بریدههایی از کتاب تقوا؛ طرحی برای ادارۀ جامعه
۴٫۷
(۹۳)
مرحوم آیت الله بهجت میفرمودند: «در درس خواندن و تحصیل علوم نبوغ شرط نیست. ملا صالح مازندرانی (رحمهالله) هنگامی که برای درس از خانه بیرون میرفت، از در خانه تا مدرسه کاه میریخت تا هنگام بازگشت راه را گم نکند. با این کندی حافظه، بر اصول کافی شرح نوشت که از بهترین، یا بهترین شروح است.»
mh.ranjbari
امام کاظم (ع) گفت: گاهی از یکی از برادرانم خبری به من میرسد که خوشایند نیست، اما وقتی از خودش میپرسم آن را انکار میکند، در حالی که عدهای از انسانهای موثق این خبر را برای من آوردهاند. حضرت به او فرمودند: گوش و چشمت را در مورد چیزی که علیه برادرت است تکذیب کن! حتی اگر ۵۰ نفر برایت قسم خوردند که کسی کاری را کرده است، برادرت را تصدیق کن و حرف آنها را نپذیر و از او خبری را پخش نکن که شأن او را پایین بیاورد و آبرویش را بریزد!
mh.ranjbari
اما اگر تقوا در میان نباشد، کارمند و زیردست احساس مسئولیت نمیکند و بر اثر بد کار کردن کارمندان، مدیر بیآبرو میشود. او به کارمندانش التماس میکند که «بیایید این پروژه را درست انجام دهیم وگرنه آبرویِ من میرود!» اما کارمندان میگویند: «اگر این کار خوب انجام شود چه کسی نانش را میبَرد؟ ما خوب کار کنیم که تو ترفیع بگیری؟» بنابراین مدیر دستور میدهد، اما کارمند خوب کار نمیکند، و مدیر را برکنار میکنند. همهٔ دولتها میآیند و میروند، ولی آن کارمندها سر جایشان هستند!
اما زمانی که کار کردن بر اساس تقوا باشد، تقوا میگوید تو کاری به اینکه چه کسی منفعت کار تو را میبرد نداشته باش! تو تربیت نشدهای که به منفعت و ضرر فوری خودت نگاه کنی، تو به خاطر امر مولا کار کن. مهم نیست چه کسی منافع کار تو را ببرد، روزی تو به دست خداست و چون تقوا داشتهای «مِن حَیثُ لا یَحتَسِب» خدا به تو میرساند. کار جمعی بکن و بقیه را به خدا بسپار.
mh.ranjbari
در جبهه، فرمانده گردانهایی بودند که فرمانده گروهانِ زیردستشان، بهتر از آنها بود! چند برابر مافوقش میفهمید و فقط به عشق شهادت کار میکرد و اصرار داشت فرمانده نباشد. زبانِ حالش این بود: «نامش مال تو؛ خونش را من میدهم!» زمانی که آن مقامِ مافوق، فرمانی میداد، تعجب میکرد که چقدر اوضاع بهتر از آن چیزی که فکرش را میکرد پیش میرود. از بس که زیردستش کاردان بود و فرمان را عالی اجرا میکرد.
mh.ranjbari
دانشآموزان میتوانند در اردو، زندگی در فضای تقوا را تجربه کنند، جمعی با هم زندگی کنند و عیبهای همدیگر را بپذیرند.
تقوا نهتنها رابطهٔ ما را با دیگران، بهبود میبخشد، بلکه ما را فدای بقیه میکند. تا جایی که اجازه میدهیم خوبیهایمان به نام رفیقمان بخورد و بگوییم: «اینها حاصل کار او بود» و عیبها و خرابکاریهای رفیقمان را بهعهده بگیریم و بگوییم: «تقصیر من بود»
mh.ranjbari
تا وقتی با هم کار نکرده باشیم و در یک کار جمعیِ مستمر همافزایی نکرده و همدیگر را تحمل نکرده باشیم، خوببودنِ ما معلوم نمیشود. اگر ده نفر دور هم جمع شوند، یک کارخانه یا مدرسه راه بیندازند و با هم زندگی و کار کنند، تازه خوبیِ آنها خودش را نشان میدهد.
تقوا اول ما را «جمعی» بار میآورد، و سپس ما را در جمع «فنا» میکند. خداوند در قرآن میفرماید: «تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی؛ یکدیگر را در کار نیک و در تقوا یاری کنید» (مائده/۲) وقتی بخواهیم بهتنهایی خودسازی کنیم، فقط مسئول خودمان هستیم. اما در جمعسازی، باید رنج دیگران را هم تحملکنیم؛ مثلاً یکی کجفهمی و دیگری ناجوانمردی میکند و نمیتوانیم با آنها قطعِ رابطه کنیم. بالاتر از این، تقوا کار را بهجایی میرساند که عیبهای دیگران را هم به دوش بکشیم!
mh.ranjbari
قرآن کریم میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ؛ (آلعمران/۲۰۰) اول میفرماید: «اصْبِرُوا»، یعنی تکتکتان صبر کنید. سپس میفرماید: «وَ صابِرُوا»، یعنی با هم صبر کنید؛ یعنی هر یک نفر کمک کند تا دیگری بهتر صبر کند و وظیفهاش را بهتر انجام دهد و سپس میفرماید: «وَ رابِطُوا»، یعنی کار تشکیلاتی کنید و با صبر در یک تشکیلات همافزایی کنید. این سه عنوان سه مصداق برجستهٔ همان «وَ اتَّقُوا اللَّه» است که در انتهای آیه آمده است. یعنی این سه را بر اساس تقوا و انگیزههای درونی انجام دهید، نه با انگیزههای بیرونی.
mh.ranjbari
شخصی به امام صادق (ع) گفت: مردی تجارت میکند و در عین حال میتواند مزدبگیر (کارمند یا کارگر) شده و همان مقدار پول دربیاورد. حضرت فرمودند: نباید خودش را اجیر دیگری کند، باید مستقل باشد و تجارت کند و روزیاش را از خدا بخواهد!
mh.ranjbari
اگر کارگر ما یک «انگیزهٔ درونیِ مستقل» داشته باشد، با کمترین قوانین و نظارتِ بیرونی، کیفیت کارش بالاتر خواهد رفت
mh.ranjbari
اگر با کارمندان اینگونه برخورد کنیم که هرکسی به تشخیص خودش بتواند غیبت کند و نیازی به اجازهٔ مرخصی نداشته باشد، خبر بدهد اما نیازی به اجازه گرفتن از مافوق نباشد، قطعاً کیفیت کار بالاتر خواهد رفت. مطالعات میدانی نشان میدهد تنظیم ساعت کار توسط خود کارمندان، میتواند کمیت و کیفیت محصولات و همچنین رضایت شغلی کارکنان را افزایش دهد.
mh.ranjbari
امام صادق (ع) میفرمایند عابد پیری از بنیاسرائیل مشغول نماز بود که دید بچهها خروسی را گرفتند و پرش را میکَنند و آن خروس ناله و فریاد میکند. اما آن عابد همانطور مشغول نماز بود و آن حیوان را نجات نداد! خداوند به زمین وحی فرمود که آن عابد را در خودش فرو ببرد
mh.ranjbari
روش تقوا میگوید هر وقت کودک اشتباه کرد مچش را نگیر! بگذار به خودش بیاید. هر وقت هم کار خوبی کرد او را تشویق نکن! بگذار روی پای خودش بایستد. با او رفتاری «انسانی» داشته باش! اگر میخواهی تشویق کنی یا امتیازی به او بدهی، همیشه آن امتیاز را برای او فراهم کن؛ نه فقط زمانی که کار خوبی انجام داده است.
mh.ranjbari
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «أَبَی اللَّهُ أَنْ یَرْزُقَ عَبْدَهُ الْمُؤْمِنَ إِلَّا مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب؛ خداوند ابا دارد از اینکه بندهٔ مؤمنش را جز از طریقی که گمان آن را ندارد روزی بدهد.»
mh.ranjbari
قرآن میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکمْ فُرْقاناً؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر تقوای خدا پیشه کنید، خداوند برای شما فرقان (وسیلهای جهت جدا ساختن حق از باطل) قرار میدهد.» (أنفال/۲۹) اگر انسانها تقوا داشته باشند، فهم خوبی پیدا میکنند. داشتن «فرقان» یعنی توانایی تشخیص حق و باطل. نه اینکه فقط دین را خوب تشخیص بدهد، بلکه دنیا را هم خوب میشناسد. مثل اینکه حضرت امام (ره) با اینکه اصلاً علوم سیاسی نخوانده بود، با این مهارت سیاستورزی میکرد و توانست کشور را از بحرانهای بزرگ عبور دهد! تقوای بالای او بود که قدرت تشخیص و بصیرتی به او داده بود که در عرصهٔ سیاسی نیز بسیار توانمند و صاحب رأی شده بود.
mh.ranjbari
خویشتنداری و انگیزهمند شدن از درون-که نام دیگر تقواست- باعث موفقیت و پیشرفت است.
mh.ranjbari
تفاوتی که باعث بهتر عمل کردن در زندگی افراد شده است، در «هوش هیجانی» آنها نهفته است. این توانایی شامل خویشتنداری، شوق و ذوق، پایداری و توانایی انگیزهمند کردن خود است.
mh.ranjbari
وقتی یک فرد، برای «نتیجهٔ دور»، «ناظری ندیدنی» و «پاداش و مجازات غیرِ فوری» فعالیت و کار میکند، تازه بوی آدمیت از او به مشام میرسد. تقوا کاری میکند که چشمه از خودش بجوشد، نه اینکه از بیرون، آب داخل چشمه بریزیم.
mh.ranjbari
اگر تشویق و تنبیه دیگران روی فرزند شما اثر نگذاشت، این یعنی او مستقل بار آمده است و در این صورت است که به خلاقیت و شکوفایی میرسد؛ شکوفایی از استقلال برمیآید. کسی که به تشویق دیگران وابسته باشد، خلاقیتش را از بین برده است.
mh.ranjbari
ما اگر از ابتدا تقوای عمومی، یعنی تقوای قبل از دین را به فرزندانمان آموزش دهیم، دیگر نیازی به این حجم فراوان از تبلیغات دینی نداریم. اگر تقوای قبل از دینداری را آموزش دهیم تبلیغات دینی آسانتر هم میشود؛ چون در آن صورت در جامعهای تنفس میکنیم که انسانهای خارج از دین هم اهل تقوا هستند، یعنی به قواعد و ضوابطی پایبندند.
mh.ranjbari
اگر دانشآموزان در اثر محبت معلم و علاقهای که به او دارند یا در اثر تنبیه یا تشویق فوری نمازخوان شده باشند، این یعنی فرآیند نمازخوان شدن آنان صحیح نبوده است. به طور کلی نمازخوان بودن یا هر کار خوب دیگری اگر در اثر چیزی غیر از تقوا به وجود آمده باشد ارزش چندانی هم نخواهد داشت. چون خداوند در قرآن میفرماید: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین؛ خداوند فقط از متقین قبول میکند.» (مائده/۲۷) مهم فرآیند نمازخوان شدن دانشآموزان است که باید بهواسطهٔ تقوا باشد و هر عامل دیگری جایگزین تقوا شود، نتیجهٔ آن را کمارزش میکند.
ما در مدارسمان بیش از اینکه بر ایمان و عقاید فرزندانمان تأکید بورزیم، لازم است بر تقوای عمومی آنها سرمایهگذاری کنیم. تقوای عمومی یعنی همان قدرت خودکنترلی که منوط به ایمان و دینداری هم نیست.
mh.ranjbari
حجم
۱۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان