بریدههایی از کتاب تقوا؛ طرحی برای ادارۀ جامعه
۴٫۷
(۹۳)
تقوا یعنی خودکنترلی، یعنی عمل کردن با انگیزههای درونی، نه با کنترل و انگیزههای بیرونی
محسن
به عبارت سادهتر تقوای حداقلی یعنی گناه نکردن. اما تقوای حداکثری یعنی رسیدن به مقامات بالای اخلاص در عمل.
محسن
چه کسی میگوییم قدرتمند و صاحب اراده؟ قدرتمند و صاحب اراده کسی است که در نبرد بین علاقههایش، علاقههای عمیقتر خود را بر علاقههای سطحیتر غلبه بدهد. نکته اینجاست که علاقههای عمیقتر معمولاً غیرفعال و ضعیفترند و اغلب افراد به همان علاقههای سطحیتر که محرکتر هستند پاسخ میدهند.
محسن
در جبهه، فرمانده گردانهایی بودند که فرمانده گروهانِ زیردستشان، بهتر از آنها بود! چند برابر مافوقش میفهمید و فقط به عشق شهادت کار میکرد و اصرار داشت فرمانده نباشد. زبانِ حالش این بود: «نامش مال تو؛ خونش را من میدهم!» زمانی که آن مقامِ مافوق، فرمانی میداد، تعجب میکرد که چقدر اوضاع بهتر از آن چیزی که فکرش را میکرد پیش میرود. از بس که زیردستش کاردان بود و فرمان را عالی اجرا میکرد.
احمد علی نیری 313
فسادخیزترین مدارس مدارسی هستند که ایمان داشتن را به دانش آموزان آموزش میدهند، ولی تقوای قبل از ایمان (خودکنترلی) را آموزش نمیدهند! این مدارس انسانهایی تربیت میکنند که بعداً یا دین را تحریف میکنند، یا علیه دین قیام میکنند و قیامشان هم مؤثر است و مردم نیز این دین تحریفشده را از آنها میپذیرند! چون قبلاً در مدارسی مذهبی درس خواندهاند و به همین دلیل اطلاعات دینی آنها بالا است ولی تقوایشان صفر است.
mh.ranjbari
مردم سالاری دینی حقیقی
«انتخابات» کمترین نوع مشارکت مردم در ادارهٔ جامعه است و بین مشارکتهایی که مردم میتوانند در ادارهٔ زندگی خودشان داشته باشند، پرآسیبترین نوعِ مشارکت است! شما رئیسجمهور، نمایندهٔ مجلس و... را انتخاب میکنید و بعد در روستا یا شهر خودتان مینشینید و میگویید: «نان، آب، مدرسه، آسفالت خیابان و...» را برای ما تأمین کنید! این بدترین نوع ادارهٔ جامعه است و بیشترین فساد را بهدنبال دارد. درحالیکه صحیح این است که مردم روی پای خودشان بایستند.
سید حمید رضا تفتی
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «أَبَی اللَّهُ أَنْ یَرْزُقَ عَبْدَهُ الْمُؤْمِنَ إِلَّا مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب؛ خداوند ابا دارد از اینکه بندهٔ مؤمنش را جز از طریقی که گمان آن را ندارد روزی بدهد.»
آیه
قرآن کریم میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض؛ اگر مردم جامعه ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم.» (اعراف/۹۶)
آیه
دین، یک ساختار، روش و سلسله قوانین نظاممند برای ساماندهی سبک زندگی و حیات انسانها است
آیه
تقوا انسان را مستقل و قوی بار میآورد تا روی پای خودش بایستد و او را برای انجام رفتارهای خوب، انگیزهمند میکند. (بدون کنترل بیرونی؛ بلکه با خودکنترلی و از درون) کسی که دارای خودکنترلی باشد، اسیر تعریف و تمجید یا تحقیر و تمسخر دیگران نیست و بدین ترتیب مستقل از آنها عمل میکند و این استقلال ابتدای شکوفایی و بروز خلاقیتهای انسان است.
آیه
تقوا به انسانها فرصت میدهد تا به خود بیایند و بدون فشار از بیرون، اصلاح شوند.
آیه
در عرصهٔ فردی. نکته اینکه تقوا بیش از آنکه «نتیجهمحور» باشد «فرآیندمحور» است. یعنی در روش تقوا، فقط انجام کارِ خوب ملاک نیست، بلکه مهم آن است که انسان با چه انگیزهای، کار خوب را انجام داده است و با چه روشی خودش را برای انجام کارِ خوب، انگیزهمند کرده است.
آیه
حال اگر کسی مؤمن شود ولی این تقوای اولیه را نداشته باشد؛ سرانجام او چه میشود؟ انسان بیتقوا هیچگاه به سرانجام خوبی نمیرسد، او عاقبتبهخیر نخواهد شد! چراکه خداوند فرمود: «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ؛ و سرانجام نیک از آن باتقوایان است»(قصص/۸۳)
«تقوای عمومی» تقوای قبل از مسلمانی است که عبارت است از زندگی ضابطهمند، نظم، دقت، سختکوشی و... که باعث هدایت انسانهایی است که مؤمن نیستند. «تقوای مؤمنانه» نیز تقوایی است که انسان در فضای دین آن را داشته باشد. در عین حال بعد از ایمان هم باز این تقوا است که به ایمان کمک میکند و آن را رشد میدهد. در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) آمده است: «سَبَبُ صَلَاحِ الْإِیمَانِ التَّقْوَی» یعنی آن چیزی که موجب میشود ایمانِ انسان، صاف و خوب و سالم باقی بماند تقواست؛ وگرنه ایمان انسان خراب میشود.
آیه
مقام معظم رهبری در تعبیر ویژهای میفرمایند:
«قرآن کریم نمیگوید: "هدی للمؤمنین". میگوید: "هدی للمتقین". یعنی اگر یک نفر دین نداشته باشد اما به معنایی که گفتم تقوا داشته باشد، او بلاشک از قرآن هدایت خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد. اما اگر مؤمن تقوا نداشته باشد، احتمالاً در ایمان هم پایدار نیست. اگر در فضای خوبی قرار گرفت، در ایمان باقی میماند؛ اگر در فضای خوبی قرار نگرفت، در ایمان باقی نمیماند.»
آیه
بعضی از انسانها مسلمان نیستند ولی اهل تقوا هستند؛ یعنی در زندگی خودشان اهل مراقبت و مراعات برخی ضوابط اند. چنین کسانی دارای تقوا به معنای عام کلمه اند. درست است خدا و دستور خدا را نمیشناسند، ولی وجدانشان بیدار است و اخلاقیات را درک میکنند. یعنی انسانها بسیاری از امور را بدون اینکه دین داشته باشند هم میتوانند درک کنند.
آیه
خداوند متعال در قرآن بیش از ۲۲۰ بار از «تقوا» سخن گفته است. بیشترین دستور در قرآن دربارهٔ تقواست. تقوا در یک دستهبندی، به «تقوای قبل از ایمان» و «تقوای بعد از ایمان» تقسیم میشود
آیه
در قرآن حدود ۸۰ بار به تقوای خدا دستور داده شده است که یعنی مواظب رضایت خدا باش! مراقب باش که چیزی تو را از او دور نکند! که این بالاترین درجهٔ تقواست
آیه
به عبارت سادهتر تقوای حداقلی یعنی گناه نکردن. اما تقوای حداکثری یعنی رسیدن به مقامات بالای اخلاص در عمل. قرآن بسیار میگوید مواظب باش تا در مسابقه برنده شوی! مواظب باش کسی از تو پیشی نگیرد
آیه
عبودیت مقدمهٔ تقواست و تقوا غایت هر نوع عبادتی است.
آیه
انسانِ باتقوا یعنی کسی که قدرت این را دارد که خود را کنترل کرده و بر امیال کمارزش خودش غلبه کند و آنچه را که میداند خوب است انجام داده و آنچه را میداند بد است ترک کند
آیه
حجم
۱۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان