بریده‌هایی از کتاب چگونه برتر از دیگران باشید

انسان‌های برتر در یک ویژگی، مشترک هستند. آن‌ها همگی این قدر می‌دانند که چقدر نمی‌دانند! آدم‌های معمولی از آن‌جا که هیچ نمی‌دانند گمان می‌کنند که همه چیز را می‌دانند! انسان‌های موفق پیوسته می‌آموزند و می‌دانند که چگونه از دانش و توانمندی‌های دیگران برای رسیدن به رویاهایشان استفاده کنند. آدم‌های بازنده آن‌چنان در نادانی خود غرق شده‌اند که هرگز نمی‌توانند دریابند چقدر نمی‌دانند؛ مرزهای نادانی که در آن گرفتار شده‌اند آن‌قدر تنگ است که حتی آن‌را نمی‌بینید و از وجودش بی‌خبرند.

اندیشیدن، تصمیم گرفتن و پذیرش مسئولیت، دشوارترین کارهایی هستند که اغلب آدم‌ها از انجام‌شان واهمه دارند. مردمان کمتر می‌اندیشند و برای خودشان تصمیم می‌گیرند و همواره از پذیرش مسئولیت می‌گریزند.

در هر جامعه‌ای قانونی نانوشته وجود دارد که اغلب همه اعضای جامعه از آن پیروی می‌کنند بدون آن که حتی لحظه‌ای بیندیشند و درستی‌اش را بیازمایند: «وقتی اکثریت جامعه چیزی را می‌خواهند، آن چیز خواستنی و ارزشمند به نظر می‌آید.» همه انسان‌ها برای رسیدن به امنیت و آرامش می‌کوشند تا خودشان را در لابه‌لای جمعیت پنهان کنند و در همان مسیری که توده‌ها به جنبش درآمده‌اند به حرکت خود ادامه دهند. تسلیم شدن دربرابر سلطه اکثریت، بزرگ‌ترین بدبختی انسان‌هاست

پژوهش‌ها نشان می‌دهند که باور و اعتقاد افراد به این که چه چیزی را می‌خورند و یا می‌نوشند بر روی طعم و مزه آن اثر می‌گذارد. برای مثال اگر به کسی گفته شود نوشیدنی که می‌نوشد یا غذایی که می‌خورد بسیار گران‌قیمت است او احساس می‌کند که طعم و مزه بهتری را تجربه می‌کند و این تنها یک اظهار نظر ساده نیست بلکه به‌راستی بخشی از مغز او که مسئول درک لذت و پاداش است، واکنش بیشتری نشان می‌دهد و فعال‌تر می‌شود که در تصاویر ام.آر.آی قابل ثبت و مشاهده است. به عبارت ساده‌تر، مغز انسان را می‌توان به‌راحتی فریب داد.

احمق‌ترین مرد دنیا کسی است که بخواهد زنی را تغییر دهد و ابله‌ترین زن جهان کسی است که گمان می‌کند می‌تواند مردی را تغییر دهد.

اندیشیدن، تصمیم گرفتن و پذیرش مسئولیت، دشوارترین کارهایی هستند که اغلب آدم‌ها از انجام‌شان واهمه دارند. مردمان کمتر می‌اندیشند و برای خودشان تصمیم می‌گیرند و همواره از پذیرش مسئولیت می‌گریزند. همنوایی با توده‌ها، راه امنی برای هدر دادن زندگی است که بیشتر آدم‌ها آن‌را برمی‌گزینند.

آدمی شبیه آن زندانی ترسویی است که می‌داند دیوارهای زندان فرو ریخته‌اند اما شهامت آن‌را ندارد که خودش را رها کند؛ زیرا به اسارت عادت کرده است و درون آن احساس امنیت می‌کند.

تردیدی نیست که نقطه قوت شما آن چیزی است که در آن بر دیگران برتری دارید و نه چیزهایی که در آن‌ها با دیگران مشترک‌اید. پس درون خود به دنبال آن توانمندی ویژه‌ای بگردید که در آن نسبت به دیگران برتری دارید و آن‌گاه همان را با پشتکار و شکیبایی پرورش دهید تا شکوفا شود و بدرخشد.

«او موجودی عجیب و غریب است با سبیل (یا بدون سبیل)، با شکمی‌گنده (یا تخت) اما آن‌قدر زیرک است که می‌داند چه چیزهایی را نمی‌داند و با پشتکار و سماجت می‌کوشد تا با شتاب بر دانسته‌هایش بیفزاید و همزمان از دام دانستگی رهایی یابد. او همچنین آموخته است که چگونه از دانش و توانمندی دیگران برای رسیدن به رویاهای زیبایش کمک بگیرد.»

اصیل باشید تا دیگران با شما مانند یک شاهکار هنری رفتار کنند زیرا اگر یک کپی باشید با شما مانند یک شیء بی‌ارزش رفتار می‌شود حتی اگر یک کپی عالی و بی‌نقص باشید. همواره به یاد بسپارید اگر داستان شورانگیزی در پشت سر خود داشته باشید، مردمان حتی سکوت‌تان را نیز می‌خرند!

«خواستنی‌تر» جلوه دهید. باید هوشمندانه سیاستی پیشه کنید تا دیگران همه جا درباره شما صحبت کنند. باید به مردم نشان دهید که محصول‌تان چقدر طرفدار دارد. باید به مشتری ثابت کنید که دیگران پیش از او نیز شما را برگزیده‌اند و از این انتخاب‌شان خشنود بوده‌اند. مشتری باید احساس کند در مسیر امنی حرکت می‌کند که پیش از او بسیاری آن‌را پیموده‌اند و لذت برده‌اند. مشتری هرگز نمی‌خواهد چیزی را بخرد که هیچ کس دیگری تمایلی به خریدش ندارد.

اصیل باشید تا دیگران با شما مانند یک شاهکار هنری رفتار کنند زیرا اگر یک کپی باشید با شما مانند یک شیء بی‌ارزش رفتار می‌شود

ذهن شما آن‌قدر توانمند است که می‌تواند هر آن‌چه را از او بخواهید در اختیارتان قرار دهد، اما کلیدی که می‌تواند این گنجینه نهفته در اعماق شیارهای مغزتان را بگشاید همانا پرسش‌های هوشمندانه است.

کشف حقایق دستاورد طرح پرسش‌های هوشمندانه است و نه خیره شدن به اطراف با دهانی باز که حماقت از آن می‌بارد!

کره زمین دیگر نه گرد است و نه پهناور، زمین با همه آب‌ها و خشکی‌هایش آن‌قدر کوچک است که می‌توانید آن‌را درون یک تلفن همراه که به شبکه جهانی اینترنت متصل است در مشت‌تان بگیرید. شما ارباب جهان هستید پس با افتخار بر جهان فرمانروایی کنید.

بی‌تردید نقطه آغازین هر جنبشی، درون ذهن آدمی است. شما برای آفرینش شگفتی در زندگی و کسب‌وکارتان چاره‌ای ندارید جز آن‌که نخست به این حقیقت ایمان بیاورید که کره زمین دیگر گرد نیست! در زمانه‌ای که من و شما در آن به سر می‌بریم تمام کره زمین با همه اقیانوس‌های عظیم و قاره‌های پهناورش آن‌قدر کوچک شده است که می‌توانیم آن‌را در مشت خود گرفته و به همه جا حمل کنیم!

ذهن شما آن‌قدر توانمند است که می‌تواند هر آن‌چه را از او بخواهید در اختیارتان قرار دهد، اما کلیدی که می‌تواند این گنجینه نهفته در اعماق شیارهای مغزتان را بگشاید همانا پرسش‌های هوشمندانه است

گر کسب‌وکاری که به آن سرگرم‌اید ضربان قلب‌تان را بالا نمی‌برد و میزان آدرنالین خون را در رگ‌هایتان افزایش نمی‌دهد، شما هرگز نمی‌توانید در آن به خلق پیروزی‌هایی باشکوه نائل شوید؛ زیرا فرمانروایان دنیای کسب‌وکار تنها آن کسانی هستند که عاشق کارشان هستند. آن‌ها هر روز که از خواب برمی‌خیزند و هر شب پیش از آن‌که به خواب روند به قلبی که درون سینه‌شان می‌زند دلیل خوبی برای تپیدن می‌دهند.

همیشه به یاد داشته باشید که شما نه «بهتر» نه «بدتر» از جنس مخالف هستید. شما با یکدیگر «تفاوت» دارید و این تفاوت‌ها آن‌قدر زیاد است که هرگز نمی‌توان از میان‌شان برد. پس بکوشید تا از این تفاوت‌ها لذت ببرید

به‌طور کلی مغز مردان نه درصد بزرگ‌تر از مغز زنان است اما تعداد سلول‌های مغزی هر دو به یک اندازه است. سلول‌های بخشی از مغز زنان که با زبان و یادگیری در ارتباط است یازده درصد بیشتر از مردان است. عجیب نیست که چرا زنان همیشه در حال صحبت کردن می‌باشند و مردان نیز همیشه برای جلوگیری از انهدام حس شنوایی خود اغلب در گوش‌شان پنبه فرو می‌کنند!