بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نقاش سکوت | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نقاش سکوت

بریده‌هایی از کتاب نقاش سکوت

انتشارات:نشر خزه
امتیاز:
۴.۲از ۶۵ رأی
۴٫۲
(۶۵)
«هفت سالی هست از لیتوانی به اینجا اومدم. اوایل یک کلمه هم انگلیسی حالیم نبود ولی بعد از یک سال می‌تونستم روون حرف بزنم.» «تحسین‌برانگیزه.» «نه خیلی! انگلیسی زبان آسونی‌یه؛ باید لیتوانیایی رو امتحان کنین!»
هانا
زود فهمیدیم که فواصل جغرافیایی در عالم روان چیزی به حساب نمیان. بعضی چیزها رو نمی‌شه راحت پشت سر گذاشت.
Mahsa Bi
هدف اصلی درمان، تصحیح گذشته نیست، بلکه باید زمینه‌ای برای بیمار ایجاد کرد تا سرگذشتش را به چشم ببیند و برایش اشک بریزد. آلیس میلر
Mahsa Bi
در حالت طبیعی انسان صادقی نیستم؛ گاهی بر حسب اتفاق پیش می‌آید! ویلیام شکسپیر، حکایت زمستان
Mahsa Bi
نباید از کاه، کوه ساخت. فکر می‌کنم مشکل خاطره‌نویسی در همین است؛ دربارهٔ همه چیز اغراق می‌کنید، تحت قضاوت قرار می‌گیرید و خوش دارید حقیقت را کش بدهید. ژان پل سارتر
Mahsa Bi
«مثل معالجه، موسیقی هم سراسر به یه رابطه وابسته‌ست؛ رابطه با استادی که خودت انتخاب می‌کنی.»
Mahsa Bi
ماجرای قهرمانی به اسم آدمتوس که دچار سرنوشتی مرگبار شده بود. اما به لطف راه فراری که آپولو سر مسیرش قرار داده بود، می‌توانست زنده بماند؛ اگر کسی را پیدا می‌کرد تا حاضر شود جای او بمیرد. آدمتوس در ابتدا سراغ پدر و مادرش رفت و از آنها خواست به جایش بمیرند، اما آنها به دلایل واضحی قبول نکردند و کار آدمتوس گره خورد. مشخصاً درخواست قهرمانانه‌ای نبود و یونانیان باستان سرزنش‌اش می‌کردند. تا اینکه آلکستیس با دل و جرئتی بیشتر از دیگران حاضر شد به جای شوهرش بمیرد. شاید پیش خودش انتظار داشت که شوهرش قبول نکند این اتفاق بیفتد، اما آدمتوس قبول کرد. و آلکستیس راهی جهنم شد. اما داستان همین جا تمام نمی‌شد و مثل بیشترشان خدایی از درون ماشین پیدا می‌شد و آن خدا هرکول بود که آلکستیس را از جهنم نجات داد و به حیات زمین برگرداند. آدمتوس از ملاقات دوباره با همسرش اشک ریخت و گریه کرد، اما احساسات آلکستیس پیچیده‌تر از این حرف‌ها شده بود. آلکستیس سکوت کرد و دیگر حرفی نزد.
Mahsa Bi
یکی از چیزهایی که خیلی سخته باهاش کنار بیایم، اینه که درست وقتی نیاز داشتیم دوست داشته بشیم، تنها موندیم. درد بزرگی‌یه دوست داشته نشدن!
Aerwyna
با آنکه به من خیانت کرده بود، همچنان عاشقش بودم. دیوانگی بود.
Aerwyna
احساسات نهان هرگز نمی‌میرند؛ زنده به گور شدگانی هستند که بعدها با زشتی تمام بیرون می‌خزند. زیگموند فروید
Aerwyna
وینیکات می‌گه: توی مکانی که خودش مریضه، ممکن نیست درمانی انجام بشه.
Aerwyna
آن موقع سر در نمی‌آوردم، اما معالجه یعنی همین. بیمار احساساتی را که با آنها کنار نمی‌آید برای پزشکش شرح می‌دهد، پزشک احساسات را می‌گیرد و به جای بیمارش حس‌شان می‌کند. بعد آرام حاصل تلفیق همان احساسات را به خورد خود بیمار می‌دهد.
Aerwyna
یکی از چیزهایی که خیلی سخته باهاش کنار بیایم، اینه که درست وقتی نیاز داشتیم دوست داشته بشیم، تنها موندیم.
lucifer
احساسات نهان هرگز نمی‌میرند؛ زنده به گور شدگانی هستند که بعدها با زشتی تمام بیرون می‌خزند.
lucifer
هر چه زمان می‌گذرد بیشتر با دیوانگی کنار می‌آیید و نه فقط دیوانگی دیگران، بلکه دیوانگی خودتان.
lucifer
اگر خودم را منزه بدانم، چه بسا که همین دهان خودم، مرا طرد کند.
AS4438
اگر خودم را منزه بدانم، چه بسا که همین دهان خودم، مرا طرد کند.
AS4438
اگر خودم را منزه بدانم، چه بسا که همین دهان خودم، مرا طرد کند.
AS4438
اگر خودم را منزه بدانم، چه بسا که همین دهان خودم، مرا طرد کند.
AS4438
بهتره همین‌طور تنها بمونیم تا اینکه آدم‌های اشتباه رو وارد زندگی‌مون کنیم.
AS4438

حجم

۲۵۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۲۵۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۷۳,۰۰۰
تومان