بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وقتی هرگز از راه می‌رسد | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب وقتی هرگز از راه می‌رسد اثر باربارا دیویس

بریده‌هایی از کتاب وقتی هرگز از راه می‌رسد

انتشارات:انتشارات علمی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۲۰ رأی
۳٫۸
(۲۰)
در ده سالگی، آموخت که هیچ آدرسی دائمی نیست، در دوازده سالگی، آموخت که هیچ قولی مصون نیست، و در شانزده سالگی آموخت که چیزی به اسم امنیت وجود ندارد.
zohreh
بله، او می‌دانست که چه می‌خواست. او می‌خواست که به عقب برگدد، همه چیز را پاک کند، داستان زندگی‌اش را بدون تمام آن نقاط تیره دوباره بنویسد، چیزهایی که می‌دانست را نداند، چیزهایی که دیده بود را نبیند، بدون خاطراتش، سرافکندگی‌هایش، پشیمانی‌هایش زندگی کند. با این وجود، شاید این نوعی کفاره بود. اما هیچ‌کدام از این‌ها امکان‌پذیر نبودند.
hamtaf
کریستی- لین بهتر از هر کسی می‌دانست چهره‌ای که هر فرد از خودش به دنیا نشان می‌دهد همیشه چهرهٔ واقعی‌اش نیست. هرکسی داستانی دارد. اما همه نمی‌خواهند که آن را به اشتراک بگذارند.
hamtaf
قانون اول بچه بزرگ کردن: هیچوقت بچه‌ای رو که خوابیده از خواب بیدار نکن.»
Aa
کریستین آستین کتش را عقب زد، و به سه جای زخمی که روی مچش بود خیره شد، درخشان و کم‌رنگ، مثل یک صورت فلکی از ماه‌های کوچک. نشان او از زنده ماندن. بله. او چیزهایی آموخته بود، مثلا اینکه وقتی به آدم‌های غلط اعتماد می‌کنی چه می‌شود.
Elaheh Dalirian
کریستین به‌سختی و سریع بزرگ شده بود، مانند اکثر بچه‌های اعتیاد، و در این مدت چیزهایی هم آموخته بود. در ده سالگی، آموخت که هیچ آدرسی دائمی نیست، در دوازده سالگی، آموخت که هیچ قولی مصون نیست، و در شانزده سالگی آموخت که چیزی به اسم امنیت وجود ندارد.
Elaheh Dalirian
کریستین هیچوقت نفهمید که چرا مردم، بخصوص زنان، فکر می‌کنند هر زنی در این سیاره نیاز شدیدی به تولید چیزی شبیه به خود برای نسل‌های آینده دارد. اگر آن‌ها چیزهایی که او می‌دانست را می‌دانستند، چیزهایی که او دیده‌بود را می‌دیدند، متوجه می‌شدند که چیزهای بدتر از بی‌فرزندی هم وجود دارد- مانند داشتن فرزند وقتی که فرد آمادگی لازم برای مراقب از او را ندارد و برای همیشه به او صدمه می‌زند.
معصوم
کریستین هیچوقت نفهمید که چرا مردم، بخصوص زنان، فکر می‌کنند هر زنی در این سیاره نیاز شدیدی به تولید چیزی شبیه به خود برای نسل‌های آینده دارد.
zohreh
حق با گری بود. اندوه کریستین- و هر چیز دیگری که احساس‌می‌کرد- تنها مربوط به خودش بود و نه هیچ کس دیگری
zohreh
انگار که با رفتن استفن، خانه بخشی از نیروی زندگی‌اش را از دست داده بود.
zohreh

حجم

۳۷۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۹۶ صفحه

حجم

۳۷۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۹۶ صفحه

قیمت:
۸,۵۰۰
تومان