بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بافته | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بافته

بریده‌هایی از کتاب بافته

انتشارات:نشر نیماژ
امتیاز:
۴.۲از ۲۲۹ رأی
۴٫۲
(۲۲۹)
یک پدر هرگز نمی‌میرد، یک پدر جاودانه است، صخره است، یک ستون است،
FMG
چیزی که او را می‌کشد، رها شدن از جانب کسانی است که آن‌ها را همراه خودش می‌دانست
Hoda
همان لحظه که قبول نکرد تا مبارزه کند، از دوست داشتن او دست کشید. به خودش گفت: «عشق فرّار است، همان‌طور که می‌آید، می‌رود، گاهی در یک چشم برهم زدن.»
Hoda
گاهی سارا نگران می‌شود: با این احساسات شدید چه کار خواهد کرد؟ احساساتی که او را هم در معرض بزرگ‌ترین شادی‌ها قرار می‌دهد و هم بزرگ‌ترین عذاب‌ها. بارها دلش می‌خواست به او بگوید: از خودت محافظت کن، پوست‌کلفت باش، دنیا بی‌رحم است، زندگی خشن است، اجازه نده تحت‌تأثیر قرار بگیری، آسیب ببینی، مثل دیگران خودخواه، بی‌احساس و خونسرد باش. مثل من باش.
Hoda
چند وقت است که مادرش دیگر دخترش را نمی‌شناسد. او که قبلاً آن‌قدر عاقل، متین و مطیع بود، به‌طرز حیرت‌انگیزی یک‌دنده شده است
Zahra Sayerii
بابا پاسخ می‌دهد اجازه نده هیچ‌کس تو را از راهت برگرداند. باید ایمانت را حفظ کنی. تو آدم با اراده‌ای هستی. من قدرت و توانایی‌های تو را باور دارم. باید پشتکار داشته باشی. زندگی چیزهای بزرگی برای تو در نظر گرفته است.
Zahra Sayerii
می‌گفت در مبارزه برای بهبودی، نباید احترام به خودمان را فراموش کنیم. و بعد با حالتی عاقلانه این‌طور نتیجه‌گیری کرده بود که تصویری که آینه از شما نشان می‌دهد، باید دوست و رفیق شما باشد نه دشمن‌تان.
hamtaf
در هر شرایطی، او خنثی باقی می‌ماند، و به آن‌چه در دنیا اتفاق می‌افتد، بی‌تفاوت است، در یک کلمه: نوجوان است.
hamtaf
در خانوادهٔ لانفردی هیچ‌کس وکیل نیست. همه کارگرند، بااین‌حال جولیا خیلی خوشش می‌آید که با دلایلی محکم دفاع کند، زنی قدرتمند و متشخص باشد
hamtaf
ساکنان شهرها عادت دارند، خودشان را در کنار ریل‌های راه‌آهن تخلیه کنند. اسمیتا این بو را به‌خوبی می‌شناسد، همه‌جا به همین شکل است، مرزی ندارد، ربطی به طبقهٔ اجتماعی، کاست یا ثروت ندارد.
hamtaf
اسمیتا با خودش می‌گوید، سفر در هند، چه حماقتی، انگار مردم تمام دنیا هستند که این‌جا سفر می‌کنند، تلنبار شده روی هم، در حالت خفگی، خسته، در این واگن درجه‌آخر. همه‌جا خانواده‌ها، بچه‌ها، سالخوردگان یا روی زمین نشسته‌اند و یا ایستاده‌اند، آن‌قدر به‌هم فشرده‌اند که نمی‌توانند تکان بخورند.
hamtaf
به خودش گفت: «عشق فرّار است، همان‌طور که می‌آید، می‌رود، گاهی در یک چشم برهم زدن.»
hamtaf
گاهی زندگی تاریک‌ترین لحظات و روشن‌ترین لحظات را در کنار هم قرار می‌دهد. هم‌زمان هم چیزی به آدم می‌دهد و هم چیزی از او می‌گیرد.
hamtaf
علامت گویای این برابری این است که اسامی سیک‌ها مختلط است و فرقی ندارد که برای یک مرد استفاده شود یا یک زن. تنها اسم دوم است که آن‌ها را ازهم متمایز می‌کند. Singh برای آقایان که به معنی «شیر» است و Kaur برای خانم‌ها، که «شاهزاده» ترجمه می‌شود.
hamtaf
سیک‌ها معتقدند که تمام ادیان می‌توانند به خدا منتهی شوند و از این‌رو، همه شایسته و قابل احترام‌اند.
hamtaf
او دلسوزی، ترحم و همدردی دیگران را نمی‌خواهد. بی‌شک بیمار است اما این دلیل نمی‌شود که زندگی‌اش تغییر کند.
hamtaf
این‌جا مردها وراج هستند و خوش‌شان می‌آید درمورد خودشان حرف بزنند. نقش زنان این است که به حرف‌های آن‌ها گوش کنند. همان‌طور که مادرش برایش توضیح داده، باید اجازه داد که مرد بدرخشد
hamtaf
«بعد از چهل‌سالگی هیچ‌کس دیگر جوان نیست.»، این جملهٔ کوکو شنل به‌خاطرش می‌آید که آن را در یک مجله خوانده بود و بلافاصله مجله را بسته بود. فرصت نکرده بود بقیهٔ جمله را بخواند: «اما در هر سنی می‌توانیم محکم و قوی باشیم.»
hamtaf
بهتر است آدم دروغ بگوید، از خودش دلیلی دربیاورد، شاخ و برگ بدهد، هر چیزی، تا این‌که اعتراف کند که بچه دارد، به عبارت دیگر: غل و زنجیر، پیوند، محدودیت. بچه‌ها ترمزی بر سر راه مسئولیت و پیشرفت کاری بودند.
hamtaf
او اغلب اولین کسی است که می‌آید و آخرین نفری که می‌رود. با این هزینه است که یک حرفه ساخته می‌شود
hamtaf

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۷۰%
تومان