بریدههایی از کتاب تقوا؛ طرحی برای ادارۀ جامعه
۴٫۷
(۹۳)
حتی اگر ظاهر عمل ما همانگونه که دستور داده شده است باشد، تنها در صورتی مقبول واقع میشود که تقوا داشته باشیم. چون خداوند فقط عمل متقین را قبول میکند
hona
رسالت انبیاء این نیست که خودشان بهتنهایی و مستقل از مردم «عدالت» را بین آنها برقرار کنند، بلکه انبیاء آمدهاند تا مردم را به جایی برسانند که خودِ مردم قسط و عدل را برپا کنند؛ زیرا تحقق عدالت بدون خواست و ارادهٔ مردم باعث رشد و تعالی جامعهٔ انسانی نیست. مجری قسط و عدل، انبیاء نیستند؛ بلکه مردماند و تنها بسترسازی آن بر عهدهٔ انبیاء است. قرآن میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط؛ ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و معیار تشخیص حق از باطل نازل کردیم تا مردم به (اجرای) عدالت برخیزند.» (حدید/۲۵) انبیاء مردم را رشد میدهند تا مردم بتوانند خودشان عادلانه زندگی کنند؛ نه اینکه همهکاره حکومت باشد و مردم وادار به رعایت عدالت بشوند. این یعنی «مدیریت ولایی» در ارتباط با جمع. یعنی ولایت حاکم است، اما مردم خود کارها را بدست میگیرند و پیش میبرند.
قرآن کریم در جای دیگری خطاب به مؤمنین میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ (نساء/۱۳۵) یعنی آن کسی که مخاطب امر خدا است و باید قسط و عدل را در جامعه برپا کند خود مؤمنین هستند.
عبدالحبیب
رسالت انبیاء این نیست که خودشان بهتنهایی و مستقل از مردم «عدالت» را بین آنها برقرار کنند، بلکه انبیاء آمدهاند تا مردم را به جایی برسانند که خودِ مردم قسط و عدل را برپا کنند؛ زیرا تحقق عدالت بدون خواست و ارادهٔ مردم باعث رشد و تعالی جامعهٔ انسانی نیست. مجری قسط و عدل، انبیاء نیستند؛ بلکه مردماند و تنها بسترسازی آن بر عهدهٔ انبیاء است. قرآن میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط؛ ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و معیار تشخیص حق از باطل نازل کردیم تا مردم به (اجرای) عدالت برخیزند.» (حدید/۲۵) انبیاء مردم را رشد میدهند تا مردم بتوانند خودشان عادلانه زندگی کنند؛ نه اینکه همهکاره حکومت باشد و مردم وادار به رعایت عدالت بشوند. این یعنی «مدیریت ولایی» در ارتباط با جمع. یعنی ولایت حاکم است، اما مردم خود کارها را بدست میگیرند و پیش میبرند.
قرآن کریم در جای دیگری خطاب به مؤمنین میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ (نساء/۱۳۵) یعنی آن کسی که مخاطب امر خدا است و باید قسط و عدل را در جامعه برپا کند خود مؤمنین هستند.
عبدالحبیب
عدهای فکر میکنند اگر هرکدام از ما بهتنهایی افراد خوبی شویم، همه خوب میشوند؛ بههیچوجه اینطور نیست! گاهی ما میتوانیم تکتک انسانهای خوبی باشیم، ولی در یک زندگی جمعی و کار تشکیلاتی نسبت به هم بیرحم باشیم. خوب بودن تکتک انسانها خیلی مفید نیست. امام سجاد (ع) در صحیفهٔ سجادیه میفرمایند: خدایا زینت متقین را بر من بپوشان که یکی از صفات متقین این است که همیشه همراه جمع هستند و آن را ترک نمیکنند و از جمع جدا نمیشوند.
تا وقتی با هم کار نکرده باشیم و در یک کار جمعیِ مستمر همافزایی نکرده و همدیگر را تحمل نکرده باشیم، خوببودنِ ما معلوم نمیشود. اگر ده نفر دور هم جمع شوند، یک کارخانه یا مدرسه راه بیندازند و با هم زندگی و کار کنند، تازه خوبیِ آنها خودش را نشان میدهد.
عبدالحبیب
خداوند متعال در قرآن کریم یازده بار به نقل از پیامبران میفرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطیعُونِ» همهٔ پیامبران شعارشان همین بوده که تقوا داشته باشید و ما را اطاعت کنید. چرا نمیفرمودند قانونمدار یا اخلاقی باشید و از ما اطاعت کنید؟! چون تقواست که مطیع امام تربیت میکند.
Dr.Alireza
ما اگر از ابتدا تقوای عمومی، یعنی تقوای قبل از دین را به فرزندانمان آموزش دهیم، دیگر نیازی به این حجم فراوان از تبلیغات دینی نداریم. اگر تقوای قبل از دینداری را آموزش دهیم تبلیغات دینی آسانتر هم میشود؛ چون در آن صورت در جامعهای تنفس میکنیم که انسانهای خارج از دین هم اهل تقوا هستند، یعنی به قواعد و ضوابطی پایبندند.
Dr.Alireza
نقش امام جامعه و سایر مسئولین، در بسیاری از موارد، نقش مربی و داور بازی است که زمینهٔ گل زدن بازیکنان را فراهم میکنند، نه اینکه خود وارد بازی شده و گل بزنند. اگر مربی خودش گل بزند، بازیکنان قوی نخواهند شد.
MS
خداوند میفرماید: «مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ؛ هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد» (طلاق/۲ و ۳) خداوند میفرماید تو تقوا پیشه کن! بقیهاش را روی من حساب کن، نه روی خودت و محاسباتت و نتایجی که برآورد کردی! این آیه، نتیجهگرایی را از انسان میگیرد
MS
«وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَن؛ چون خدا انسان را میآزماید و روزیاش را بر او تنگ میگیرد، میگوید: پروردگارم مرا خوار کرده است» (فجر/۱۶) چرا وقتی گشایش و نعمتی برایت فراهم میشود، میگویی خدا مرا تحویل گرفت؟ «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکرَمَنِ؛ هنگامی که پروردگار انسان را میآزماید و در این آزمایش گرامیاش میدارد و به او نعمت میدهد، میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشته است» (فجر/۱۵) خدا میفرماید: گرفتاری و خوشی چه ربطی به تحویل گرفتن و نگرفتن من دارد؟ من که اهل تشویق و تنبیه فوری برای انگیزهمند کردن تو نیستم. روش من تقوا است!
MS
یکی از موضوعات اصلی تمام علوم انسانی، روش انگیزهمند شدن انسانهاست. تقوا مدل خاصی از انگیزهمند شدن را به ما معرفی میکند که در آن تشویق و تنبیه فوری و آنی کمتر به چشم میخورد.
یکچهارم آیات قرآن دربارهٔ معاد است. فلسفهٔ همهٔ آیات معاد این است که «ای انسان! با نتایج فوری انگیزهمند نشو» وگرنه برای خدا سخت نبود که جهنم و بهشت را در جلوی چشمان ما حاضر کند؛ آنگاه همه اطاعت میکردند و از هیچکس گناهی سر نمیزد. اما این کار را نکرد. شاید بعضی بگویند: «خدایا! وقتی بهشت و جهنم را عقب میاندازی، ما عبادت نمیکنیم.» خدا میفرماید: «عیبی ندارد، آدمیت تو برایم مهمتر از عبادت توست!»
MS
تقوا بیش از آنکه «نتیجهمحور» باشد «فرآیندمحور» است. یعنی در روش تقوا، فقط انجام کارِ خوب ملاک نیست، بلکه مهم آن است که انسان با چه انگیزهای، کار خوب را انجام داده است و با چه روشی خودش را برای انجام کارِ خوب، انگیزهمند کرده است.
MS
فسادخیزترین مدارس مدارسی هستند که ایمان داشتن را به دانش آموزان آموزش میدهند، ولی تقوای قبل از ایمان (خودکنترلی) را آموزش نمیدهند! این مدارس انسانهایی تربیت میکنند که بعداً یا دین را تحریف میکنند، یا علیه دین قیام میکنند و قیامشان هم مؤثر است و مردم نیز این دین تحریفشده را از آنها میپذیرند! چون قبلاً در مدارسی مذهبی درس خواندهاند و به همین دلیل اطلاعات دینی آنها بالا است ولی تقوایشان صفر است.
کاربر ۱۰۱۶۷۶۸
فسادخیزترین مدارس مدارسی هستند که ایمان داشتن را به دانش آموزان آموزش میدهند، ولی تقوای قبل از ایمان (خودکنترلی) را آموزش نمیدهند! این مدارس انسانهایی تربیت میکنند که بعداً یا دین را تحریف میکنند، یا علیه دین قیام میکنند و قیامشان هم مؤثر است و مردم نیز این دین تحریفشده را از آنها میپذیرند! چون قبلاً در مدارسی مذهبی درس خواندهاند و به همین دلیل اطلاعات دینی آنها بالا است ولی تقوایشان صفر است.
ما اگر از ابتدا تقوای عمومی، یعنی تقوای قبل از دین را به فرزندانمان آموزش دهیم، دیگر نیازی به این حجم فراوان از تبلیغات دینی نداریم. اگر تقوای قبل از دینداری را آموزش دهیم تبلیغات دینی آسانتر هم میشود؛
f_altaha
. قرآن بسیار میگوید مواظب باش تا در مسابقه برنده شوی! مواظب باش کسی از تو پیشی نگیرد: «سابِقُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ؛ از یکدیگر سبقت بگیرید در رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که به وسعت آسمان و زمین است» (حدید/۲۱) و این بسیار دلنشینتر است تا اینکه بگوید مواظب باش که نابود نشوی و آتش جهنم تو را نسوزاند! اما متأسفانه آنچه بیش از همه از مفهوم تقوا استفاده میشود مفهوم حداقلی آن یعنی ترک گناه است و در بین مردم هم همین معنا جا افتاده است.
f_altaha
امتیاز مفهوم تقوا از اطاعت خدا در مقام عمل این است که مفهوم تقوا علاوه بر صحت عمل، بر صحیح بودن نیت و انگیزهٔ انجام طاعت و دینداری نیز دلالت میکند. به همین دلیل هم تا این اندازه در قرآن و روایات به آن تأکید شده است و ملاک عاقبتبهخیری و قبولی اعمال قرار گرفته است.
satisfaction
میشود: «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکم؛ گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست» (حجرات/۱۳)
قاسم سلیمانی
قرآن کریم نیز ملاک اساسی ارزشها را تقوا معرفی میکند. اینکه میفرماید: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین؛ خداوند فقط از متقین قبول میکند.» (مائده/۲۷) یعنی تنها عاملی که باعث قبولی اعمال انسانها میشود تقوای آنهاست.
قاسم سلیمانی
شخصی به امام کاظم (ع) گفت: گاهی از یکی از برادرانم خبری به من میرسد که خوشایند نیست، اما وقتی از خودش میپرسم آن را انکار میکند، در حالی که عدهای از انسانهای موثق این خبر را برای من آوردهاند. حضرت به او فرمودند: گوش و چشمت را در مورد چیزی که علیه برادرت است تکذیب کن! حتی اگر ۵۰ نفر برایت قسم خوردند که کسی کاری را کرده است، برادرت را تصدیق کن و حرف آنها را نپذیر و از او خبری را پخش نکن که شأن او را پایین بیاورد و آبرویش را بریزد!
جواد
در مدیریت با تنبیه و تشویق فوری نمیتوان توقع داشت انسانها رشد کنند. در چنین فضای نظارتی شدیدی امکان خدمت حداکثری و به حداقل رسیدن فساد نیز از بین میرود؛ چون قانون بهگونهای وضع شده است که نشان میدهد نگاه مسئول به مجموعهٔ زیردستش، نگاهی از سر بیاعتمادی است. یعنی در این سیستم اصل بر آن است که افراد «متهم» و غیر قابل اعتماد هستند.
جواد
ما در مدارسمان بیش از اینکه بر ایمان و عقاید فرزندانمان تأکید بورزیم، لازم است بر تقوای عمومی آنها سرمایهگذاری کنیم. تقوای عمومی یعنی همان قدرت خودکنترلی که منوط به ایمان و دینداری هم نیست. در بسیاری از مدارس، دانشآموزان را با تقوا بار نمیآورند؛ بلکه به دنبال این هستند که آنها را قانونمند یا حتی اخلاقی تربیت کنند. ولی دریغ از اینکه به فکر تقوای عمومی دانشآموزان باشند. آنگاه میبینید این اخلاق و آن قانونمداری بهراحتی و با کمترین بهانه از دست میرود! چرا؟ چون ضامن آن اخلاق و قانونمداری تقواست که بر آن تأکید نشده است.
جواد
حجم
۱۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان