بریدههایی از کتاب اسیر سرنوشت
۳٫۸
(۵۷)
گاهی زندگی سد راه آدم میشود.
زندگی راه آدمی را سد میکند.
اما زندگی به این دلیل جلوی تو را سد نمیکند که میخواهد پا پس بکشی و خودش عنان را به دست بگیرد.
اما زندگی به این دلیل جلوی تو را سد نمیکند که میخواهد همه چیز را تسلیم کنی و تحت تأثیرش باشی.
زندگی از تو میخواهد با او سرشاخ شوی.
یاد بگیری چگونه زندگی را از آنِ خودت کنی.
زندگی از تو میخواهد که تبری به دست گیری و به جان هیزم بیفتی.
زندگی از تو میخواهد که پتکی به دست گیری و به جان بتن بیفتی.
زندگی از تو میخواهد که مشعلی به دست گیری و فلز و فولاد را سوراخ کنی تا اینکه بتوانی به آن دست بیندازی و آن را محکم بچسبی.
غزل
اما درک کردن حالتی است که همیشه شرایط را آسانتر نمیکند.
غزل
به تمام خانههایی که در سرتاسر خیابان بود نگاهی انداختم. خانهها آنقدر شبیه هم بودند که بیاختیار سعی کردم تصور کنم چه آدمهای جورواجوری داخلشان زندگی میکنند. از خودم پرسیدم که آیا هیچ کدامشان رازی را از هم پنهان کردهاند یا نه؟ آیا هیچ کدام از این آدمها دارند به کسی دل میبندند یا از کسی دل بریدهاند یا نه؟ آیا شادند؟ ناراحتاند؟ از چیزی ترس دارند؟ بیپول هستند؟ تنها هستند؟ آیا قدر چیزی را که دارند میدانند؟ آیا گاس و اریکا قدر سلامتیشان را میدانند؟ آیا اسکات قدر درآمد اضافیای که از بابت اجارهها دارد را میداند؟ چون ذره ذرهٔ آن گذراست. هیچ چیز همیشگی نیست. تنها چیزی که میان همهٔ ما مشترک است همان امر گریزناپذیر است. سرانجام همهٔ ما خواهیم مرد.
زی زی
«اولین سؤال اینه که طرف همیشه با احترام باهات رفتار میکنه؟ سؤال دوم اینه که بیست سال دیگه این آدم همونی هست که امروز هست، هنوزم دلت میخواد با طرف ازدواج کنی؟ سؤال آخر هم اینه که آیا طرف تو رو تشویق میکنه که انسان بهتری باشی؟ یه نفر رو پیدا کن که بتونی به هر سه تا سؤال جواب مثبت بدی، اون موقع است که آدم مناسب رو پیدا کردی.»
mohiii ftt
«همیشه یادت باشد که هیچ چیز مثل عشقی که اجازه میدهد اسم مان را با هم سهیم شویم، ارزش سهیم شدن را ندارد.»
یك رهگذر
وقتی یکی از نزدیکان آدم میمیرد، یادش دردناک است.
یك رهگذر
«لیک، دنبال کشف چیزهای جدید باش. چیزهای جدید وجود دارن که کشفشون کنی.»
یك رهگذر
عجیب است که دوست صمیمی آدم یک دوست صمیمیتری داشته باشد.
یك رهگذر
وقتی کسی عزیزی را از دست میدهد پنج مرحله سوگ را پشت سر میگذارد: انکار، خشم، چانه زنی، افسردگی، پذیرش.
یك رهگذر
درک کردن حالتی است که همیشه شرایط را آسانتر نمیکند.
یك رهگذر
در نه سالگی صمیمیترین دوست آدم معمولا خیالی و رؤیایی است.
یك رهگذر
«همیشه یادت باشد که هیچ چیز مثل عشقی که اجازه میدهد اسم مان را با هم سهیم شویم، ارزش سهیم شدن را ندارد.»
maedeh
«دلم دوستانی میخواهد،
که بگذارند تنهای تنها باشم،
آنگاه که تنهایی تنها چیزی است که میخواهم.»
فاطمه
«فردا چه اهمیتی دارد؟
فردا چه چیز بیشتر از روزهای دگر دارد؟»
برادران آوِت، نابود شده
نیومون
- همه چیز را زیر سؤال ببرید. عشقتان، مذهبتان، امیالتان. اگر سؤالی در ذهن نداشته باشید، هیچوقت به جوابی هم نخواهید رسید.
olivereader
«من قلبم رو به تو بدهکارم.»
olivereader
بدون شک لحظاتی وجود دارد که احساساتی میشویم، اما جوری نیست که نتوانیم بر آن غلبه کنیم
olivereader
چیزی که تو فکر میکنی نقطه ضعفته، درست همون چیزیه که دارم به خاطرش عاشقت میشم.»
olivereader
از خیر عشق میگذرم. ارزشش را ندارد.
olivereader
«من از دوست داشتن بیزارم،
و چه وحشتناک مرا به خود دچار کرده،
و هرروز دریغ از دیروز.»
olivereader
حجم
۲۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
حجم
۲۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان