بریده‌هایی از کتاب خودانضباطی در ده روز

ذهن ناخودآگاهت شواهد را نمی‌سنجد و ادعایت را ارزیابی نمی‌کند. فقط آنچه را می‌گویی به‌راحتی باور می‌کند.

وقتی به خطر کردن به‌عنوان تهدید خطرناکی برای امنیت خود نگاه می‌کنیم به جای اینکه آن را فرصتی برای رشد بدانیم، زندگی‌مان دچار خلأ می‌شود. تنها تفاوت بین خلأ و سنگ قبر در اندازه این دو هست.

هاید می‌داند به‌محض اینکه خودانضباطی را یاد گرفتید، خودتان رئیس خودتان می‌شوید و این مانعی برای حکمرانی هاید خواهد بود. شما دیگر بنده ویژگی خود مغلوب‌شونده‌ای که شما را از تغییر آرزوها و آمالتان به عملکرد و دستاورد دور می‌کند، نیستید. خاطرتان جمع باشد که هاید به‌طور بچه‌گانه‌ای از همکاری با شما مخالفت می‌کند. پس، بهترین خط‌مشی برای شما این است که خودتان را با تدابیر او آشنا کنید.

با انجام کارها به ترتیب صحیح، خودانضباطی را برای خود بسیار آسان می‌کنید.

گفتگوی درونی همیشه در جریان است، حتی مواقعی که شما در خودآگاهتان آن را نمی‌شنوید.

زمانی‌که می‌گویید «من باید.....» و «من مجبورم.....» دارید این پیام را به ذهن ناخودآگاهتان می‌دهید که هیچ کنترلی بر رفتارتان ندارید و کسی یا چیزی از بیرون فرمان را به دست گرفته است. این روش، شما را مشتاقانه به سمت هدف سوق نمی‌دهد. بنابراین، همیشه بگویید «من انتخاب می‌کنم...»، که البته واقعاً هم همینطور است و شما معمولاً حق انتخاب دارید.

نگرشتان را خودتان کنترل می‌کنید. اینکه نگرش شما علیه‌تان یا در کنارتان قدم بردارد، انتخاب خودتان است. باور کنید.

در بسیاری از فرصت‌ها که تلاش ما را می‌طلبد، متأسفانه خجالت می‌کشیم نگاه کنیم یا بپریم

در بسیاری از فرصت‌ها که تلاش ما را می‌طلبد، متأسفانه خجالت می‌کشیم نگاه کنیم یا بپریم

در حقیقت در میان تلاش‌های شما در بهبود خودانضباطی، در اصل شما بدترین دشمن خودتان هستید

شکست یک سنگ زیر پاست نه یک سنگ قبر.

فرایند خودانضباطی در چهار مرحله اتفاق می‌افتد: ۱. تصمیم‌گیری ۲. آمادگی ۳. عمل

عملکرد مثبت شما را به اندازه کافی تقویت نمی‌کند تا باز هم آن کار را انجام دهید. به همین خاطر، شما به یک انگیزه روحی روانی نیاز دارید که فقط پاداش قابل لمس آن را تأمین می‌کند. خودانضباطی موفق نیاز به این دارد که شما یاد بگیرید به‌طور منظم و اصولی از مزایای پاداش‌ها استفاده کنید.

چون یک سفر طولانی در پیش داریم. خوش‌شانسی زمانی اتفاق می‌افتد که تلاش با فرصت‌ها، ملاقات کند.

ارتباط دادن شکست با عزت نفس چه کار احمقانه‌ای است.

دوباره تکرار می‌کنم خودانضباطی مثل یک ماهیچه است که برای قوی شدن و در دسترس بودن زمانی که به آن نیاز داریم،

آیا شما هم فکر می‌کنید عوامل زیر موجب مشکل ضعف خودانضباطی می‌شوند؟ - کمبود مهارت‌های مدیریت زمان - کمبود مهارت‌های سازمان‌دهی - بی‌هدفی - نداشتن اهداف منسجم - نداشتن انگیزه - تردید - تمایل به مسامحه‌کاری - تنبلی

پنج زهر مورد علاقه آقای هاید: ۱. بدبینی ۲. منفی‌گرایی ۳. یأس و ناامیدی ۴. فرار کردن ۵. به تأخیر انداختن

هیچ چیز در جهان نمی‌تواند جایگزین پشتکار شود حتی استعداد! هیچ چیز شایع‌تر از استعدادهای نشکفته نیست. تحصیلات به‌تنهایی نمی‌تواند استعداد را شکوفا کند. جهان پر از تحصیل‌کرده‌های شکست‌خورده است. پشتکار تنها ابزار پیروزی و موفقیت است. «کالوین کولیج»

میان تلاش‌های شما در بهبود خودانضباطی، در اصل شما بدترین دشمن خودتان هستید.