بریده‌هایی از کتاب خودانضباطی در ده روز

پنج زهر مورد علاقه آقای هاید: ۱. بدبینی ۲. منفی‌گرایی ۳. یأس و ناامیدی ۴. فرار کردن ۵. به تأخیر انداختن

بخش بعد پنج تکنیک مورد علاقه هاید برای مسموم کردن افکارتان را توضیح می‌دهد. با اینکه همه این سم‌ها ویژگی‌های مشترکی دارند، اما از هر کدام به‌طور جداگانه آگاه خواهید شد. به این ترتیب کمتر از آن‌ها آسیب می‌بینید.

همان‌گونه که در ابتدا گفتیم، بخشی از وجودمان که خودانضباطی را دوست ندارد، هاید می‌نامیم. هاید نه تنها تمام ضعف‌ها، ترس‌ها و ناامنی‌های شما را می‌داند، بلکه می‌داند چطور از آن‌ها علیه‌تان استفاده کند. این بچه شیطان و شر درونتان مدام برنامه‌ریزی می‌کند و از هر حقه‌ای که بلد است استفاده می‌کند تا شما را از انجام اصول این کتاب باز دارد. چرا؟

ما همگی یک هاید در وجودمان داریم که همان بخش عصیان‌گر، بی‌هدف و راحت‌طلب شخصیت ماست. این بخشی از انسان بودن است. بنابراین، این جمله را یک هشدار قلمداد کنید. اجازه ندهید هاید مانع تلاش‌هایتان شود.

ما همگی یک هاید در وجودمان داریم که همان بخش عصیان‌گر، بی‌هدف و راحت‌طلب شخصیت ماست. این بخشی از انسان بودن است. بنابراین، این جمله را یک هشدار قلمداد کنید. اجازه ندهید هاید مانع تلاش‌هایتان شود.

پس برای حذف تأثیر منفی هاید، باید تصاویر ذهنی مخرب هاید را با تصاویر ذهنی مثبت و حمایت‌گر جایگزین کنید.

تا زمانی‌که از ترس‌های ناخودآگاهتان، آگاه نشده‌اید و آن‌ها را به‌عنوان بخشی از ویژگی انسانی‌تان قبول نکرده‌اید، هیچ‌گاه نمی‌توانید فرآیند خودانضباطی منسجمی را آغاز کنید.

گاهی آرزوهایمان تلاش می‌کنند ما را در یک مسیر خاص قرار دهند، ولی ترس‌هایمان به ما اجازه دنبال کردن آن مسیر را نمی‌دهند.

وقتی ذهن ناخودآگاهتان اولویت‌هایتان را با انرژی مثبت و با قدرت می‌شنود، قدرت شما را حس می‌کند. سپس از این قدرت برای به راه انداختن نیروهای درونی‌تان استفاده می‌کند تا به اهدافتان برسید. به زبان دیگر، کلمات معجزه می‌کنند.

زمانی‌که هاید دارد شما را از خودانضباطی دور می‌کند از خودتان بپرسید «من دارم دقیقاً به خودم چه می‌گویم که مانع من برای انجام این قدم است؟»

وقتی آگاهانه دو جنبه هدفتان یعنی به‌دست آوردن و از دست دادن را کشف می‌کنید و برای‌تان واضح می‌شوند، آنگاه می‌توانید از یک موضع مشخص با هاید مقابله کنید. اگر روی هر دو جنبه تمرکز نداشته باشید، مثل این می‌ماند که دائم در حال کشیدن یک بلوک سنگین نامرئی هستید.

معمولاً شروع هر کاری مشکل‌ترین بخش آن است.

به یاد داشته باشید نگرشتان را خودتان کنترل می‌کنید. اینکه نگرش شما علیه‌تان یا در کنارتان قدم بردارد، انتخاب خودتان است. باور کنید.

باور کنید همان اندازه که چیزهای خوب در جهان وجود دارند، چیزهای بد نیز وجود دارند. این شما هستید که تصمیم می‌گیرید روی چه مسائلی تمرکز کنید.

باور کنید رفتار و طرز برخورد شما، بدون در نظر گرفتن اینکه اکنون چه شغلی دارید، موفقیت‌تان را می‌سازد.

ذهن ناخودآگاهت شواهد را نمی‌سنجد و ادعایت را ارزیابی نمی‌کند. فقط آنچه را می‌گویی به‌راحتی باور می‌کند.

نکته مهم: تکرار، کلید موفقیت است. هر چه بیشتر پیامتان را تکرار کنید، ذهن ناخودآگاهتان سرسختانه‌تر در جهت آرزوهایتان کار می‌کند.

ذهن ناخودآگاه فقط زمان حال را درک می‌کند.

سعی نکنید این بخش از وجودتان را از بین ببرید. فایده‌ای ندارد. در نهایت خود را در حال جنگ و جدال با خودتان می‌یابید. علاوه بر آن، جنبه هاید شخصیت شما، منبع خوشی، لذت و خلاقیت نیز هست.

به خاطر کمبودهایتان سوگواری نکنید