بریدههایی از کتاب سه شنبه ها با موری
۴٫۲
(۴۳۱)
برای اینکه به زندگی خود معنا ببخشید باید دیگران را عاشقانه دوست بدارید، خودتان را وقف دنیای اطرافتان کنید و چیزهایی خلق کنید که به زندگی شما معنا و مفهوم ببخشد.»
رمیصاء
او پیلهای از جنس فعالیتهای انسانی، گفتگو، تبادل نظر و محبت به دور خود تنیده بود.
رمیصاء
استاد پیر من از اینکه همهچیز برایش مثل همیشه عادی بود مبهوت شده بود. آیا وقت آن نرسیده بود که دنیا متوقف شود؟ مگر مردم نمیدانند که چه بلایی سر من آمده است؟
اما دنیا متوقف نمیشد، کوچکترین توجهی هم به او نداشت. و همانطور که موری با بیحالی در اتومبیل را به سمت خود میکشید، احساس کرد که انگار به داخل چالهای افتاده است.
رمیصاء
فرهنگ ما به گونهای نیست که در مردم احساس خوشبختی ایجاد کند. فرهنگ ما درسهای غلط به ما میدهد. باید اونقدر قوی باشی و جسارت داشته باشی که اگر این فرهنگ را نمیپسندی ازش حمایت نکنی و خودت فرهنگی جدید بسازی. اغلب مردم این کار رو انجام نمیدهند.
Fatemah Moshref
حالا که دارم میمیرم مردم به من علاقهشون بیشتر شده
Fatemah Moshref
تصمیم گرفتم که زندگی کنم و یا دست کم سعی کنم که زندگی کنم. اونطور که دوست دارم، با افتخار، متانت، خوشاخلاقی و خویشتن داری.
Fatemah Moshref
باورش بر این بود که مرگ چیزی نیست که باعث شرم شود
Fatemah Moshref
«یاد بگیرید خود و دیگران را ببخشید.»
Fatemah Moshref
«بپذیرید که گذشته هرچه بوده گذشته، بدون آنکه آن را انکار کنید»
Fatemah Moshref
سرانجام مرگ تقدیر همه است.
Fatemah Moshref
ناگهان احساس کردم که زمان بیش از همیشه ارزشمند است و باید نهایت استفاده را از آن ببرم.
Fatemah Moshref
«میخواهی ذره ذره محو و نابود شوی یا از روزهای باقی مانده بهترین استفاده را ببری؟»
Fatemah Moshref
اگر استاد موری شوارتز در زندگی فقط یک جمله به من آموخته باشد، آن جمله این است: «در زندگی چیزی به نام خیلی دیر شده وجود ندارد.» او خودش تا لحظهٔ آخر زندگیاش مرتب در حال تغییر بود.
anahita.bdbr
فکر میکنم او از روی قصد اینگونه مرد. من باور دارم نمیخواست کسی شاهد آخرین نفسهایش باشد. نمیخواست کسی تحت تأثیر آن صحنه قرار بگیرد. من ایمان دارم که میدانست که در رختخوابش است، میدانست که کتابها، یادداشتها و گلدان کوچک بامیهاش در کنار اوست. میخواست با آرامش بمیرد و همینطور هم شد.
anahita.bdbr
موری به آرامی گفت: «با هم مهربان باشید و در برابر هم احساس مسئولیت کنید. اگه این رو رعایت کنیم، دنیا مکان بهتری برای زندگی میشود.»
نفسی کشید و جمله مشهورش را تکرار کرد: «به یکدیگر عشق بورزید یا بمیرید.»
anahita.bdbr
این نشانهٔ چیه؟ زندگی ناموفق. زندگی بدون معنی و مفهوم. چون اگه به معنی و مفهوم برسی، دیگه دلت نمیخواد که به عقب برگردی، فقط میخوای به جلو بری. میخوای بیشتر ببینی، کارهای بیشتری بکنی. نمیتونی تا شصت و پنج سالگی صبر کنی. گوش کن، چیزی هست که تو و جوانترها باید بدونید. اگر همیشه با پیر شدن درگیر باشید، همیشه ناراضی خواهید بود، چون پیر شدن اتفاقیه که در هر صورت میافتد. و میچ...»
anahita.bdbr
«وقتی مردم دربارهٔ بچهدار شدن میپرسند، هیچوقت به اونا نمیگم چه باید بکنند. به جای آن میگویم: هیچ حسی قبل از بچهدار شدن وجود نداره. بله، همینطوره، هیچ چیزی نمیتونه جای اونو بگیره. نمیشه اونو با دوست داشتن یا معشوقه داشتن تجربه کنی. اون تجربهایه که از تو یه آدم مسئول و کامل میسازه. اگر میخواهی عشق ورزیدن رو یاد بگیری، در این صورت باید بچهدار بشی.»
anahita.bdbr
موری تصمیم گرفته بود ثابت کند که مردن به معنی بیفایده شدن نیست.
anahita.bdbr
همان لحظه که از مطب پزشک بیرون آمد، درحالیکه احساس میکرد شمشیری بالای سرش گرفتهاند گفت: «میخواهی ذره ذره محو و نابود شوی یا از روزهای باقی مانده بهترین استفاده را ببری؟»
او از خودش این سوال را پرسیده بود.
نه، او محو و نابود شدن را نمیخواست، اما از مردن هم احساس شرمندگی نمیکرد، بلکه مرگ، پروژهٔ پایانی او بود.
anahita.bdbr
«دوستان من، اگه اشتباه نکرده باشم، همهٔ شما برای درس روانشناسی اجتماعی توی این کلاس جمع شدهاید. بیست ساله که این واحد رو تدریس میکنم، اما برای اولین باره که میتونم بگم برای تدریس چنین واحدی ریسک کردهام. چون من به بیماری سختی دچار شدهام که شاید عمرم کفاف نده تا آخر ترم زنده بمونم. اگه فکر میکنید براتون مشکل ایجاد میکنه، من کاملا درکتون میکنم که این واحد رو حذف کنید.»
anahita.bdbr
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۵۰%
تومان