بریده‌هایی از کتاب مادمازل شنل

«اگر بی‌بال به دنیا آمدی، مانع رشد بال‌هایت نشو.»

به کمتر از عالی راضی نبودم

برام مهم نیست که دیگران چی بگن. آدم یه بار زندگی می‌کنه. دلم می‌خواد طبق قوانین خودم عمل کنم

حالا که خوشبختی در رسیدن به من تعلل می‌کرد، من باید با کار سخت و تلاش زیاد آن را به‌سمت خود می‌کشیدم.

لباس‌های من شهرت منحصربه‌فرد و فراگیری پیدا کرده بودند. من همیشه به مشتریانم می‌گفتم زن‌ها معتقدند شیک‌پوشی نقطهٔ مقابل فقر است، درحالی‌که شیک‌پوشی نقطهٔ مقابل عام‌بودن است.

دست بردم و یکی از پلیورهای کرم‌رنگش را که زیر انبوه لباس‌ها پنهان مانده بود، بیرون کشیدم. این همان پلیوری بود که اول‌بار وقتی آن را از انگلستان خریده بود به تن کرده بودم و جنس نرم آن بر تنم نشسته بود. با دستانی لرزان آن را به صورتم نزدیک کردم. کمی بوی او را می‌داد، بوی عرق تنش را بعد از بازی پولو و بوی افترشیو لیمویی همیشگی‌اش را. اما بیشتر، بوی مرا می‌داد. آن را در آغوش گرفتم و به تخت خزیدم و پلک‌هایم را بر هم گذاشتم. با خود گفتم این آخرین باری‌ست که به‌خاطر او گریه خواهم کرد. آخرین باری‌ست که اجازه خواهم داد او یا هر مرد دیگری مرا درمانده و پریشان‌حال کند. دیگر هرگز، قسم می‌خورم هرگز، چنین اجازه‌ای به کسی نخواهم داد. خوابم نبرد. اما گریه هم نکردم. گویی اشک کافی برای پرکردن شکاف قلبم نداشتم

هرچقدر هم که من خود را نیرومند می‌کردم، بازهم دنیا قوی‌تر بود و مثل سنگ قبری سنگین مرا زیر بار وزنش دفن می‌کرد.

«اگر بی‌بال به دنیا آمدی، مانع رشد بال‌هایت نشو.»

برام مهم نیست که دیگران چی بگن. آدم یه بار زندگی می‌کنه. دلم می‌خواد طبق قوانین خودم عمل کنم.»

با گفتن اینکه عاشق خوک‌هاست مرا به خنده واداشت، می‌گفت: «سگ‌ها از پایین به آدم نگاه می‌کنن. گربه‌ها از بالا به آدم نگاه می‌کنن. خوک‌ها خودشون رو هم‌ردهٔ آدما می‌دونن.»

«اگر بی‌بال به دنیا آمدی، مانع رشد بال‌هایت نشو.»

بیش‌ازپیش کار می‌کردم تا این باور خیالی که «موفقیت بی‌زحمت حاصل می‌شود» را حفظ کنم، چراکه هنوز در باور عمومی زن زحمت‌کش بی‌کلاس بود.

من همیشه به مشتریانم می‌گفتم زن‌ها معتقدند شیک‌پوشی نقطهٔ مقابل فقر است، درحالی‌که شیک‌پوشی نقطهٔ مقابل عام‌بودن است.

زن نباید تا وقتی مجبور نیست کار کنه و اونایی هم که مجبورن و کار می‌کنن اغلبشون توی کارشون موفق نمی‌شن، مگر اینکه مثل امیلین کار کنن.»

«اخلاق مسئلهٔ کوچیکیه که تفاوت بزرگی ایجاد می‌کنه.»

«من آن‌قدر مغرور نیستم که امروز وانمود کنم، خبر دارم که فردا چگونه خواهد بود.»

زندگی‌ام خوشایندم نبود، بنابراین دوباره آفریدمش... گابریل کوکو شنل

«اینجا دنیای آزادیه. جایی که آدم رو از روی گذشته و اصالتش قضاوت نمی‌کنن، بلکه به اونچه تبدیل می‌شه و از خودش می‌سازه می‌شناسن.»

«هر زنی ذاتاً منحصربه‌فرده. چه لزومی داره لباساش منحصربه‌فرد باشن، وقتی همین‌که لباس رو بپوشه اون رو منحصربه‌فرد می‌کنه؟ لباسای من طوری طراحی شدن که خود شما اول دیده بشید بارونس نه لباساتون.»

تک‌تک لحظات زندگی‌ام را وقف موفقیت در کارم کرده بودم. تصاحب سنگر نهاییِ مقبولیت اجتماعی برایم در رأس تمام آرزوها بود. عزمم را جزم کرده بودم که یگانه طراح مقبول همهٔ لباس‌های پوشیده‌شده در محافل خصوصی شوم.