بریدههایی از کتاب وقتی اضطراب حمله می کند
۳٫۹
(۵۳)
الگوی در معرض قرار گرفتن مبتنی براین نقطهنظر است که «اجتناب» علت اضطراب است. به عبارت دیگر، از آن جهت احساس اضطراب میکنید زیرا از آنچه میترسید، اجتناب و دوری میکنید. اگر از بلندیها بترسید، احتمالا از نردبان فاصله میگیرید، به کوه نمیروید و یا از سوار شدن در آسانسورهای شیشهای خودداری میورزید. اگر خجالتی هستید، از مردم فاصله میگیرید. براساس این نظریه، به محض اینکه این اجتناب کردن را رها کنید و با تحولی که از آن میترسید روبهرو گردید، برهراستان غلبه میکنید. مثل این میماند که به زورگوی متجاوز بگویید: «هر کاری که میتوانی بکن، من از تو واهمهای ندارم.»
sara rezaei
عملا همه میدانند که نگرانی و مشوش شدن یعنی چه، وحشت کردن و ترسیدن چه معنایی دارد. اغلب اوقات اضطراب صرفآ یک اختلال و گرفتاری است. اما در مواقعی میتواند شما را فلج کند و نمیگذارد آن کاری را که با زندگیتان میخواهید بکنید، انجام بدهی
sara rezaei
در آیین بودایی آمده است که درد و رنج ما ناشی از یک واقعیت نیست، بلکه ناشی از برداشتی است که از این حقیقت داریم. بوداییها میگویند چیزی به نام شکست یا موفقیت وجود ندارد، نقطه قوت و ضعفی در کار نیست، اینها برچسبهایی هستند که برای داوری تجارب خود از آنها استفاده میکنیم.
شهریار
وقتی مشوش هستید، همیشه علتش این است که از چیزی اجتناب میکنید که از آن میترسید. وقتی با آن غولی که از او میترسید روبهرو میشوید، هراسهایتان را مغلوب میسازید.
me
میبینید که با چهار نظریه متفاوت درباره علل اضطراب و روشهای درمان آن مواجه هستیم. کدام یک از این نظریهها درست هستند؟ براساس الگوی شناختی، باید طرز فکرتان را عوض کنید. براساس الگوی در معرض قرار گرفتن، باید به استقبال هراس بروید و از آن فرار نکنید. براساس الگوی احساس پنهان، باید احساسات خود را ابراز کنید. و بالاخره، براساس الگوی زیستشناختی، باید دارو مصرف کنید.
هر چهار نظریه طرفداران خود را دارند. به اعتقاد من، سه نظریه اول درست هستند.
me
در مواقعی من اضطراب را بیماری خوب بودن مینامم. اگر یکصد نفر انسان مشوش را به من نشان دهید، برایتان ثابت میکنم که با یکصد نفر از بهترینها و خوبترینها روبهرو بودهاید.
کاربر ۶۰۷۳۲۵۰
شناختدرمانی مبتنی براین نظریه است که هرنوعی از اندیشه یا شناختاحساسات معینی را صورت خارجی میبخشند.
کاربر ۶۰۷۳۲۵۰
در واقع، در مواقعی من اضطراب را بیماری خوب بودن مینامم. اگر یکصد نفر انسان مشوش را به من نشان دهید، برایتان ثابت میکنم که با یکصد نفر از بهترینها و خوبترینها روبهرو بودهاید.
شیرزاد
فرض الگوی احساسات پنهان براین است که «خوب بودن» علت همه اضطرابات است. در واقع، در مواقعی من اضطراب را بیماری خوب بودن مینامم. اگر یکصد نفر انسان مشوش را به من نشان دهید، برایتان ثابت میکنم که با یکصد نفر از بهترینها و خوبترینها روبهرو بودهاید.
محمد علی بخشی
دکارت، فیلسوف فرانسوی، زمانی گفت: «فکر میکنم، پس هستم.» روشها و فنون ارائه شده در این کتاب مبتنی برنقطهنظری متفاوت از سخن دکارت هستند. «فکر میکنم، پس میترسم.» به عبارت دیگر، اضطراب، ناشی از اندیشه یا شناختهای شما هستند.
محمد علی بخشی
حجم
۵٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۲۴ صفحه
حجم
۵٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۲۴ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۲۸,۰۰۰۲۰%
تومان