بریدههایی از کتاب قلب نارنجی فرشته
۴٫۱
(۹۱)
«ما خودمون آدمها رو بزرگ میکنیم، بالوپر میدیم بهشون. باید کوچیکشون کنی دختر.»
Zahra Falahiyan
دیوارها صدا دارند. بلندبلند حرف میزنند. یکریز و پشتِ هم تعریف میکنند. از گذشته، از آنهایی که آمدهاند، از آنها که رفتهاند، از بعضیها که آزاد شدهاند و بعضی دیگر که آزاده. از آنهایی که درست آمدند و اشتباهی شدند. از آنهایی که اشتباهی آمدند، ولی اشتباهی نماندند.
marziyeh
تنها چیزی را که نمیتوان در هیچ کلاسی آموزش داد، خلاصی از حماقت است.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
داییمشاکبر راست میگفت. عشق درمان است. درد را میکُشد و سرِ غصه را میبُرد. جوری که اشک عاشق شور نیست، شیرین است. روی زخم که میریزد، گز نمیزند. مورمور نمیکند.
m.yoosef
تنهاییْ آدم را گرسنهٔ آدمیزاد میکند. بیکسی از شکنجه هم بدتر است. زیر شکنجه خوب میدانی که یک نفر لابد دارد تلاش میکند که تو حرف بزنی. برایش مهم است که توی دلت نگفتهای نماند، چیزی سرِ دلت سنگینی نکند، شنیدن رازهایت را دوست دارد.
اما توی انفرادی، فقط خودت هستی. تنها. میدانی که دیگر کسی نازت را نمیکشد، رفیقت نمیشود، حتا به خوابت نمیآید. کمی بعد میفهمی که بعضی وقتها یک نفر میآید و لحظهای از سوراخ دایرهایشکلِ در نگاهت میکند. اما حرف نمیزند. نگاهش که میکنی، میرود. انگار یکی هوایت را دارد. منتظرْ چشم به همان سوراخ میدوزی تا دوباره او را ببینی. آرامآرام عادت میکنی. دچار میشوی؛ دچار اینکه کسی بیاید و نگاهت کند.
فاطمه بانو
دیوارها صدا دارند. بلندبلند حرف میزنند. یکریز و پشتِ هم تعریف میکنند. از گذشته، از آنهایی که آمدهاند، از آنها که رفتهاند، از بعضیها که آزاد شدهاند و بعضی دیگر که آزاده. از آنهایی که درست آمدند و اشتباهی شدند. از آنهایی که اشتباهی آمدند، ولی اشتباهی نماندند.
فاطمه بانو
چندباری حرفش را پیش کشیدم، اما خودش را به نشنیدن زد. هر چه جلوتر رفتم، دورتر شد. تا جایی که دیگر نمیدانستم دوستم دارد یا نه؛ دوستش دارم یا نه.
Zahra Falahiyan
تمام جانم میسوخت. دلم میخواست بیهوش شوم، نفهمم که چهقدر درد دارد، نفهمم که دوست داشتن چهقدر درد دارد.
hiba
اینکه آدم هیچچیزش نباشد، ترس دارد.
zeinab.ghl
تنهاییْ آدم را گرسنهٔ آدمیزاد میکند.
zeinab.ghl
حجم
۱۱۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه
حجم
۱۱۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه
قیمت:
۳۱,۵۰۰
۱۵,۷۵۰۵۰%
تومان