فریبدادن داشته باشد.
Juror #8
ما انسانها معمولاً حرفمفت را بیش از دروغ تحمّل میکنیم، شاید به این سبب که معمولاً آن را کمتر توهین شخصی تلقی میکنیم. احتمالاً میکوشیم تا خودمان را از معرض حرفمفت دور کنیم، امّا به احتمال بیشتر با شانهبالاانداختنی حاکی از بیقراری و کلافگی این کار را میکنیم، نه با احساس خشونت یا خشمی که غالباً دروغ در ما برمیانگیزد.
Juror #8
عدمِ پاسداشتِ حقیقت، که از ذاتیّاتِ حرفِمفتزنی است، عملاً، معادل است با میل به فریبخوردن. و فریبخوردن، اگرچه گاه خوشی، لذّت، رضایت، یا خشنودیِ موقّت میآورد، بالمآل و در نهایت، به مصحلت، یعنی منفعتِ منحیثالمجموع، نمیانجامد.
Juror #8
امکان ندارد کسی دروغی بگوید بدون این که معتقد باشد که حقیقت امر را میداند. تولید حرفمفت مستلزمِ چنین اعتقادی نیست.
Behrouz
حرفِمفتزن دغدغهیِ صدق و کذبِ سخنِ خود را ندارد. نه، مانندِ راستگویان، با صدق و حقیقت عقدِ اخوّت بسته است و نه، مانندِ دروغگویان، با کذب و خطا. فقط عاشقِ متقاعدکردنِ دیگران و همراهکردنِ آنان با خوداش است. از این رو، سخناش لزوماً کاذب نیست؛ و، به طریقِ أَوْلی، لزوماً صادق هم نیست.
Juror #8
هنگامی که گفتهای را باد هوا توصیف میکنیم، مرادمان این است که آن چه از دهان گوینده بیرون میآید فقط باد هوا است؛ دمِ صرف است. سخن گوینده تهی است، بی هیچ مایه یا محتوایی. بنابراین، استفادهٔ او از زبان کمکی به تحقّق غایتی که علیالادّعا این استفاده در خدمت آن است نمیکند. بیش از این که گوینده صرفاً نفَسش را بیرون داده هیچ اطّلاعات دیگری منتقل نمیشود.
Juror #8
حرفِمفتزن دغدغهیِ صدق و کذبِ سخنِ خود را ندارد. نه، مانندِ راستگویان، با صدق و حقیقت عقدِ اخوّت بسته است و نه، مانندِ دروغگویان، با کذب و خطا. فقط عاشقِ متقاعدکردنِ دیگران و همراهکردنِ آنان با خوداش است. از این رو، سخناش لزوماً کاذب نیست؛ و، به طریقِ أَوْلی، لزوماً صادق هم نیست. میتواند صادق از کار درآید و میتواند، به طریقِ أَوْلی، کاذب از کار درآید؛ امّا، به هر تقدیر، به یک کار میآید؛ و آن متقاعد و همراه ساختنِ دیگران است. ولی، برایِ آن که به این یک کار هم بیایید حرفِمفتزن باید یکی از واقعیّاتِ راجع به خوداش را کتمان کند و پنهان دارد، و آن واقعیّت این است که صدق و کذبِ سخناش، اصلاً و ابداً، در کانونِ توجّهاش نیست.
نسرین نیکبخت
بهترین و شاید یگانه طریقی که میتوانیم و باید در قبال حرفمفتزنها در پیش بگیریم این است که نشان دهیم سخنانشان حرفمفت است
Parvane
چنان که فرانکفورت میگوید، بهحقّ باید مثالهای اعلای حرفمفت را در سخنان سیاستمداران جست؛ خاصّه در عصر حاضر، دیّاری به پای ایشان در بافتن حرفهای مفت نمیتواند رسید.
Parvane
حرفمفتزن امّا این مقتضیات را بهکلّی نادیده میگیرد. مثل دروغگو نیست که مرجعیّت حقیقت را ردّ کند و خود را مقابل آن قرار دهد. اصلاً هیچ توجّهی به آن نمیکند. و به واسطهٔ این امر، حرفمفتزن در مقایسه با دروغگو دشمن بزرگتری برای حقیقت است.
Payam
احتمالش کم است که حرفمفتزن ما را دربارهٔ امور واقع یا دربارهٔ تصوّرش از امور واقع فریب بدهد، یا حتّی قصدی برای این کار داشته باشد. آن چه او لزوماً تلاش میکند تا ما را دربارهاش فریب بدهد قصدش است. یگانه خصیصهای که وجه تمایز ضروری او است این است که به نحو خاصّی آن چه را در سر دارد نادرستنمایی میکند.
Payam
دروغگویی و لافزنی، هر دو، حالتهایی از نادرستنمایی یا فریبکاری اند. خب، بنیادیترین مفهوم در سرشت متمایز دروغ مفهومِ کذب است: دروغگو ذاتاً کسی است که کذبی را به نحوی سنجیده اعلان میکند. لافزنی هم نوعاً وقف بیان چیزی کاذب میشود. ولی، به خلاف دروغگویی محض، در لافزنی بیشتر نه کاذببودن که ساختگیبودن مطرح است. این است که نزدیکیاش به حرفمفت را توجیه میکند.
Payam
او دغدغهٔ ارزشصدق سخن خود را ندارد. این است دلیل این که چرا نمیتوان او را مشغول دروغگفتن دانست؛ زیرا پیشفرض این نیست که حقیقت را میداند، و بنابراین نمیتواند در حال اعلان سنجیدهٔ قضیّهای باشد که از پیش کاذبش فرض میکند: گزارهاش نه مبتنی شده است بر عقیدهای که صادق است و نه، چونان دروغ، مبتنی شده است بر عقیدهای که صادق نیست. دقیقاً همین عدم ارتباط با دغدغهٔ حقیقت است - این بیتفاوتی نسبت به چگونگی واقعیّت امور - که من آن را ذات حرفمفت میدانم.
Payam
"من آن ام که با فلان کس یا گروه مخالف ام، از فلان مکتب یا مسلک یا مشرب یا مرام نفرت دارم، از فلان سیاست یا خطِّمشی یا برنامه یا طرح بیزار ام، دشمن ام با هر کس که با فلان کس همکاری کند، برایِ فلان چیز پشیزی ارزش قائل نیستم، و ...". این مخالفخوانان مرتکبِ افراطی میشوند درست در جهتِ عکسِ افراطِ کسانی که همرنگِ جماعت میشوند؛ اینان سازگاری با جماعت و دنبالهروی از آن را هنر و فضیلت میپندارند،
مهدی
حجم
۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۶۳,۰۰۰۱۰%
تومان