بریدههایی از کتاب سه شنبه ها با موری
۴٫۲
(۴۳۱)
یک معلم در جاودانگی تو اثر میگذارد؛ و هرگز نمیتوانی بگویی که این تاثیر چه وقت پایان میپذیرد.
هنری آدامز
B.A.H.A.R
اگر قرار باشد کاری کنی که دیگران به تو اعتماد کنند، باید احساس کنی که تو هم میتوانی به آنها اعتماد کنی، حتی وقتی در تاریکی هستی، حتی وقتی سقوط میکنی.
B.A.H.A.R
من از سکوت ناراحت نمیشوم. با وجود همهٔ حرفهایی که با دوستانم میزنم، هنوز نمیتوانم به راحتی در حضور دیگران دربارهٔ احساساتم حرف بزنم؛ به خصوص در برابر همکلاسیهایم. اگر جو کلاس اجازه میداد و سکوت لازم بود، میتوانم ساعتها در سکوت بنشینم و حرفی نزنم.
B.A.H.A.R
خودتان را وقف دنیای اطرافتان کنید و چیزهایی خلق کنید که به زندگی شما معنا و مفهوم ببخشد.»
B.A.H.A.R
«خیلیها زندگی بیمعنای دارند. به نظر نیمه خواب میرسند، حتی وقتی کاری را میکنند که به نظرشان مهم است. به این دلیل که آنها دنبال چیزهای اشتباهی هستند.
B.A.H.A.R
را اینگونه در ذهن خود به تصویر میکشیدم که در خانهاش کنار درخت افرای ژاپنی، روی کفپوش چوبی اتاق، نفسهایش را شمارش میکرد و لحظات عمرش را در کنار عزیزانش سپری میکرد و من که وقتم را صرف انجام کارهایی میکردم که شخصاً برایم بیمفهوم بود
B.A.H.A.R
«کسی رو پیدا کردی که حرف دلت رو باهاش بزنی؟ آیا حاضری بدون هیچ توقعی به جامعهات خدمت کنی؟ آیا با خودت در صلح و آرامش هستی؟ آیا میتونی تا اونجا که میتونی همون کسی باشی که باید باشی؟»
B.A.H.A.R
فرهنگ ما به گونهای نیست که در مردم احساس خوشبختی ایجاد کند. فرهنگ ما درسهای غلط به ما میدهد. باید اونقدر قوی باشی و جسارت داشته باشی که اگر این فرهنگ را نمیپسندی ازش حمایت نکنی و خودت فرهنگی جدید بسازی. اغلب مردم این کار رو انجام نمیدهند
می نی لی
میخواهم حرف میزنم.
«آیا تا به حال برایت از کشمکش دو قطب متضاد حرف زدهام؟»
- «کشمکش دو قطب متضاد؟»
- «زندگی مجموعهای از کشمکشهای متضاد است. گاهی وقتها دلت میخواد کاری بکنی، اما مجبوری کار دیگری انجام بدی. از چیزی ناراحتی اما میدونی که نباید باشی، یه وقتهایی فقط به فکر منافع خودت هستی، درحالیکه میدونی نباید باشی. کشمکشهای متضاد مثل کشیدن یک استیک میمونه. همهٔ ما جایی در این میان زندگی میکنیم.»
B.A.H.A.R
«کسی رو پیدا کردی که حرف دلت رو باهاش بزنی؟ آیا حاضری بدون هیچ توقعی به جامعهات خدمت کنی؟ آیا با خودت در صلح و آرامش هستی؟ آیا میتونی تا اونجا که میتونی همون کسی باشی که باید باشی؟»
B.A.H.A.R
میگویند در یکی از سالهای جنگ ویتنام، موری به همهٔ دانشجویان پسرش نمرهٔ «الف» داد تا همه از معافیت دانشجویی برخوردار باشند.
B.A.H.A.R
دنبال هویتم میگردم، و این هویت را در رفتارهای خشن میبینم. اما آرامش موری است که مرا به خود جلب میکند، چرا که به چشم بچهها به من نگاه نمیکند. سعی میکند با من مثل آدمهای بزرگتر از خودم رفتار کند، برای همین کنار او احساس راحتی میکنم.
B.A.H.A.R
وقتی یکی از همکارانش در دانشگاه بر اثر ایست قلبی جانش را از دست داد، در مراسم خاکسپاریاش شرکت کرد و با ناراحتی به خانه برگشت.
گفت: «عجب! وقتمون به هدر رفت. این همه مردم دربارهاش حرفهای قشنگ زدند، اما او هیچکدومش رو نشنید.»
B.A.H.A.R
موری تصمیم گرفته بود ثابت کند که مردن به معنی بیفایده شدن نیست.
B.A.H.A.R
از این صحبت میکردند که چگونه انسانها بیآنکه درک درستی از مرگ داشته باشند، از آن میترسند.
B.A.H.A.R
«یاد بگیرید خود و دیگران را ببخشید.»
MariKa
«بپذیرید که گذشته هرچه بوده گذشته، بدون آنکه آن را انکار کنید»
MariKa
«تنها دیگران نیستند که باید اونها رو ببخشم میچ، باید خودمون رو هم مورد بخشش قرار دهیم.»
Ehsan
زمانی که کسانی که دوستت دارند حرف میزنند، به آنها گوش بده، فکر کن این آخرین باری است که با آنها حرف میزنی.
MHMAB9776
بعضی اوقات که کسی را از دست میدهی، تا حدی که میتوانی متوسل به رسم و عادت میشوی.
MHMAB9776
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۵۰%
تومان