بریدههایی از کتاب مادمازل شنل
۴٫۵
(۱۰۵)
«من عاشقتم.» این را نهتنها به زبان گفتم، بلکه به دل هم احساس کردم. او تنها یار وفادار من بود. اگرچه خیلی مواقع کلافهکننده میشد، اما از خیلیهای دیگر بهتر بود. و نوعی صداقت ویژهای داشت که قابلِاعتماد بود و حتی زمانیکه برخورنده میشد از آن تأسی نمیکرد.
nafiseh
باید به خاطر بسپارم در تمام پیروزیها و خطاهایم، من همچنان یک زن هستم.
pinki_moon
تلاش، تلاش، تلاش؛ همه همواره این واژه را برایم تکرار میکردند و این حرف اذیتم میکرد
شیلا در جستجوی خوشبختی
تو فقط یه زنی.» تنها یک زن که برای زندهماندن باید تلاش به خلقِ دوباره کند.
شیلا در جستجوی خوشبختی
زندگیام خوشایندم نبود، بنابراین دوباره آفریدمش...
گابریل کوکو شنل
شیلا در جستجوی خوشبختی
«خب باید راههای دیگهای برای پیشرفت خودت پیدا کنی. باید توی کتاب خوندن بهترین باشی و آنقدر بخونی که ذهنت رشد کنه. دانش مهمترین چیزیه که آدم میتونه داشته باشه. بدون دانش آدم یه گاو میشه توی گله.»
helen
تجملات کمتر زیبایی افزونتر است.
f.nik
شعف پیروزی با لبخندی بر چهرهام مینشیند. شنل به میدان بازگشته است. باشد که نام اسطورهای من وسعتی تازه یابد و عمری شاد و پایدار بر خود ببیند.
miracle
چرا من، کوکو شنل، باید به خواست و سلیقهٔ آنها خود را عوض کنم؟ آنچه من عرضه کردهام استقلال زنانه در نهان دارد و برای کار، حرکت و جلوهگری مناسب است. بهمرور زمان خواهند فهمید که اگرچه پرنسسهای هالیوودی در دامنهای پفی دیور میرقصند و در دنیای رؤیایی قصهها بهسر میبرند، اما زنان معمولی در زندگی واقعی قادر به پوشیدن آنها نیستند. نباید که چنین بپوشند. مد، بلاهت نیست.
miracle
وقتی تصمیمم را گرفتم باقی کارها ساده بود. البته آسان نبود، هرگز آسان نمیشد، اما ساده بود و پیچیدگی نداشت.
miracle
دانش مهمترین چیزیه که آدم میتونه داشته باشه. بدون دانش آدم یه گاو میشه توی گله.»
f.nik
بااینکه حتی خط راست کشیدن برایم دشوار بود، اما شبهای زیادی را به تمرین طراحی لباسهای جدید برای پارچهٔ کشباف پرداختم. وقتی طراحیهای ابتداییام را به لوسین نشان دادم، مخالفت کرد و گفت: «ما تازه تونستیم توی کار کلاه رو پای خودمون وایسیم. حالا تو میخوای پیرهن وارد کار کنی؟ محاله. خلاف اجارهنامهمونه. میخوای بیرونمون کنن؟»
پا بر زمین کوبیدم و طرحها را بهسمتش هل دادم و گفتم: «اینا پیرهن نیستن. ژاکت و بلوز و پلیور و کتودامن. پیرهن نیستن.»
helen
من با شیطان معامله کرده بودم. حالا دیگر چه خوب و چه بد باید ادامه میدادم.
miracle
«اگر بیبال به دنیا آمدی، مانع رشد بالهایت نشو.»
معصومه
زندگیام خوشایندم نبود، بنابراین دوباره آفریدمش...
گابریل کوکو شنل
زیر آسمان شب
«گاهی باید به سادهترین چیزها راضی و قانع باشیم.»
زیر آسمان شب
عشق او مثل دود بدون آتش بود؛ انگار که برای بابا راه نفس نمیگذاشت.
کیانا
باید به خاطر بسپارم در تمام پیروزیها و خطاهایم، من همچنان یک زن هستم.
کیانا
. از پوست نرم دوران جوانی هیچ اثری نمانده و دستانم که به انگشترهای گرانقیمت مزیّن شده است به زمختیِ دستان یک سنگتراش است؛ پینهبسته و پر از زخمهای سوزن. دستان دختر روستایی منطقهٔ اوورن؛ حقیقت انکارناپذیر وجودی من؛ سرراهی، یتیم، خیالباف و رؤیاپرداز. دستان من نمایانگر خود من هستند. در آنها همیشه میتوانم جدالی را ببینم، میان دختر متواضعی که روزگاری بودم و اسطورهای که عامدانه از خودم ساختم تا احساسم را در آن پنهان کنم.
کیانا
زندگیام خوشایندم نبود، بنابراین دوباره آفریدمش...
کیانا
حجم
۴۷۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۴۷۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
قیمت:
۷۷,۵۰۰
۵۴,۲۵۰۳۰%
تومان