بریدههایی از کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
۳٫۸
(۵۷۶)
«ما اینجا نیستیم که درد خود را برطرف کنیم، بلکه اینجاییم که بر آن مرهم بگذاریم.»
mina
به خاطر داشته باشید که اضطراب پاسخ دستگاه عصبی با محوریت مغز به خطری است که درحالِ تصور آن هستیم. اضطراب منطقی نیست، بلکه واقعهای زیستشناختی است.
فاطمه
شجاعت یعنی ایستادن در لبهٔ پرتگاهی که در زندگیِ شخصی ایجاد شده و رو برنگرداندن از آن، پنهاننکردن ناراحتیِ خود زیر ماسک کوچک «مثبت فکر کن». شجاعت یعنی بگذاریم درد آزاد باشد و تمام فضای موردنیازش را اشغال کند.
mim_ti
هرکدام تجربهٔ دیگریمان را انسانی میکنیم
صرفاً با گوشدادن.
k.t
بعضی چیزها را نمیتوان درمان کرد؛ فقط باید آنها را به دوش کشید.
فی. ا
اضطراب دارویی اعتیادآور است و با فهمیدن اینکه وقایع بد واقعاً اتفاق میافتند و هیچ کاری از دست شما برنمیآید، قدرتمندتر میشود.
Par.ya
سوگ هیچ ایرادی ندارد. سوگ امتداد طبیعیِ عشق است،
مرمری
«سوگ هیچوقت واقعاً تمام نمیشود. سوگ چیزی است که به روشهای مختلف آن را بر دوش میکشیم.»
fati.rshd
حقیقت را بگویید: «این وضعیت دردناک است. من دوستت دارم. من اینجا هستم.»
fati.rshd
سوگ هیچ ایرادی ندارد. سوگ امتداد طبیعیِ عشق است، پاسخی سالم و عاقلانه به فقدان. اینکه سوگ حس بدی به همراه دارد باعث نمیشود بد باشد. اینکه شما احساس میکنید دیوانه شدهاید دلیل نمیشود دیوانه باشید.
سوگ بخشی از عشق است، عشق به زندگی، عشق به خود، عشق به دیگران. آنچه شما زندگی میدانید، هرقدر دردناک باشد، اسمش عشق است. و عشق واقعاً دشوار است. گاهی حتی عذابآور است.
الی
عشق گاهی بیرحم میشود و از شما بیشتر از آنچه میتوانید ببخشید میخواهد.
chafdich
مقایسهٔ یک سوگ با سوگی دیگر تقریباً همیشه نتیجهٔ عکس میدهد. تجربهای از فقدان هممعنی با فقدانی دیگری نیست. فقدان، درست مثل عشق، منفرد است.
آترین🍃
«نمیخواهم خودم را بکشم، اما میتوانم بگویم که اگر یک پیانو درحالِ سقوط از سقفِ این ساختمان بود و من درحال ردشدن بودم، فرار نمیکردم.»
mhrnaz
«باید کسانی باشند که بتوانیم در میانشان بنشینیم و اشک بریزیم و همچنان دلاور محسوب بشویم.»
mhrnaz
«آرامش حقیقی در این است که به دردهای همدیگر وارد شویم و خودمان را درون آنها بشناسیم.»
luna
وقتی از آنچه هستید خرسند و راضیاید، هیچ تسلیِ خاطری در «تبدیلشدن به شخصی بهتر» وجود ندارد.
■delibal■
نویسندهها دو بار زندگی میکنند: یک بار وقتی واقعاً اتفاق میافتد و یک بار وقتی آن را بر صفحه قرار میدهند.
Dr.matin
خیلی خوب میشد اگر آدم میتوانست بدون صحبتکردن واقعیت فقدان را به دیگران منتقل کند. که مردم فقط سی ثانیه، باری را که شما هر ثانیه از روز بر دوش میکشید حس کنند. باعث میشد سوءتفاهمهای زیادی رفع شود. باعث میشد این حجم از «کمکِ» بیفایده قبلاز اینکه به گوش شما برسد متوقف شود. اما ما چنین گزینهای نداریم. کلمه داریم و توصیف و تلاشهای بیپایان برای اینکه درک شویم و درک کنیم.
Fahim
همهٔ ما وقتی ناراحتیم نیازمند محبت و حمایتیم و میخواهیم به کسانیکه دوستشان داریم کمک کنیم. مشکل اینجاست که برای انجامدادنِ این کار، روش اشتباه را آموختهایم.
در فرهنگ ما (= فرهنگ آمریکایی)، سوگ نوعی از بدبختی است؛ احساسات وحشتناک و آشفتهای که باید در اسرعِ وقت مرتب شده و پشت سر گذاشته شود. درنتیجه، ما اعتقاداتی منسوخ و قدیمی داریم دربارهٔ اینکه غمزدگی چقدر باید طول بکشد و باید به چه شکل باشد و آن را چیزی میدانیم که باید بر آن غلبه کرد و درستش کرد، نه چیزی که باید بر آن مرهم گذاشت و از آن حمایت کرد. حتی پزشکانمان اینطور آموزش دیدهاند که سوگ را اختلال بدانند، نه واکنشی طبیعی به فقدانی بزرگ. وقتی متخصصان ما چگونگیِ برخورد با سوگ را نمیدانند، از بقیه بهسختی میتوان انتظار داشت
زینب دهقانی
همهٔ ما، در این تنها نوبتِ زندگیمان، آمدهایم برای عشقورزیدن و ازدستدادن. هیچکس نمیداند چرا، اما همین است که هست.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
حجم
۳۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۳۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان